رک بگویم... از همه رنجیده ام! از غریب و آشنا ترسیده ام
با مرام و معرفت بیگانه اند من به هر ساز ی که شد رقصیده ام
در زمستانِِ سکوتم بارها... با نگاه سردتان لرزیده ام
رد پای مهربانی نیست...نیست من تمام کوچه را گردیده ام
سالها از بس که خوش بین بوده ام... هر کلاغی را کبوتر دیده ام
وزن احساس شما را بارها... با ترازوی خودم سنجیده ام
بی خیال سردی آغوشها... من به آغوش خودم چسبیده ام
من شما را بارها و بارها... لا به لای هر دعا بخشیده ام
مقصد من نا کجای قصه هاست ا
ز تمام جاده ها پرسیده ام
میروم باواژه ها سر میکنم
دامن از خاک شما بر چیده ام
من تمام گریه هایم را شبی... لا به لای واژه ها خندیده ام

از صبح امروز و در سراسر کشور
آلبوم «دارم میرم» با صدای «مجید خراطها» منتشر شد
موسیقی ما – دومین آلبوم رسمی قطعه پرطرفدار «مسافر» صبح امروز در سراسر کشور منتشر شد.

به گزارش «موسیقی ما»، مجید خراطها صبح امروز دومین آلبوم رسمی خود تحت عنوان «دارم میرم» را روانه بازار موسیقی کشور کرد تا پس از انتشار آلبوم «دیگه میرم»، دوستداران این خواننده شاهد جدیدترین دست پخت خواننده مورد علاقه شان باشند.

این خواننده که طرفدارانش لقب «سلطان احساس» را برایش در نظر گرفته اند، آلبوم جدیدش را با 9 قطعه به نام های: «دارم میرم، دارم میرم، ببخش، دلشکسته، لجبازی، عادت، بارون، بچگی، مادر، ناراحت» روانه بازار موسیقی کرده است که دراین اثر در بخش آهنگسازی، علاوه بر خود خراطها، حمید احدی نیز حضور داشته است.

این خواننده همچنین یک قطعه کردی و یک قطعه و یک قطعه ترکی را نیز کاور کرده و در بخش تنظیم کننده ها نیز خود مجید خراطها و حمید احدی بیشترین نقش را ایفاکرده اند.

داریوش شهبازی، ایمان حجت و آرش شعیب نیز آلبوم «دارم میرم» را میکس و مستر کرده اند. نوازنده ها و چهره های سرشناسی نیز در این آلبوم ساز زده اند که از آن جمله می توان به فیروز ویسانلو، پیام طونی، بابک یوسفی، بابک صفرنژاد و... اشاره کرد.

خراطها صبح امروز در گفتگو با «موسیقی ما» درباره آلبوم جدیدش توضیح داد: «ساخته‌هایم چون فرزندان من هستند و اگر باکسی همکاری می‌کنم تمام سعی‌ام این است که به مطلوب من نزدیک باشد. بنا به دلایلی برخی از عوامل قبلی که در آلبوم دخیل شدند، سلایق شخصی خود را اعمال می‌کردند نتیجه هم این شد که من به‌عنوان مخاطب به آلبوم قبلی خودم خیلی گوش نمی‌دهم. اما با توجه به نظرسنجی‌هایی که انجام دادم یقین دارم در این آلبوم اتفاق‌های خوبی خواهد افتاد. قطعاً پنج آهنگ در حد و اندازه‌ی مسافر و خدانگهدار دارم که باور من این است خاطره ساز خواهند شد. باید بگویم این آلبوم مجموعه‌ای از بهترین‌های طول دوران حرفه‌ای من است. آلبوم قبلی به نام« دیگه میرم » بود همان‌طور که از نام این آلبوم‌ها برمی‌آید در آلبوم قبلی به مطلوب خود نرسیدم اما در این آلبوم وقتی به این باور رسیدم که هر آنچه می‌خواستم را در موسیقی پیاده کردم این نام را بر او نهادم. «دارم می رم» به‌نوعی تعالی «دیگه میرم» است.»

گفتنی ست این آلبوم تحت امتیاز موسسه «نای و نی» و توسط

پا به پایت تا ته این جاده می آیم نترس این منم عاشق ترین دلداده، می آیم نترس . در مسیر عشق از آیینه هم صادق ترم ساده بودم ساده هستم ساده می آیم نترس . خم به ابرویت نیاور ذره ای، دق می کنم عاشقت با خون تعهد داده، می آیم نترس . عقل می گوید نرو اما نمی فهمد که عشق در دل وامانده ام افتاده می آیم نترس . در دل آتش برو،در آسمان پرواز کن پا به پایت تا ته این جاده می آیم، نترس

می گویند زمان، آدمها را عوض می‌کند، اشتباه نکن..!! "زمان " حقیقت آدمها را روشن می سازد، "زمان" قیمت رفاقت ها را معلوم می کند، "زمان " " عشق "را از " هوس "جدا می سازد، و راستی را از دروغ،،،،،، اشتباه نکن..!!! "زمان " هرگز آدمها را عوض نمی کند،،،،!!!! (فئودور داستایوفسکی)

ﺩﻗﺖ ﮐﺮﺩﯾﻦ ﺟﻤﻼﺕ ﻭﺍﺭﻭﻧﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺍﺳﺖ؟
‏( ﮔﻨﺞ ‏) ‏( ﺟﻨﮓ‏) ﻣﯽ ﺷﻮﺩ، ‏( ﺩﺭﻣﺎﻥ ‏) ‏( ﻧﺎﻣﺮﺩ ‏) ﻭ ‏( ﻗﻬﻘﻪِ‏) ‏(ﻫﻖ ﻫﻖ‏)!!!
ﻭﻟﯽ ‏(ﺩﺯﺩ ‏) ﻫﻤﺎﻥ ‏( ﺩﺯﺩ‏) ﺍﺳﺖ
‏(ﺩﺭﺩ ‏) ﻫﻤﺎﻥ ‏(ﺩﺭﺩ‏)
ﻭَ ‏(ﮔﺮﮒ ‏) ﻫﻤﺎﻥ ‏( ﮔﺮﮒ‏)
ﺁﺭﯼ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﻢ ﭼﺮﺍ ‏( ﻣَﻦ ‏) ‏( ﻧَﻢ ‏) ﺯﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ‏(ﯾﺎﺭ‏) ‏( ﺭَﺍﯼ ‏) ﻋﻮﺽ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ...
‏( ﺭﺍﻩ ‏) ﮔﻮﯾﯽ ‏(ﻫﺎﺭ‏) ﺷﺪﻩ ﻭ ‏( ﺭﻭﺯ ‏) ﺑﻪ ‏( ﺯﻭﺭ‏) ﻣﯿﮕﺬﺭﺩ ...
‏( ﺍﺷﻨﺎ‏) ﺭﺍ ﺟﺰ ﺩﺭ ‏( ﺍﻧﺸﺎ‏) ﻧﻤﯿﺒﯿﻨﯽ ﻭ ﭼﻪ ‏( ﺳﺮﺩ‏) ﺍﺳﺖ ﺍﯾﻦ ‏( ﺩﺭﺱ ‏) ﺯﻧﺪﮔﯽ ...
ﺍﯾﻨﺠﺎﺱ ﮐﻪ ‏( ﻣﺮﮒ‏) ﺑﺮﺍﯾﻢ ‏( ﮔﺮﻡ‏) ﻣﯿﺸﻮﺩ ..
ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ‏(ﺩﺭﺩ ‏) ﻫﻤﺎﻥ ‏( ﺩﺭﺩ‏) ﺍﺳﺖ
و ﻣﻦ ﻧﻤﯽ ﻓﻬﻤﻢ . . .

ﺑﻐﻠﺖ ﮔﺮﯾﻪ ﯼ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﭼﻪ ﺣﺎﻟﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﻏﺰﻝ ﻭ ﺑﻮﺳﻪ ﻭ ﺁﻏﻮﺵ ﭼﻪ ﺣﺎﻟﯽ ﺩﺍﺭﺩ! ﻣﻦ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻋﻤﺮ ﺷﮑﺎﺭ ﺗﻮﺍﻡ ﺍﯼ ﮐﺎﺵ ﺷﺒﯽ ﮐﺒﮏ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﯽ ﻭ ﻣﻦ ﻗﻮﺵ، ﭼﻪ ﺣﺎﻟﯽ ﺩﺍﺭﺩ! ﻏﻤﺰﻩ ﯼ ﭼﺸﻢ ﺩﻝ ﺁﺷﻮﺏ ﺗﻮ ﮐﻢ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﻧﺎﺯ ﺍﺑﺮﻭﯼ ﺗﻮ ﻫﻢ ﺭﻭﺵ، ﭼﻪ ﺣﺎﻟﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﺩﻝ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﯼ ﺯﻧﺠﯿﺮﯼ ﻣﻦ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: ﺣﺒﺲ ﺩﺭ ﺣﻠﻘﻪ ﯼ ﮔﯿﺴﻮﺵ ﭼﻪ ﺣﺎﻟﯽ ﺩﺍﺭﺩ! ﻋﺴﻠﺴﺘﺎﻥ ﻏﺮﯾﺒﯽ ﺳﺖ ﮔﻞ ﺭﻭﺵ ﻭﻟﯽ ﻋﺴﻞ ﺍﺯ ﺷﺎﻧﻪ ﯼ ﮐﻨﺪﻭﺵ ﭼﻪ ﺣﺎﻟﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﻃﺎﻟﻊ ﺷﻮﺭﻡ ﺍﮔﺮ ﭘﺮﺩﻩ ﺑﮕﺮﺩﺍﻧﺪ، ﺁﻩ ﭼﻨﮓ ﺩﺭ ﺗﺎﺭ ﺳﺮ ﻣﻮﺵ ﭼﻪ ﺣﺎﻟﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﺗﺎﺭ ﻟﻄﻔﯽ، ﻏﺰﻝ ﺳﺎﯾﻪ -ﺷﺐ ﺍﺯ ﻧﯿﻤﻪ ﮔﺬﺷﺖ- ﺳﺮ ﻣﻦ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺯﺍﻧﻮﺵ ﭼﻪ ﺣﺎﻟﯽ ﺩﺍﺭﺩ!

حالم را نپرس
نگذار دروغ بگویم خوبم
خیالت راحت می شود
و من تنهاتر می شوم
کمی نگران من باش
نگرانی تو
حال مرا خوب میکند

فاروق مظلومی

پروردگارم!
قاضی تویی
کمک کن هیچوقت قضاوت نکنیم ...

خوب یاد گرفته ایم برانداز کردن همدیگر را!
یک خط کش این دستمان !
یک ترازو آن دستمان !
اندازه می گیریم و وزن می کنیم
آدم ها را
رفتارشان را
انتخاب هایشان را
تصمیم هایشان را
حتی قضا و قدرشان را !!

به رفیقمان یک تکه سنگینی می اندازیم،
بعد می گوییم
خیر و صلاحت را می خواهم !
غافل از اینکه چه برسر او می آوریم !

در جمع ، هرکس را یک جور مورد بررسی قرار می دهیم
آن یکی را به ازدواج نکرده اش
این یکی را به نوع رابطه اش
آن دیگری را...

یکی هم نیست گوشمان را بگیرد که :
چندبار به جای او بوده ای
که حالا اینطور راحت نظر می دهی

حواسمان نیست که چه راحت
با حرفی که در هوا رها میکنیم
چگونه یک نفر را به هم می ریزیم
چندنفر را به جان هم می اندازیم
چه سرخوردگی یا دلخوری بجای میگذاریم
چقدر زخم میزنیم...
حواسمان نیست آبروی مومن از کعبه حرمتش بیشتر است

حواسمان نیست که ما می گوییم و رها میکنیم و رد می شویم
اما یکی ممکن است گیر کند
بین کلمه های ما
بین قضاوت های ما
بین برداشت های ما
دلی که می شکنیم ارزان نيست ..