یافتن پست: #کدام

رضا
پل-مصلی-360x250.jpg رضا
bamdad
bamdad
سالها گذشت و من




منتظر معجزه ام




معجزه ایی که نمیدانم




در لابلای کدام سطر تقدیرم به خواب رفته است ...

:(
دیدگاه · 1393/12/2 - 21:39 ·
5
bamdad
bamdad
قایقی خواهم ساخت...
با کدام عمر دراز؟!
نوح اگر کشتی ساخت،
عمر خود را گذراند،
با تبر روز و شبش،
بر درختان افتاد،
سالیان طول کشید،
عاقبت اما ساخت...
پس بگو ای سهراب؛
شعر نو خواهم ساخت...!
بیخیالِ قایق...
یا که میگفتی،
تا شقایق هست زندگی باید کرد...؟
این سخن یعنی چه...؟!!
با شقایق باشی؛
زندگی خواهی کرد...
ورنه این شعرو سخن،
یک خیال پوچ است...
پس اگر میگفتی؛
تا شقایق هست،
حسرتی باید خورد؛
جمله زیباتر میشد...!
تو ببخشم سهراب...
که اگر در شعرت،
نکته ای آوردم،
انتقادی کردم؛
به خدا دلگیرم،
از تمام دنیا،
از خیال و رویا؛
به خدا دلگیرم،
به خدا من سیرم،
در جوانی پیرم...
زندگی رویا نیست
زندگی پردرد است؛
زندگی نامرد است...!
زندگی نامرد است...!

:(
دیدگاه · 1393/10/23 - 21:14 ·
3
ıllı YAŁĐA ıllı
IMG-20150107-WA0017.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
کدام چراغ قرمز را رد کردم
که تاوانش
تصادف با تو بود؟؟!!
من که نخواستم
جبران کنی
چرا فرار کردی؟؟؟؟؟؟؟؟
دیدگاه · 1393/10/9 - 16:16 در دوستها ·
6
zahra
zahra
میراثدار مجنون بادقت بخون شاید اینها آخرین کلماتی باشه که بین ما رد و بدل میشه. روز اولی که باهات آشنا شدم بهت گفتم اگه قصدت دوستی باشه و چیزی جز ازدواج من نیستم و تو گفتی با این مسافت بین ما چه چیزی جز ازدواج میتونه ما رو به هم نزدیک کنه و من و تو بهم نزدیک شدیم به تو دلبستم و گمانم این بود که تو هم دلبسته ای از عشق میگفتی از میراثی که از مجنون به تو رسیده از روز نخست حرف بین ما خدا بود و امام حسین و حضرت عباس. تو سرسپهدار فداییان من بودی و من ملکه تو. چقدر کودکانه باورت کردم افسوس افسوس. تو از فاطمه گفتی که بالاخره مخش رو زدی و رفت ازدواج کرد و من گفتم مخ منو نمیتونی بزنی من بیخ ریش خودتم از سارا گفتی گه چقدر دور و برته و تو حتی به دستهاشم نگاه نمیکنی حالا من موندم قصه من رو داری برای کدام بینوای دیگه تعریف میکنی. اما من باورت کردم میتن. حالا برای کنار گذاشتن من هزار و یک دلیل پیدا کردی و من مات ومبهوت جز این فضای مجازی حالا که حتی موبایلتم خاموش کردی هیچ جایی نمونده که فقط تولدت رو بهت تبریک بگم@Matin_dada
... ادامه
zahra
zahra
میراثدار مجنون بادقت بخون شاید اینها آخرین کلماتی باشه که بین ما رد و بدل میشه. روز اولی که باهات آشنا شدم بهت گفتم اگه قصدت دوستی باشه و چیزی جز ازدواج من نیستم و تو گفتی با این مسافت بین ما چه چیزی جز ازدواج میتونه ما رو به هم نزدیک کنه و من و تو بهم نزدیک شدیم به تو دلبستم و گمانم این بود که تو هم دلبسته ای از عشق میگفتی از میراثی که از مجنون به تو رسیده از روز نخست حرف بین ما خدا بود و امام حسین و حضرت عباس. تو سرسپهدار فداییان من بودی و من ملکه تو. چقدر کودکانه باورت کردم افسوس افسوس. تو از فاطمه گفتی که بالاخره مخش رو زدی و رفت ازدواج کرد و من گفتم مخ منو نمیتونی بزنی من بیخ ریش خودتم از سارا گفتی گه چقدر دور و برته و تو حتی به دستهاشم نگاه نمیکنی حالا من موندم قصه من رو داری برای کدام بینوای دیگه تعریف میکنی. اما من باورت کردم میتن. حالا برای کنار گذاشتن من هزار و یک دلیل پیدا کردی و من مات ومبهوت جز این فضای مجازی حالا که حتی موبایلتم خاموش کردی هیچ جایی نمونده که فقط تولدت رو بهت تبریک بگم@Matin_dada
... ادامه
دیدگاه · 1393/10/6 - 19:20 ·
zahra
zahra
بگذار سر به سینه ی من تا که بشنوی
آهنگ اشتیاق دلی درد مند را

شاید که بیش از این نپسندی به کار عشق
آزار این رمیده ی سر در کمند را

بگذار سر به سینه ی من تا بگویمت
اندوه چیست، عشق کدامست، غم کجاست

بگذار تا بگویمت این مرغ خسته جان
عمریست در هوای تو از آشیان جداست

دلتنگم، آنچنان که اگر بینمت به کام
خواهم که جاودانه بنالم به دامنت

شاید که جاودانه بمانی کنار من
ای نازنین که هیچ وفا نیست با منت

تو آسمان آبی آرامو روشنی
من چون کبوتری که پرم در هوای تو

یک شب ستاره های تو را دانه چین کنم
با اشک شرم خویش بریزم به پای تو

بگذار تا ببوسمت ای نوشخند صبح
بگذار تا بنوشمت ای چشمه ی شراب

بیمار خنده های توام ، بیشتر بخند
خورشید آرزوی منی ، گرم تر بتاب
شاعر: فریدون مشیری
... ادامه
دیدگاه · 1393/10/3 - 22:12 ·
2
bamdad
bamdad
شبیه یک کولی تک تک خیابان ها ، وخانه های شهررابرای یافتنت سرزده ام... رفتنت جریمه ی کدام گناه من است؟! نمیدانم ، شایدعاشقی هم در"دین"توگناه حساب میشود!!!

:(
دیدگاه · 1393/10/1 - 21:15 ·
3
Mohammad
Mohammad
هیچ کدام از ما با “ای کاش”، به جایی نرسیده‌ایم . . .
دیدگاه · 1393/09/19 - 11:47 ·
3
Mohammad
73158_829.jpg Mohammad
پیکرش رو با دو شهید دیگه تحویل بنیاد شهید دادند
شهدا رو گذاشتند توی سردخانه
نگهبان سردخانه تعریف می کرد:
یکی از شهدا آمد به خوابم و گفت: جنازه ی من رو فعلا به خانواده ام تحویل ندید
از خواب بیدار شدم
هر چه فکر کردم که کدام یک از این شهدا بود ، نفهمیدم
گفتم ولش کن ، خواب بود دیگه
فردا قرار بود جنازه ها رو تحویل خانواده ها بدیم
اما شب باز خواب اون شهید رو دیدم
باز هم تاکید کرد که جنازه اش رو فعلاً تحویل ندیم
اینبار فوراً اسمش رو پرسیدم
گفت: امیر ناصر سلیمانی
از خواب پریدم
رفتم سراغ پیکر پاک شهدا
دیدم روی پیکر یکی شان نوشته : شهید امیر ناصر سلیمانی
بعد ها متوجه شدم توی اون تاریخ که می خواستیم جنازه ش رو تحویل بدیم ، خانواده اش در تدارک مراسم
ازدواج پسرشون بودند
شهید نخواسته با اومدنش مراسم برادرش به هم بخوره!
(شهدا چقدرمهربون بودن خدایشان رحمت کند)
... ادامه
bamdad
113.jpg bamdad
۱ . ساحل منحصر به فرد شیشه ای در کالیفرنیا

ساحل شیشه ای در نزدیکی fort Bragg پس از سالها ریختن زباله ها توسط مردم محلی در خیزاب کنار دریا شکل گرفت.ریختن زباله در نهایت ممنوع شد اما شن های از جنس شیشه باقی ماندند.

{-15-}
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
کنــارت هستند ؛ تا کـــی !؟
تا وقتـــی که به تو احتــیاج دارند …
از پیشــت میروند یک روز ؛ کدام روز ؟!
وقتی کســی جایت آمد …
دوستت دارند ؛ تا چه موقع !؟
تا موقعی که کسی دیگر را برای دوســت داشـتن پیــدا کنـند …
میگویــند : عاشــقت هســتند برای همیشه نه …
فقط تا وقتی که نوبت بــــــازی با تو تمام بشود !
و این است بازی باهــم بودن … !
... ادامه
دیدگاه · 1393/09/7 - 20:52 در دوستها ·
6
Mohammad
ax-asheghane-9.jpg Mohammad
باران می بارد!
به حرمت کداممان؟ نمیدانم.
همین اندازه میدانم صدای پای خداست.شایددلی در این حوالی گفته باشد:
“دوستت دارم.”
Mohammad
384805_1760512069888_1425471944_n.jpg Mohammad
با زندگیت میخوای چیکار کنی ؟؟؟
Majid
124.jpg Majid
سنگین کام میگیری مرد!

در این سرمای خیابان به یاد

کدام نارفیق دود میکنی

لحظه ، لحظه خاطراتت را...؟
دیدگاه · 1393/08/7 - 03:52 ·
5
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
رفتن که بهانه نمی خواهد
یک چمدان می خواهد
پر از دلخوریهای تلنبار شده
... ... و گاه حتی دلخوشی های انکار شده
. . .
... رفتن که بهانه نمی خواهد
وقتی نخواهی بمانی
با چمدانِ خالی که هیچ
بی چمدان هم می روی
. . .
ماندن
. . .
ماندن امّا بهانه می خواهد
دستی گرم
نگاهی مهربان
دروغهای دوست داشتنی
دوستت دارم هایی که هرگز نمی شنوی
دوستت دارم هایی که می شنوی
امّا باور نمی کنی
یک فنجان چای
بوی عود
یک آهنگ مشترک
خاطرات تلخ
خاطرات شیرین
بحث و جدل های گهگاه
و
. . .
وقتی بخواهی بمانی
حتّی اگر چمدانت پر از دلخوری باشد
خالیش می کنی
و بااااااااااززز هم می مانی
. . .
می مانی
. . .
وقتی بخواهی بمانی
نم باران را رگبار می بینی و
بهانه اش می کنی برای نرفتنت
. . .
آری
آمدن دلیل می خواهد
ماندن بهانه
رفتن هیچ کدام,,,,,,
... ادامه
Mohammad
fun-pics-radsms40.jpg Mohammad
علم بهتر است یا ثروت !؟

هیچکدام ! حکمت ! {-33-}
Morteza
1412348382860924_thumb.jpg Morteza

من درشهری زندگی میکنم که یکی ازمعروف ترین سمفونی های موزارت راروی دنده عقب وانت میگذارند!
شهریکه روانشناس هایش ازهمسرانشان طلاق گرفته اند!
دكترهايش بيمارند!
تحصيل كرده هايش بيكارند,
شهری که درجدولهای روزنامه هاومجله هاسوال اینست:بی دینی7حرفی
وجواب میشود:سکولاری!
شهریکه میگویندمسلمان سازومسلمان داراست اماباهرنفس تهمت میزنندوغیبت میکنندوبقولی گوشت برادرمرده خودراباولع میخورند

شهری که نظامی اش شهردارمیشود!
رئيس باشگاه فوتبال ميشودو
فوتباليست اش تاجر,
مهندس برقش تاکسی دارد!
آدمهاازدیدن پلیس بجاي احساس امنيت میترسند!
شهریکه دل بدست آوردن سخت است ودل شکستن هنر!
وهنرمعناي خودراگم كرده
شهریکه من دوست دارم هوای توراداشته باشم،
وتوهوای من را،امانه به معنی حمایت! به این معنی که هیچ کدام نمیخواهیم درهوای خودمان نفس بکشیم....

شهریکه مرگ حق است وحق گرفتنی!
شهریکه برنده یعنی کسی که کمترازبقیه میبازد!
شهریکه حتي کف اتوبانش دست اندازدارد!
شهریکه همه فکر می کنند فقط خودشان میفهمند!
شهريكه همه مشكلات را در شخص ديگري ميبينند!
... ادامه
Mohammad
61015212393837529766.jpg Mohammad
اینکه چقدر از آن روز ها گذشته . . .

یا اینکه چقدر هر دویمان عوض شده ایم

یا اینکه هر کداممان کجای دنیا افتاده ایم

مهم نیست...

باران که ببارد هر وقتی که میخواهد باشد ،

دل هامان هـوای هم را می کند . . .
... ادامه
دیدگاه · 1393/07/26 - 09:18 ·
6
Mohammad
davud.jpg Mohammad
به سلامتی پدربزرگـا که یه بار هم خوجگل و جیگر و عسیسم نگفتن . . .
ولی با زنشون ۵۰ سال عاشقانه زندگـــی کردن . . . !
bamdad
bamdad
نام نخست وزیر کنونی اسرائیل کدام است؟

1. بنیامین نتا نیا هو

2. بنیامین بتا بیا هو

3. بنیامین نتا برو هو

4. هو بنیامین نیا برو گم شو !!

:)
صوفياجون
صوفياجون
{-35-}{-35-}
کجاها نبایدخندید؟؟؟؟؟
به سرآستین پاره ی کارگری که دیوارت را می چیند و به تو می گوید ارباب ، نخند !
به پسرکی که آدامس می فروشد و تو هرگز نمی خری ، نخند !
به پیرمردی که در پیاده رو به زحمت راه می رود و شاید چند ثانیه ی کوتاه معطلت کند ، نخند !
به دبیری که دست و عینکش گچی ست و یقه ی پیراهنش جمع شده ، نخند !
به دستان پدرت...
به جارو کردن مادرت...
به راننده ی چاق اتوبوس...
به رفتگری که در گرمای تیر ماه کلاه پشمی به سردارد...
به راننده ی آژانسی که چرت می زند
به پارگی ریز جوراب کسی در مجلسی...
به پشت و رو بودن چادر پیرزنی در خیابان...
به اشتباه لفظی بازیگر نمایشی...
نخند ...
نخند که دنیا ارزشش را ندارد ...
که هرگز نمی دانی چه دنیای بزرگ و پر دردسری دارند:
آدم هایی که هر کدام برای خود و خانواده ای، همه چیز و همه کسند.
آدم هایی که برای زندگی تقلا می کنند...
بار می برند...
بی خوابی می کشند...
کهنه می پوشند...
جار می زنند...
سرما و گرما را تحمل می کنند...
و گا.هی خجالت هم می کشند
خیلی ساده ... نخند دوست من!!!
هرگز به آدم ها نخند...
Mohammad
ProfileImageHandler.ashx Mohammad
با کدوم یک از وسایل زیر کتک نوش جان کردین ؟؟؟ :d
صفحات: 1 2 3 4 5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ