Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210
شبکه اجتماعی نمیدونم - جستجو در پست ها

 

یافتن پست: #گذشت

...
...
گذشته راکه بیادمی آورم ازحال میروم!
دیدگاه · 1393/03/3 - 14:10 ·
3
رضا
رضا
بیان از من تست اینترنت بگیرن به جرم استفاده زیاد طی سالهای گذشته و دوپینگ باید محروم بشم {-7-}
دیدگاه · 1393/03/1 - 23:33 ·
8
zoolal
zoolal
این روزها دلم میگیرد...

مثل گذشته، اما....

اما با یک تفاوت!

پیش تر ها بی بهانه دلم میگرفت

اما...

این روزها بهانه دارم برای دل گرفتن، برای گریستن، و البته شدیدتر...

گاهی هق هق زدن...

خدایا خودت گفتی که بعد از سختی آسانی ست!

و تو خلف وعده نمی کنی...

خدایا! در انتظار آسانی ات ، روزها را می شمارم...

پروردگارم! یک بغل شادی می خواهم ....

آغوش من کوچک است خدا!

اما دستان بخشنده تو بزرگ!

به اندازه بزرگی ات مرحمت کن و نه به حد کوچکی ام...
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/1 - 22:55 ·
5
zoolal
zoolal
اينکـــه چقدر از آنروز ها گذشتــــه ،
يا اينکـــه چقدر هر دويمان عوض شده ايمـــــ،
يا اينکـــه هرکداممان کجاي ِ دنيا افتاده ايمــــــ…
اصـــــلا مهمــــ نيستـــــ.. !
باز بــــــــاران که ببارد ،
هر وقتـــــ که ميخواهد باشـــــد ،
دلمـــــــ... هوايتـــــ... را ميکنــــــد …
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/1 - 15:09 ·
9
Mohammad
toorar-ghaderi4.jpg Mohammad
قصه مرگ پسر ایرج قادری در سال 1351 + عکس

Mostafa
ax-khandedar-radsms-069.jpg Mostafa
ıllı YAŁĐA ıllı
IMG10284703.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
/
محمد هادی کریمی از دوستان و همکاران شهاب حسینی در پروژه سینمایی «طبقه وسط» درباره آخرین وضعیت سلامت این بازیگر سینما که در خبرها آمده به دلیل سکته قلبی در بیمارستان بستری شده است، توضیح داد.

محمد هادی کریمی در گفتگو با خبرنگار مهر با تکذیب خبر سکته شهاب حسینی بازیگر سینما و تلویزیون گفت: شهاب حسینی این روزها به دلیل فشار کاری زیادی که داشت، کمی احساس خستگی و بی‌حالی می کرد و همین مساله سبب شد تا شب گذشته را در بیمارستان بستری شود تا شرایط جسمی او به حد نرمال برسد.

وی تاکید کرد: شهاب حسینی دچار سکته قلبی نشده ، من روز گذشته به دیدن او در بیمارستان رفتم و خوشبختانه در شرایط جسمی مناسبی قرار داشت. او در حال حاضر در بیمارستان فوق‌تخصصی بستری است و به زودی مرخص خواهد شد.

کریمی در پایان تاکید کرد: شهاب حسینی نیاز داشت تا در بیمارستان بستری شود و بررسی های لازم را برای وضعیت فیزیکی‌اش داشته باشد.

یکی از رسانه های کشور، صبح امروز اخباری را مبنی بر سکته قلبی شهاب حسینی بازیگر سینما و تلویزیون منتشر کرده بود.

شهاب حسینی این روزها مشغول آخرین مراحل کارگردانی پروژه سینمایی «طبقه وسط» است. این فیلم با فیلمنامه محمد هادی کریمی ساخته می‌شود و او نقشی هم در این اثر دارد.
... ادامه
bamdad
bamdad
عاشق نشدي زاهد،ديوانه چه مي داني؟ در شعله نرقصيدي، پروانه چه مي داني؟

لبريز مي غمها ، شد ساغر جان من خنديدي و بگذشتي، پيمانه چه مي داني؟

يك سلسله ديوانه ، افسون نگاه او اي غافل از آن جادو،افسانه چه مي داني؟

من مست مي عشقم،بس توبه كه بشكستم راهم مزن اي عابد، ميخانه چه مي داني؟

عاشق شو و مستي كن،ترك همه هستي كن اي بت نپرستيده، بتخانه چه مي داني؟

تو سنگ سيه بوسي، من چشم سياهي را مقصود يكي باشد، بيگانه چه مي داني؟

دستار گروگان ده ، در پاي بتي جان ده اما تو ز جان غافل، جانانه چه مي داني؟

ضايع چه كني شب را، لب ذاكر و دل غافل تو ره به خدا بردن، مستانه چه مي داني؟

... هما میر افشار ...
... ادامه
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
shaghayegh(پارتی_السلطنه) باورم شد كه تو خسته تر از آن بودي
كه بفهمي دوست داشتنم را…
از من گذشت… اما… هرجا هستي “خسته نباشي”…
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
گذشت آن روزها كه باروت چشمهايم نم كشيده بود
و جز اشك از آنها نمي چكيد،
حالا آنقدر عشق را درخودم كشته ام
كه مي توانم دنيارا به آتش بكشم...
سوزاندن دل ديگران كه كاري ندارد!
... ادامه
ReyHaNE (دختر همسایه)
ReyHaNE (دختر همسایه)
درست سر شب توی اوج اسمس بازیو اوج گرفتن بحث و دعـــــــــــوا دیگه جوابتونمیده یه اسمس دیگه دوتا اسمس دیگه سه تا....نه فایده نداره...جوابتو نمیده...حوصلتو نداره...چه فکرایی که درموردش نمیکنی...ناامید میشی گوشیو میذاری کنار...روی تختت کنار پنجرا دراز میکشی...پنجره بازه باد بهاریه شب که به گونه هات میخوره دوباره یادش میفتی....کم کم کم ارو اروم گریت میگیره...فقط اروم کسی نفهمه....اخه اگه بفهمن باید چی بگی؟چراگریه میکنی؟پس هــــــــــــــــــــــــــــیس اروم فقط اشک بریزو به بیرون و اسمون نگاه کن فقط وفقط...ازش گله کن..توی دلت بهش بگو چرا بام اینجوری رفتار میکنی؟چرا نمیگی حرفای اخرت شوخی بود؟چرا جواب نمیدی لعنتی؟...حرف کم میاری درموردش...میری سراغ خدا...خدایا چرا چرا چرا؟بعد کلی درد دل کردن باخدا اروم میشی دیگه اشکات از روی درد نیس..ازروی ارومیه....بلندمیشی نمازتو که از روی تنبلی قضا شده میخونی دیره ساعت از12 گذشته ولی بخون....یه ساعت با خداحرف بزن ازش بخواه که بجای عاشق بنده شدن بنده ای که همش دلتو میشکنه وهرکاری ازش برمیاد عاشق خودش خودش که خالق این بندس بشی....دیگه ارومی....فقط ازخدامیخای که کمکت کنه...دیگه ازونی که ازسرشب منتظرشی خبری نیس..ناامید شدی...چادر نمازتو درمیاریو با لبخند میری روتختو به اسمون دوباره نگاه میکنی خیلی ارومی ...تااشکاتو پاک میکنی که یهو صدای ویبره ی گوشی غافلگیرت میکنه...ساعت 1وشیش دقیقه اسمس از طرف اونی که بخاطرش اشک ریختی...نمیدونی بخندی یاگریه کنی...ولی گریرو ترجیح میدی همزمان میخندی...نمیدونی چیکارکنی...نوشته(دیرجواب دادم که خواب باشی صب بخونی..من عاشقتم وتواینو نمیفهمی چرا؟نمیدونم.تاحالا خیلی ناراحتم کردی ولی من چون دوست داشتم بروت نیاوردم حرفای امروزت سنگین بود بوی ضعف میداد بوی تحقیر....من بدون تو میمیرم...شب بخیر)
حالا بااین گریه ی دوباره چیکار کنی خدامیدونه ولی هـــــــــــــــــــــــــیس حالااروم اروم اروم بخواب ا
... ادامه
صوفياجون
صوفياجون
سلووووووو به همگی منم اومدم{-7-}{-23-}{-35-}{-35-} وای مگه کار این خونه تمومی داره فقط میتونم تا 11:30 بمونم بعد برم لالا امروز کلی ساعت دیر گذشت برام ولی چرا این نیم ساعت عرض سه سوت میگذره چراااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟{-60-}{-60-}{-60-}{-30-}{-30-}
رضا
رضا
تو چند ساعت گذشته فقط 5 تا پست جدید :(
Mohammad
Mohammad
مردی بر همسر خود در آشپزخانه وارد شد و از او پرسید
کدام یک از فرزندان خود را بیش از دیگر فرزندانت دوست داری ؟
همسر او گفت همه آنها را بزرگشان و کوچکشان،
دختر و پسر همه یکسانند و همه را به یک اندازه دوست دارم
شوهر گفت : چگونه دل تو برای آنها همه جا دارد
همسر جواب داد :
این خلقت خدا است که مادر دلش برای همه فرزندان خود وسعت دارد
مرد لبخندی زد و گفت :
اکنون شاید بتوانی بفهمی که چگونه دل مرد برای چهار زن همزمان وسعت دارد
خدایش بیامرزد روش والایی در قانع کردن داشت ،
لاکن موقعیتش در آشپزخانه غلط بود
مراسم آن تازه در گذشته صبح و بعد از ظهر فردا برگذار می شود ! {-15-}{-15-}{-15-}
bamdad
bamdad
گذشتــــــ اون وقتهـــــايي که مـــــردم همـــديگــــرو دور ميزدنـــــد...

حالا ديگـــــه؛ رسمـــــــــاٌ از روي هـــــم رد ميشـــــن...!!!
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/27 - 22:58 ·
7
zoolal
zoolal
از دریا آموختم غرقش کنم
هر که را که از حدش گذشت…!!
دیدگاه · 1393/02/27 - 17:58 ·
5
ıllı YAŁĐA ıllı
ıllı YAŁĐA ıllı
تنها چراغی که بعد از آمدن روحانی در زندگیم روشن شد چراغ بنزین ماشینم بود…! {-68-}{-15-}{-62-}
bamdad
bamdad
چند وقتیست همه دلگیرند از من...
دلیل میخواهند
مدرک میخواهند برای غمگین بودنم
برای ناامید بودنم
برای تلخ شدنم
نگران نباشید من نه غمگینم
نه ناامید نه تلخ
فقط مدتیست به دنبالشان میگردم
مدتیست گم شده اند
نمیدانم کدام صفحه ی قصه ی سر گذشتم را
جا گذاشتمشان !
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/26 - 21:20 ·
8
zoolal
zoolal
نه تو می مانی و نه اندوه
و نه هیچیک از مردم این آبادی ...
به حباب نگران لب یک رود قسم،
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
غصه هم می گذرد،
آنچه که فقط خاطره ای خواهد ماند ...
لحظه ها عریانند.
به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز. {-35-}
دیدگاه · 1393/02/25 - 21:42 ·
3
mostafa AZ
99080765099148331288.jpg mostafa AZ
خیلی جالب
zoolal
f.jpg zoolal
عشق واقعی با گذشت زمان کمرنگ نمی شه.......
دیدگاه · 1393/02/24 - 16:07 ·
4
zoolal
zoolal
اگر افسردگی دارید، در حال زندگی در گذشته هستید.
اگر اضظراب دارید، درحال زندگی در آینده هستید.
اگر آرامش دارید درحال زندگی در زمان حال هستید . . .
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/24 - 16:00 ·
4
صوفياجون
صوفياجون
سلووووو من اووووومدم یووووهووووووو {-74-}{-74-}{-132-}{-132-}
bamdad
images.jpeg bamdad
آب از سرم گذشته!

فریاد می زنم "دوستت دارم" و تو

آرام و خونسرد

به ترکیدن حباب ها می خندی…
دیدگاه · 1393/02/19 - 22:59 ·
4
zoolal
zoolal
گذشته رو اگه به دوش بکشی کمرت خم میشه

ولی اگه بذاری زیر پات قدت بلند میشه . .
دیدگاه · 1393/02/19 - 21:21 ·
3
صفحات: 17 18 19 20 21

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ