یافتن پست: #گفتی

متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
بعضی ها رو از دور که میبینی میدرخشن

جلو که میری ، میبینی درخشششون مال خرده شیشه هاشونه !!
رضا
رضا
بده که باشی و به بودن متهم بشی .
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
تنهایم

مثل همان مسجد بین راه

هر که می آید مسافر است

میشکند!!

هم نمازش را ...

هم دلم را ....
محمدطاها
محمدطاها
سلام ترانه خانم عید سال جدید را به شما تبریگ میگم امیدوارم مسافرت دراستان مازندران بهتون خوش گذشته باشه و برات.ن روزهای خوبی را آرزو مندم پیروز باشید.....
... ادامه
Noosha
Noosha
هورااااااااااااااا بلاخره پسوردم تو نیمباز یادم اومد.هوراااااااااااااااا{-45-}
zoolal
zoolal
هر کی به ما رسید فکر کرد خداست
ما هم همینطور نگاش کردیم و گفتیم
بله حق با شماست
دیدگاه · 1393/01/16 - 19:59 ·
7
bamdad
bamdad
کجایی تا ببینی،

شبها خوابت را می بینم،

روز ها با خاطراتت عشق می کنم و در

حسرت می گذرانم،

با توأم، تویی که میگفتی عادی میشود

این جدایی،

برای من خیلی خاص شده است!‏
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/15 - 16:57 ·
6
bamdad
bamdad
وقتی ی آدم میگه

هیچکس منو دوس نداره....!

منظورش از هیچکس "یک نفر" بیشترنیست...

همون ی نفری ک واسه اون آدم "همه کسه"
... ادامه
بیکار عاشق
بیکار عاشق
یادت میاد ؟؟
یادت میاد گفتی : دوست دارم؟


سرمو پایین انداختمو و گفتم : نظر لطفته


سرم رو بالا اوردی و تو چشمام نگاه کردی و گفتی :


نظر لطفم نیست ، نظر دلمه


تکرار اون نگاه نافذ و اون جمله که هیچ وقت برام تکراری نمیشه


باعث شد که دل منم صاحب نظر بشه


و منو مجبور کنه که بهت بگم : منم دوست دارم!!


مگه نگفته بودی دوست دارم ... ؟


مگه دوست نداشتم ... ؟


پس چرا حالا ، تنها رفیق تنهاییم یاد توست ... ؟


یکی از ما دو تا دروغ میگفت ...


ولی هنوز همونقدر برام عزیز هستی


که نمیتونم تهمت این دروغگویی رو به تو بزنم


باشه ...

من دروغ می گفتم ...


دروغی به بزرگی تمام بی تو ماندن هایم


من دوست نداشتم ... من عاشقت بودم ...
... ادامه
nader melody
nader melody
به خدا گفتم:
خدایا تو که میدونستی تنهام میذاره پس چرا بهم نگفتی؟!
خدا گفت:
از بس بهت گفت دوستت دارم ، منم باورم شد…
دیدگاه · 1393/01/9 - 19:38 ·
3
bamdad
bamdad
باور تــلـخ نبودنت...

تاوان کدامین اشتباه بود؟

تو گفتی بمان و من ماندم...

اکنون که تو رفته ای...

من در کوچه های تنهایی به انتظار برگشت تو به بی کسی

خود خیره شده ام...

و نمیدانم اخر چه خواهد شد...

میروی و من نگاهت میکنم...

تعجب نکن که چرا گریه نمیکنم بی تو...

یک عمر برای گریستن وقت دارم...

اما برای تماشای تو همین یک لحظه باقیست...

و شاید همین یک لحظه اجازه زیستن در چشمان تو را داشته باشم
... ادامه
bamdad
bamdad
بَعضـے {آهَنگها} هَستَـלּ ؛


ڪـﮧ گوش میـבے میگـے :


مَـלּ ڪـے {زندگیمو} واسـﮧ این تَعریف ڪَرבَم ،

ڪـﮧ این اَز روش {آهَنگ} ساختـﮧ ؟؟!!!!!
... ادامه
bamdad
bamdad
دلم نگرفته از اینکه رفته ای …


دلگیرم از همه دوست داشتنهایی که گفتی ولی نداشتی … !!!...



شنبه:عکس های یادگاری..



یکشنبه:نمایشگاه عکاسی..



دوشنبه:پنجره..



سشنبه:روز آخر پاییز..



چهارشنبه:خط خطی کردن یک کاغذ..



پنجشنبه:خریدن یک کلاه..



جمعه:این هفته هم ندیدمت..

{-118-}
دیدگاه · 1393/01/7 - 00:31 ·
6
✔♥Дℓɨ♥✔
✔♥Дℓɨ♥✔
شاعر خطاب به دختران ميگه:

با دوس پسرتان مهربان باشيد ....

قبل از اينكه ...

با دوس پسرتان مهربان باشند ...

از شاعر گفتن{-62-}
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
احمقانه ترین کار را من کردم وگفتم:خدا حافظ,عاشقانه ترین کار را تو کردی و گفتی هر چی تو بگی
zahra
9970_560774290621300_213368135_n.jpg zahra
آقو ما به دنیا اومدیم انقلاب شد، حرف زدیم جنگ شد
راه رفتیم کودتا شد، رفتیم مدرسه جنگ تموم شد
درس خوندیم هی نظاموی آموزشی عوض شد
رفتیم دانشگو کنکور ول شد، رفتیم سربازی معافیت آزاد شد
رفتیم سرکار مملکت تحریم شد، خواستیم ازدواج کنیم طلا گرون شد
گفتیم بریم خارج پاسپورتمون دی پرت شد، الانم اینترپل دنبالمونه
هه هه هه هه یعنی له لهما....!
با این شرایط که پیش میره آقو فکر کنم مشکل از ما باشه اگه بمیریم شاید دنیا بهشت شد
{-7-}
bamdad
bamdad
تو اتوبوس نشسته بودم پیرزنه ازم پرسید: مادر کجا درس میخونی؟

گفتم:اصفهان

گفت: تهران؟

گفتم: نه اصفهان

گفت: آها کجای تهران میخونی؟

گفتم:اصفهان میخونم

گفت: گفتی کجای تهران ؟

دیدم زشته صدامو بلندکنم گفتم: آره تهران میخونم

گفت: پس چرا هی میگی اصفهان!؟
{-8-}
soheil
soheil
کسي نیست در این گوشه فراموشتر از من
وز گوشه نشینان توخاموشتر از من
هر کس به خیالیست هم آغوش و کسی نیست
ای گل به خیال تو هم آغوشتر از من
می*نوشد از آن لعل شفقگون همه آفاق
اما که در این میکده غم نوشتر از من
افتاده جهانی همه مدهوش تو لیکن
افتاده*تر از من نه و مدهوشتر از من
بی ماه رخ تو شب من هست سیه*پوش
اما شب من هم نه سیه*پوشتر از من
گفتی تو نه گوشی که سخن گویمت از عشق
ای نادره گفتار کجا گوشتر از من
بیژن*تر از آنم که بچاهم کنی ای ترک
خونم بفشان کیست سیاوشتر از من
با لعل تو گفتم که علاجم لب نوشی است
بشکفت که یارب چه لبی نوشتر از من
آخر چه گلابی است به از اشک من ای گل؟
دیگی نه در این بادیه پرجوشتر از من
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/5 - 19:50 ·
3
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
اگه دنبالت میام فقط دارم حرفتو گوش می کنم!
آخه خودت گفتی برو دنبال زندگیت...!
دیدگاه · 1393/01/5 - 13:43 ·
5
bamdad
bamdad
قبول که نخواستی

وگرنه باران که راه ها را نمی بندد

تازه

زیر باران آشتی ساده است

کسی اشک هایت را نمی بیند

قبول که نخواستی

مگر تو نبودی که می گفتی

غسل باران که می گیری

زندگی طروات از دست رفته را باز می یابد

یادت رفته!؟

سر به سر پروانه ها می گذاشتی،برنمی گشتی

تا باران بگیرد و من

دلواپس بیایم و موهایت را خشک کنم

قبول که نخواستی

حالا که باران را بهانه می کنی

آشتی بی آشتی

مگر کنار توت کهنسال باغ

وقتی که باران بیاید

همین!
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/3 - 21:52 ·
6
رضا
رضا
خیلی بدم میاد یک مطلب رو چندین بار برای یک فرد توضیح بدم و اون طرف هیچ سعی و تلاشی برای درک مطلب انجام نده .
... ادامه
حمید
یاس3.jpg حمید
میگی بازم کنار همدیگه واژه بچین
راجب چی…. باشه بشین
چشاتو باز کن..یه لحظه مال من باش
یه لحظه بیا توی حس و حال من باش

پس میکروفونو به دست من تو بده بگم
از این زمونه و از دلی که تکه تکه است
هر آهنگ منم مساوی ذکر یک درد
جز اینم ندارم یه فکر بهتر
از جومونگی بگم که شده سمبل رشادت
ایران براش شده مثل صندوق تجارت
پس هنرمند وطن الان کجاس؟نیس؟
اون تو زیرزمین می خونه چون که مجاز نیس

از چی بگم برات
انتظار داری چه چیزی از جیب من دراد
به جز کاغذ سفید پاره
خب آره رفیق
حرف توشه ، ولی با خودکاره سفید
تو هم مثل منی ، تو هم کم درد نداری
درد اصلیت اینه که تو هم درد نداری
من کسی نیستم با این زخما دردم بگیره
ولی این اشک ها رو کی می خواد گردن بگیره

از چی بگم
خدا از این بنده های خسته
از این همه درد تموم دنده هام شکسته
خنده هامو نبین، این خنده هام یه چسبه رو لبم
این منم با یه رد پای خسته

از چی بگم
بگو از یه روح زخمی
که باید یه تنه بره تو قلب کوه سختی
از روزهایی که خط خوردن توی تقویم
خبر میدن از یه اجتماع رو به تخریب

از چی بگم
از بچه های پایین شهر
که غذا واسه خوردن دارن ماهی یه شب
اون که تنها دلیل خوابش به عشق فرداست
تنها پاتوق عشق و حالش بهشت زهراست
یا که بگم از اون رفقای کاخ نشین
که هستن تو واردات کالای ساخت چین
تو به من اینو بگو ، من از چی بگم خب
ما گفتیم و تموم دردا ریشه کن شد؟

از چی بگم برات
شاید قصه دوست داری
مثل قصه ی اون هم کلاسیان روستایی
اگه قصه تلخه ، گناه واقعیت
داستان نرگس و گلای باغ میهن
که نشستن با صد چرا و افسوس کاشکی
یه بخاری جای چراغ نفت سوز داشتیم
چراغ افتاد توی کلاس و گر گرفت
آتشی که پوست بچه ها رو مثل گرگ گرفت
یه طفل معصوم با داد و فریاد گفت
زود بدویین سمت در، ولی درم قفل بود
چشام خشک شد یکم بهم اشک بده، ایزد!
این بچه ها با کدوم دست مشق بنویسن
کودکی مرد در راه کلاسی که
سوخت و منتظر یه جراح پلاستیکه
یاس نمی خواد ته قصه رو هرگز ببنده
چون باز دلش می خواد که نرگس بخنده

از چی بگم
که صبح نشده غروب زد
تو قلب بچه های مدرسه ی درودزن
غصه نخور صدامو بشنو از زیرخونت
من صداتو به گوش همه می رسونم

از چی بگم
از دلی که فقط اسمش دله
یا عمری که نصفش اشکه نصفش گله
یا از روح توی زندون که جسمش وله
آدم مجبوره که با شرایط وفقش بده

از چی بگم
بگو از یک روح زخمی
که باید یک تنه بره توی قلب
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/1 - 22:09 ·
6
صفحات: 12 13 14 15 16

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ