Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209
Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210
Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209
Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210
Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209
Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210
Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209
Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210
Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209
Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210
Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209
Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210
Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209
Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210
Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209
Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210
Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209
Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210
Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209
Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210
Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209
Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210 شبکه اجتماعی نمیدونم - جستجو در پست ها
باغ سمی در انگلیس
اولین باغ مخصوص گیاهان سمی در انگلستان با الگو گیری از باغ های مخصوص گیاهان دارویی و سمی
که در ایتالیا و در حدود سال های 1500 میلادی تاسیس شده بود، ساخته شد.
باغ سمی Alnwick باغ مخصوصی است که به طور اختصاصی بر روی کاشت گیاهان سمی و مرگبار کار می کند.
این موسسه دارای انواع مختلفی از گیاهان با ترکیب های دارای مخدر و تنباکو است
و همچنین دارای مجوز پرورش و کاشت گیاههانی مخصوص برای بدست آوردن حشیش و کوکایئن برای مصارف خاص است.
دنـــــیـــــــا :
بازی هایت را سرم درآوردی
گرفتنی ها را گرفتی
دادنی ها را ندادی
حسرت ها را کاشتی
زخم ها را زدی
دیگر بس است چون چیزی نمانده ، بگذار بخوابم …
محتاج یک خواب بی بیدارم !
دویست و پنجاه سال پیش از میلاد؛ در چین باستان؛ شاهزاده ای تصمیم به ازدواجگرفت. با مرد خردمندی مشورت کرد و تصمیم گرفت تمام دختران جوان منطقه را دعوت کند، تا دختری سزاوار را انتخاب کند.
وقتی خدمتکار پیر قصر، ماجرا را شنید غمگین شد چون دختر او هم مخفیانه عاشق شاهزاده بود. دختر گفت او هم به آن مهمانیخواهد رفت.
مادر گفت: تو شانسی نداری، نه ثروتمندی و نه خیلی زیبا. دختر جواب داد: می دانم که شاهزاده هرگز مرا انتخاب نمی کند، اما فرصتی است که دست کم یک بار او را از نزدیک ببینم.
روز موعود فرا رسید و همه آمدند. شاهزاده رو به دختران گفت: به هر یک از شما دانه ای می دهم، کسی که بتواند در عرض شش ماه زیباترین گلرا برای من بیاورد، ملکه آینده چین می شود.
...
همه دختراندانه ها را گرفتند و بردند. دختر پیرزن هم دانه را گرفت و در گلدانی کاشت. سه ماه گذشتو هیچ گلی سبز نشد، دختر با باغبانان بسیاری صحبت کرد و راه گلکاری را به او آموختند، اما بی نتیجه بود، گلی نرویید.
روز ملاقات فرا رسید، دختر با گلدان خالی اش منتظر ماند و دیگر دختران هر کدام گل بسیار زیبایی به رنگها و شکلهای مختلف در گلدانهای خود داشتند.
لحظه موعود فرا رسید شاهزاده هر کدام از گلدانها را با دقت بررسی کرد و در پایان اعلام کرد دختر خدمتکار همسر آینده او خواهد بود!
همه اعتراض کردند که شاهزاده کسی را انتخاب کرده که در گلدانش هیچ گلی سبز نشده است.
شاهزاده توضیح داد: این دختر تنها کسی است که گلی را به ثمر رسانده که او را سزاوار همسری امپراتور می کند: گل #صداقت... همه دانه هایی که به شما دادم عقیم بودند، امکان نداشت گلی از آنها سبز شود...
تیم قهرمان ایـــــــــــــــــــــــــــــران
قهرمان بمان ایــــــــــــــــــــــــــران
تا همیشه ما باشــــــــــــــــــــــم
پیروز میــــــــــــــــــــــــــدان
تبریــــــــــــــــــــــــــــــــــــک ب همه کسایی که این بازیو دیدن ومث من لذت بردند
تقدیم به مربـــــــــــــــی ایــــــــــــــــران
تقدیم به غفور که امشب همون غفوری بود که منتظرش بودیم
تقدیم به ظریف لیبرو موفق ایران
تقدیم به معروف مغز متفکر زمین
تقدیم به موسوی که خودتون دیگه میدونید
توت فرنگی سفید: این میوه همانطور که در ظاهر مشاهده میشود،
به شکل توت فرنگی است، ولی در واقع نوع نادری از میوه است
که در آمریکای جنوبی کشف شد که در معرض انقراض قرار داشت،
اما هلندیها با کاشت گلخانهای، آن را از انقراض نجات دادند.
این میوه طعم آناناس دارد.
یهوووووووووووووووووووووووووووووووو
جونمیییییییییییییییییییییییییییییییییی جون
بازم مثل همیشه ایـــــــــــــــــــــــــــــــــــــران برنده میشه
تبریـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــک
قربون بچه های والیبال برم مـــــــــــــــــــن
گل کاشتند گـــــــــــــــــــــــــــــــل
و این نهضت همچنان ادامه دارد
یکی از همین سحرهای بی قراری ... دانه ای در زمینی کاشته شد.... نمی دانم که دانه از آن ِ تو بود یا من ؟ اما زمینش دل من بود ... به دانه ی خفته در دل خیره گشتم و آرام آرام اشک ریختن،آموختم دانه برای #جوانه شدنش به اشک من نیاز دارد و پرتو نگاه تو
راستی!
از دانه ی من تا آستان تو ، چند کهکشان اشک راه است؟