یافتن پست: #تلخ

bamdad
bamdad
مرز عشق این روزها شباهت عجیبی به آدامس دارد


اول شیرین


بعد دوست داشتنی


سپس تکراری و خسته کننده


و در آخرتلخ و دور انداختنی!!!
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/9 - 19:15 ·
6
soheil
soheil
مانده ام در خلوت تاریک دیواری بلند
بردلم پر می زند یاد سپیداری بلند

می شود یک بار دیگر بشنوی حرف مرا ؟

بنگری آیینه حیران افکاری بلند ؟

روزها پیوسته تکرار سکوت کوچه ام

شب اسیر لحظه های خواب و بیداری بلند

بیکران تا ساحل سبز نگاهت میدوم

تا بخوانم قصه های تلخ تکراری بلند

نبض درد آلود چشمانم گواهی خسته اند

بر نبود لحظه های خوب دیداری بلند

خاطراتم حرمت خورشید در خاکسترند

مانده در د امان سرد باغ اسراری بلند

باز هم گم می شوم در ماجرای سایه ها

تا ببینم سایه ی سبز سپیداری بلند
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/8 - 14:10 ·
6
soheil
08.jpg soheil
الهـــــــــي

با خوشتــــرين خاطرات ديروزم

تلخترين لحظات امروزم را گذراندم

انچــــه ديروز بود امــــروز نيست

وانچه امروز هست فردا نخواهد بود

ديروزم به فكر امـــــــروزم سرشد

وقطعا قرباني فردايم امروزم خواهد بود

قسمتي از خوشبخي را در ديروز جا گذاشتم

و به دنبــــال قسمت ديگــــــرش در فرداگشتم

خدايا من قادر به جمع روزهايم

براي درك خوشبختي نيستم

هميشه چيزي كم بود

هميشه چيزي كم هست

خدايا در گذر عمر به دنبال چه هستيم

الهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي

كمكمان كن درك كنيم خوشبختي در چيست

كمكمان كن ارامش حقيقي را حس كنيم

دستمان را بگير بدانيم ارامش درهمين نزديكيست

نزديكتــــــــــر............

نحن اقرب اليه من حبل الوريد
... ادامه
soheil
soheil
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
ای خدا این وصل را هجران مکن

سرخوشان عشق را نالان مکن

باغ جان را تازه و سرسبز دار

قصد این مستان و این بستان مکن

چون خزان بر شاخ و برگ دل مزن

خلق را مسکین و سرگردان مکن

بر درختی کآشیان مرغ توست

شاخ مشکن مرغ را پران مکن

نیست در عالم ز هجران تلختر

هر چه خواهی کن ولیکن آن مکن
soheil
soheil
متین (میراثدار مجنون)
بی‌وفا حـــــالا که من افتـــــاده‌ام از پــا چرا؟


آمدی،جانــــــــم به قربــــانت ولی حــالا چرا؟
نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمــــــدی

سنگدل این زودتـــر می‌خواستی ،حـــالا چرا؟

عمر ما را مهلت امـــروز و فردای تو نیست

من که یک امروز مهمـــــان توام ،فردا چرا؟

نازنینا مـــــا به نـــــــــاز تو جـــوانی داده‌ایم

دیگر اکنون با جوانــــــان ناز کن با ما چرا؟

وه که با این عمــــــــــرهای کوته بی اعتبار

این همه غافل شدن از چون منی شیدا چرا؟

شور فرهادم بپرسش سر به زیر افکنده بود

ای لب شیرین جــــــــواب تلخ سر بالا چرا؟

ای شب هجران که یکدم در تو چشم من نخفت

اینقدر با بخت خـــــــــواب آلود من ،لالا چرا؟

آسمان چون جمع مشتاقان پـــریشان می‌کند

در شگفتم من نمی‌پاشد ز هم دنیــــــــا چرا؟

درخـــــــــزان هجر گل، ای بلبل طبع حزین

خامشی شرط وفـــــــاداری بود ،غوغا چرا؟

شهریارا بی‌حبیب خود نمی‌کـــــــــردی سفر

این سفر راه قیــــــــامت می‌روی ،تنها چرا؟
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
دلتنگ که باشی آدم دیگری می‌شوی

خشن‌تر،عصبی ‌تر،کلافه ‌تر و تلخ‌ تر

و جالب ‌تر این‌ که با اطراف هم کاری نداری

همه اش را نگه می داری

و دقیقا سر همان کسی خالی می‌کنی که دلتنگ اش هستی...!!!
... ادامه
bamdad
bamdad
چـه رســم ِ تلخــي سـت

تــــو ، بــي خـــبـر از مــن !

و

تمـــام ِ مـن ، درگـــير ِ تــو
دیدگاه · 1393/01/4 - 16:35 ·
9
bamdad
bamdad
چند وقتیست همه دلگیرند از من...
دلیل میخواهند
مدرک میخواهند برای غمگین بودنم

برای ناامید بودنم
برای تلخ شدنم
نگران نباشید من نه غمگینم
نه ناامیدنه تلخ فقط مدتیست به دنبالشان میگردم

مدتیست گم شده اند
صبرم، تحملم، امید هایم، انگیزه ام...

نمیدانم کدام صفحه ی قصه ی سر گذشتم را جا گذاشتمشان !
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/3 - 22:43 ·
11
soheil
soheil
از چی بگــــم برات ؟ شاید قصه دوس داری قصهء امتحان تو دانشــگاهِ روستایی
اگه قصه تلخه ، مثه چایی تو استکانِ بد ترین جای دنیا ، سالنِ امتحانِ
که نشستند مثه بُــز و هی میگن کاشکی یه مراقبِ خوب جای این لجن داشتیم
رضا برگـشــت ، از بغلی جوابِ گرفت یهو مراقب پرید روش تقلبو گرفت
اون مراقـبِ بد ، با داد و فریاد گفــت زود برو بیرون ، ولـی دَرَم قفل بود …
بدبخــــت شدم ، تقلبُ گرفت ازم ایـــــزد ای کاش جای گرفتنش، یکم منو میزد
اون دانشجو مُـــرد ، در راه کلاسـی که مراقبـش دل نداره ، مثـه پلاسـتیکه
اصَـن سیـنگل میخواد، دفتـرو کتابُ ببـنده دیگه درس نمیخونه، میگه مدرک کیـلو چنده
از چی بگـــــــــم؟ استادی که خیلی خوشگله یا جوابِ ســؤالی که خیلی مشگله؟
یا اون مراقـب که تقـلـبُ هی کِــــــش بده دلم میخواد با خوار مادرش وفقش بده
هی گفت جاتُ عــوض کنُ من حوصله کــردم تـــو سالن امتحانات یه مُدلِ برده ام
یـهـو دیـدی برگـهء امتــحانُ ذره ذره کــردمُ کارِ خودمــو خودشــو یه سَــــره کردم
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/3 - 22:29 ·
8
bamdad
bamdad
خاطــرات هر چه شـــــیرین تر باشند
بعد ها از تلخـی

گلو یــت را بیشتر می سوزانند
دیدگاه · 1393/01/2 - 13:16 ·
8
حمید
یاس3.jpg حمید
میگی بازم کنار همدیگه واژه بچین
راجب چی…. باشه بشین
چشاتو باز کن..یه لحظه مال من باش
یه لحظه بیا توی حس و حال من باش

پس میکروفونو به دست من تو بده بگم
از این زمونه و از دلی که تکه تکه است
هر آهنگ منم مساوی ذکر یک درد
جز اینم ندارم یه فکر بهتر
از جومونگی بگم که شده سمبل رشادت
ایران براش شده مثل صندوق تجارت
پس هنرمند وطن الان کجاس؟نیس؟
اون تو زیرزمین می خونه چون که مجاز نیس

از چی بگم برات
انتظار داری چه چیزی از جیب من دراد
به جز کاغذ سفید پاره
خب آره رفیق
حرف توشه ، ولی با خودکاره سفید
تو هم مثل منی ، تو هم کم درد نداری
درد اصلیت اینه که تو هم درد نداری
من کسی نیستم با این زخما دردم بگیره
ولی این اشک ها رو کی می خواد گردن بگیره

از چی بگم
خدا از این بنده های خسته
از این همه درد تموم دنده هام شکسته
خنده هامو نبین، این خنده هام یه چسبه رو لبم
این منم با یه رد پای خسته

از چی بگم
بگو از یه روح زخمی
که باید یه تنه بره تو قلب کوه سختی
از روزهایی که خط خوردن توی تقویم
خبر میدن از یه اجتماع رو به تخریب

از چی بگم
از بچه های پایین شهر
که غذا واسه خوردن دارن ماهی یه شب
اون که تنها دلیل خوابش به عشق فرداست
تنها پاتوق عشق و حالش بهشت زهراست
یا که بگم از اون رفقای کاخ نشین
که هستن تو واردات کالای ساخت چین
تو به من اینو بگو ، من از چی بگم خب
ما گفتیم و تموم دردا ریشه کن شد؟

از چی بگم برات
شاید قصه دوست داری
مثل قصه ی اون هم کلاسیان روستایی
اگه قصه تلخه ، گناه واقعیت
داستان نرگس و گلای باغ میهن
که نشستن با صد چرا و افسوس کاشکی
یه بخاری جای چراغ نفت سوز داشتیم
چراغ افتاد توی کلاس و گر گرفت
آتشی که پوست بچه ها رو مثل گرگ گرفت
یه طفل معصوم با داد و فریاد گفت
زود بدویین سمت در، ولی درم قفل بود
چشام خشک شد یکم بهم اشک بده، ایزد!
این بچه ها با کدوم دست مشق بنویسن
کودکی مرد در راه کلاسی که
سوخت و منتظر یه جراح پلاستیکه
یاس نمی خواد ته قصه رو هرگز ببنده
چون باز دلش می خواد که نرگس بخنده

از چی بگم
که صبح نشده غروب زد
تو قلب بچه های مدرسه ی درودزن
غصه نخور صدامو بشنو از زیرخونت
من صداتو به گوش همه می رسونم

از چی بگم
از دلی که فقط اسمش دله
یا عمری که نصفش اشکه نصفش گله
یا از روح توی زندون که جسمش وله
آدم مجبوره که با شرایط وفقش بده

از چی بگم
بگو از یک روح زخمی
که باید یک تنه بره توی قلب
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/1 - 22:09 ·
6
صوفياجون
yas.jpg صوفياجون


When I look at the world I am thinking about
Most people don’t wanna know the power of togetherness
But I still think that real music can settle this
And good people, not evil teaching the little ones
How to be devilish
Thank God I’m livin, ain’t odd I’m driven
Fake frauds, y’all pitching flaws
With the music we kill hate
Then we design applause,
Everybody could mend the gap
Just take a look at TECH N9NE & YAS
I know it’s possible, saw thru my optical
That we headed for better, when I can rock a show
With YAS, I know it’s God who pushed him
And I know that all of us are different
But mother was a Christian, on a mission
Cause that Christian married a Muslim
……. یاس ….
من ، کنار تو تا ابد ،این مسیر و ادامه میدم
بدون تا آخر دنیا من همراهتم با یه قلب
هـــی ، پر از حقیقت های تلخ
هـــی ،این مسیر و ادامه میدم
بدون تا آخر دنیا من همراهتم تا پای مرگ
دنیا مثل ماشینه که هر چرخش داره یه طرف میره
و تنها اتفاق اینه که تو داری میبینی که دنیا داره به درک میره
گوش من شده پر از حرفاتون
صدا من شده بلند تر با تو
ای کاش یه دولت مرد با بمب
که جاشو میدادبه هنرمند با ذوق
آه ، ولی حالا وقتشه منو تو با کلمات جدید
کمک کنیم قبل از اینکه برسه
به تلفات سرطان زمین
کشورها میخوان که پرچم همدیگه رو ببرن پایین
با اینکه، ما ادما فقط از ته دلمون یه هدف داریم
SOLH
اینو میدونم که توهم ،هم نیتی
تو هم مثل من فقط در به در به دنبال امنیتی
کلمه یعنی یکبار دیگه
منو تو و تکرار اینکه
دنیای ما نیاز مند به رفتار ، گفتار، پندار نیکه

من ، کنار تو تا ابد، این مسیر و ادامه میدم
بدون تا آخر دنیا من همراهتم با یه قلب
هـــی ، پر از حقیقت های تلخ
این مسیر و ادامه میدم
بدون تا آخر دنیا من همراهتم تا پای مرگ
♫♫♫
That’s why most people like my dark side
Cause evil is ruling and that should not be achieved
Take a look at our lives, all of us bein apart lies
Hard cries, from our eyes, so we start ties
Iran to Missouri, we’re calming the fury
ا
Aaron in this surely keeping it real honest and purely
It’s hope, the name of Iran and Missouri
ایمان اسمه این
ایران و میزوری
اینو میدونی ما کاراکترای بیدار قصه ایم
... ادامه
حمید
110ح.jpg حمید
از همان روزی که دست حضرت قابیل
گشت آلوده به خون حضرت هابیل
از همان روزی که فرزندان آدم
صدر پیغام آوران حضرت باری تعالی
زهر تلخ دشمنی در خونشان جوشید
آدمیت مرد
گرچه آدم زنده بود

از همان روزی که یوسف را برادرها به چاه انداختند
از همان روزی که با شلاق و خون دیوار چین را ساختند
آدمیت مرده بود

بعد دنیا هی پر از آدم شد و این آسیاب
گشت و گشت
قرنها از مرگ آدم هم گذشت
ای دریغ
آدمیت برنگشت

قرن ما روزگار مرگ انسانیت است
سینه دنیا ز خوبیها تهی است
صحبت از آزادگی، پاکی، مروت، ابلهی است

من که از پژمردن یک شاخه گل
از نگاه ساکت یک کودک بیمار
از فغان یک قناری در قفس
از غم یک مرد در زنجیر
حتی قاتلی بر دار،
اشک در چشمان و بغضم در گلوست
وندرین ایام زهرم در پیاله، زهر مارم در سبوست
مرگ او را از کجا باور کنم؟

صحبت از پژمردن یک برگ نیست
وای، جنگل را بیابان میکنند
دست خون آلود را در پیش چشم خلق پنهان میکنند
هیچ حیوانی به حیوانی نمیدارد روا
آنچه این نامردمان با جان انسان میکنند

صحبت از پژمردن یک برگ نیست
فرض کن مرگ قناری در قفس هم مرگ نیست
فرض کن یک شاخه گل هم در جهان هرگز نرست
فرض کن جنگل بیابان بود از روز نخست
در کویری سوت و کور
در میان مردمی با این مصیبتها صبور
صحبت از مرگ محبت مرگ عشق
گفتگو از مرگ انسانیت است

فریدون مشیریاز مرگ نترسید!

از این بترسید که وقتی زنده اید

چیزی در درون شما بمیرد

بنام انسانیت!
... ادامه
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
92966914077179779146.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
گاهی دلم تنگ تو می شود … به تمام دلایلی که نیستی … و به اجبار آروم می گیرم … چه اجبار تلخی ...{-60-}
bamdad
bamdad
ﺩﺭ ﮐﺎﻓﻪ
ﮐﻨﺞ ﺩﯾﻮﺍﺭ
ﺭﻭ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﻫﻢ
ﺧﻮﺏ ﺷﺪ ﻗﻬﻮﻩ ﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﺨﻮﺭﺩﯾﻢ !
ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﮐﺎﻓﯽ ﺗﻠﺦ ﺑﻮﺩ!
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/25 - 23:19 ·
5
bamdad
bamdad
کابوس نبودنت تلخ است

نمیدانی چه میکشم از این انتظار

هر که میگذرد بر انتظارم پوزخندی میزند

قسم بخور که اینبار بازآیی

تا پایان انتظار را به همه نشان دهم...!
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/24 - 18:19 ·
5
bamdad
bamdad
این تلخ‌ ترین عذاب دنیاست

بعضی‌ها دوست داشتنی هستند اما ...

نباید دوستشان داشت!!!
دیدگاه · 1392/12/24 - 18:17 ·
7
حامد@ پسر تنها
حامد@ پسر تنها
چه اعتراف تلخیه انگار رسیدم ته خط ***** وقتی خلاصی از همست آی دنیا بیزارم ازت
آي دلگيرم ولي غم نميكنم ***** چون با توأم پيش كسي رو مو نميكنم
صفحات: 8 9 10 11 12

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ