Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210
شبکه اجتماعی نمیدونم - جستجو در پست ها

 

یافتن پست: #کوه

رضا
رضا
ای نفس خرم باد صبا/از بر یار آمده‌ای مرحبا

قافله شب چه شنیدی ز صبح/مرغ سلیمان چه خبر از سبا

بر سر خشمست هنوز آن حریف/یا سخنی می‌رود اندر رضا

از در صلح آمده‌ای یا خلاف/با قدم خوف روم یا رجا

بار دگر گر به سر کوی دوست/بگذری ای پیک نسیم صبا

گو رمقی بیش نماند از ضعیف/چند کند صورت بی‌جان بقا

آن همه دلداری و پیمان و عهد/نیک نکردی که نکردی وفا

لیکن اگر دور وصالی بود/صلح فراموش کند ماجرا

تا به گریبان نرسد دست مرگ/دست ز دامن نکنیمت رها

دوست نباشد به حقیقت که او/دوست فراموش کند در بلا

خستگی اندر طلبت راحتست/درد کشیدن به امید دوا

سر نتوانم که برآرم چو چنگ/ور چو دفم پوست بدرد قفا

هر سحر از عشق دمی می‌زنم/روز دگر می‌شنوم برملا

قصه دردم همه عالم گرفت/در که نگیرد نفس آشنا

گر برسد ناله سعدی به کوه/کوه بنالد به زبان صدا


دیوان اشعار
غزل ۲
شهرزاد
شهرزاد
امید پشت هر کوه بلند،سبزه زاریست پر از یاد خدا وندر آن باغ کسی میخواند، که خدا هست ، دگر غصه چرا؟ آروز دارم : خورشید رهایت نکند
غم صدایت نکند
ظلمت شام سیاهت نکند
و تو را از دل آنکس که دلت در تن اوست حضرت دوست جدایت نکند.
تولدت مبارک
Noosha
thumb_3D-Flower-Frame[1].jpg Noosha
LeilA
پشت هر کوه بلند،سبزه زاریست پر از یاد خدا وندر آن باغ کسی میخواند، که خدا هست ، دگر غصه چرا؟ آروز دارم : خورشید رهایت نکند
غم صدایت نکند
ظلمت شام سیاهت نکند
و تو را از دل آنکس که دلت در تن اوست حضرت دوست جدایت نکند.
تولدت مبارک عزیز دلم{-35-}{-35-}{-35-}
Mohammad
archiv 3.JPG Mohammad
پرستو صالحی: زادروزت خجسته باد، آقا محمدعلی فردین

شهرزاد
شهرزاد
دختر کوچولو از آقای کی پرسید
اگر کوسه ها آدم بودند با ماهی های کوچولو مهربانتر می شدند؟
آقای کی گفت:البته! اگر کوسه ها آدم بودند
توی دریا برای ماهیها جعبه های محکمی می ساختند
همه جور خوراکی توی آن می گذاشتند
مواظب بودند که همیشه پر آب باشد
هوای بهداشت ماهی های کوچولو را هم داشتند
برای آنکه هیچوقت دل ماهی کوچولو نگیرد
گاهگاه مهمانی های بزگ بر پا می کردند
چون
گوشت ماهی شاد از ماهی دلگیر لذیذتر است
برای ماهی ها مدرسه می ساختند
وبه آنها یاد می دادند
که چه جوری به طرف دهان کوسه شنا کنند
درس اصلی ماهیها اخلاق بود
به آنها می قبولاندند که زیبا ترین و باشکوه ترین کار برای یک ماهی این است
که خودش را در نهایت خوشوقتی تقد یم یک کوسه کند
به ماهی های کوچولو یاد میدادند که چطور به کوسه ها معتقد باشند
وچه جوری خود را برای یک آینده زیبا مهیا کنند
آینده ای که فقط از راه اطاعت به دست می آید
اگر کوسه ها آدم بودند
در قلمروشان البته هنر هم وجود داشت
از دندان کوسه تصاویر زیبا ورنگارنگی می کشیدند
ته دریا نمایشنامه ای روی صحنه می آوردند که در آن ماهی کوچولو های قهرمان
شاد وشنگول به دهان کوسه ها شیرجه می رفتند
... ادامه
tmp984fcad8c2a88aba39a5329b64b458b1.jpg faleghahveh
دوچرخه سواری در کوه +عکس
[لینک]
دیدگاه · 1391/11/20 - 21:35 توسط RSS
MONA
MONA
تو می عشق نازنینی...
اولی و آخرینی...
من بجر تو کسی نَرَم...
تو می زندگی امینی...
من تی عشق ر فقیرم...
راستی راستی تی اسیرم...
تو باسی زنده بمانی...
من دوباره جان بیگیرم...
تو می دریا من تی رودم...
توئی آتش من تی دودم...
چی بگم می نور چشمی...
توئی می بود و نبودم...
تو ایتا کوه بلندی...
می دیلا ایروز بکندی...
تو می تلخ زندگی ر...
شکری شیرینُ قندی...
می نوید تی حکایت...
نرمَ از تو شکایت...
من ایتا نقطه جی خطم...
توئی خط بینهایت...
من زمینم تو زمانی...
ابرمَ تو آسمانی....
من چیم ئی مشت خاکم...
تو کرَ رنگین کمانی...
تو می رفیق و همدمی...
تو می شریک هر غمی...
می آ دیل فقیر ر...
می زخم ر تو مرحمی...
تو می شریک زندگی...
تمام می دوندگی...
می جان ترا فدا ببه...
تو می چراغ محفلی...
تی عشق من به دیل دَرَم...
بجز تو هیچکیَ نَرَم...
می اول و می آخری تو...
می درد ر دوا توئی...
می دستن صدا توئی...
می یار با وفا تویی تو...
بی تو نیه هرگز می دیل شاد...
مرا تو نعمتی خودا جان...
ئیسی تو برکت می خانه...
تو می صفای آشیانه...
به غیر تو نَرَم امیدی...
چراغ روشنی شبانه..

[لینک]
4 دیدگاه · 1391/11/20 - 00:24 در گیلک ·
11
شهرزاد
شهرزاد
Mostafa پشت هر کوه بلند،سبزه زاریست پر از یاد خدا وندر آن باغ کسی میخواند، که خدا هست ، دگر غصه چرا؟ آروز دارم : خورشید رهایت نکند
غم صدایت نکند
ظلمت شام سیاهت نکند
و تو را از دل آنکس که دلت در تن اوست حضرت دوست جدایت نکند.
تولدت مبارک
Mohammad
Hosein-panahi-AloneBoy.com-vahm.jpg Mohammad
پـنـجـره را بـاز کن

و از ایـن هـوای مـطـبـوعِ بـارانـی لـذت بـبـر

خـوشـبـخـتـانـه بـاران ارثِ پـدرِ هـیـچـکس نـیـسـت . . .

Mohammad
38174462743940927779.gif Mohammad
عکسهایی بسیار زیبا از کوه آبچالکی در
دیدگاه · 1391/11/16 - 23:50 ·
4
Mohammad
33270801782363979309.gif Mohammad
عکسهایی بسیار زیبا از کوه آبچالکی در
دیدگاه · 1391/11/16 - 23:48 ·
5
نگار
نگار
شهريار واژه ی دوستت دارم برای عظمت و شکوه قلب مهربانت

چقدر بی رنگ است وقتی تو سرچشمه ی تمام خوبی ها هستی . . {-134-}
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
walking.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
ای قطار ، راهت را بگیر و برو ! دیگر نه کوه توان ریزش دارد و نه ریزعلی پیراهن اضافه ، دیگر هیچ چیز مثل سابق نیست
دیدگاه · 1391/11/15 - 02:57 ·
7
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
1349081228_1348649140820126_large.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
{-36-}
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
تکلیفم روشن شد ؛ خاموش میشوم شیرینم !
فرهاد وار اینبار باید به جای کوه ، دل بکنم !
دیدگاه · 1391/11/14 - 16:10 ·
6
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
13287160171.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
دلـت به ماندن نیست بـرو،

عشـق که گـدایی نـدارد.

یادت نیست مگر؟

این نذر مـن بود،

که کوه شوم و پای نبودنهایت بمانم
... ادامه
دیدگاه · 1391/11/13 - 22:48 ·
6
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
خسته ام!

نه اینکه کوه کنده باشم......

نه ...!

دل کنــــــــده ام.......!‬
دیدگاه · 1391/11/13 - 14:39 ·
5
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
ثیا.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
وقتی نیست نباید اشک بریزی باید بگذاری بغض ها روی هم جمع شوند و جمع شوند ….تا کوه شوند ، تا سخت شوند ، همین ها تو را میسازد…سنگت می کند درست مثل خودش ! باید یادت باشد حالا که نیست اشکهایت را ندهی هرکسی پاک کند …میدانی؟ … آخر هرکسی لیاقت تو و اشکهایت را ندارد.
... ادامه
دیدگاه · 1391/11/10 - 20:48 ·
4
نگار
نگار
ایستادن اجبارکوه بود ،رفتن سرنوشت آب،
افتادن تقدیر برگ و صبر پاداش آدمی،
پس بی هیچ چشمداشتی حراج محبت کنیم که همه ما خاطره ایم
شهريار
شهريار
به مــا مــی گــفــتــنــد :
نباید پپسی بخورید گناه دارد!
وقتی به تهران آمدم ، اولین کاری که کردم
از یک دست فروش یک پپسی گرفتم
درش تالاپ صدا داد و باز شد
بعد که خوردم دیدم خیلی شیرین است
آن روز نتیجه گرفتم که :
گناه خیلی شیرین است.
(حـسیـن پـناهی)
... ادامه
نگار
نگار
راستی عشق چیست؟...

عشق، اگر چه می سوزاند، اما جلای جان نیز هست. لحظه ها را رنگین می کند. سرخ. خون را داغ می کند. آفتاب است. فراز و فرود جان. کوهستانی افسانه ایست. کشف تازه ای از خود در خود. ریشه های تازه در قلب به جنبش و رویش آغاز می کنند. تا کی جای باز کند و بروید و بماند، چیزی ناشناخته است. چگونه اما عشق می آید؟ من چه می دانم؟ نسیم را مگر که دیده است؟ غرش رعد را چه کسی پیش از غرش شنیده است؟ چشم کدام سر، تاب باز نگاه آذرخش داشته است؟ از کجا می روید؟ در کجا جان می گیرد؟ در کدام راه پیش می رود؟ رو به کدام سوی؟ چه می دانم؟ دیوانه را مگر مقصدی هست؟ بگذار جهان بر آشوبد!

«رمان کلیدر/ محمود دولت آبادی»
... ادامه
دیدگاه · 1391/11/9 - 19:13 ·
5
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
thغنخ.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
عجیب شباهتی داشتی با دریا؛
دریا نیز غرقش که می شوی پس ات می زند …!
صفحات: 28 29 30 31 32

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ