یافتن پست: #روشن

مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
افق تاریـک،

دنیا تـنگ،

نومیدی توان فرساست، می دانم!

ولیکن ره سپردن در سیاهی، رو به سوی روشنی زیباست!
دیدگاه · 1393/09/3 - 11:37 ·
4
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
ینی امشب 40 منبر پر پر شد با این بارون{-38-}
رضا
رضا
چه بارون شدیدی از صبح بارید انگار تا فردا ادامه داره .
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
خانمها چطور نیمرو درست میکنن؟

> ۱-ماهیتابه را میزارن رو گاز
> ۲- توی ماهیتابه روغن میریزن
> ۳- اجاق گاز زیر ماهیتابه رو روشن میکنن
> ۴- تخم مرغها رو میشکنن و همراه نمک توی ماهیتابه میریزن
> ۵- چند دقیقه بعد نیمروی آماده رو نوش جان میکنن

آقایون چطور نیمرو درست میکنن؟

> ۱- توی کابینتهای بالایی آشپزخونه دنبال ماهیتابه میگردن
> ۲- توی کابینتهای پایینی دنبال ماهیتابه میگردن و بلاخره پیداش میکنن
> ۳- ماهیتابه رو روی اجاق گاز میذارن
> ۴- توی ماهیتابه روغن میریزن
> ۵- توی یخچال دنبال تخم مرغ میگردن
> ۶- یه دونه تخم مرغ پیدا میکنن
> ۷- چند تا فحش میدن
> ۸- دنبال کبریت میگردن
> ۹- با فندک اجاق گاز رو روشن میکنن و بوی سرکه همراه دود آشپزخونه رو بر میداره
> ۱۰- ماهیتابه رو میشورن (بگو چرا روغنش بوی ترشی میداد )!
> ۱۱- ماهیتابه رو روی اجاق گاز میذارن و توش روغن واقعی میریزن
> ۱۲- تخم مرغی که از روی کابینت سر
> خورده و کف آشپزخونه پهن شده رو با دستمال پاک میکنن ۱۳- چند تا فحش میدن و لباس میپوشن
> ۱۴- میرن سراغ بقالی سر کوچه و ۲۰ تا تخم مرغ میخرن و برمیگردن
> ۱۵- تلویزیون رو روشن میکنن و صداش رو بلند میکنن
> ۱۶- روغن سوخته رو میریزن توی سطل و دوباره روغن توی ماهیتابه میریزن
> ۱۷- تخم مرغها رو میشکنن و توی ماهیتابه میریزن
> ۱۸- دنبال نمکدون میگردن
> ۱۹- نمکدون خالی رو پیدا میکنن و چند تا فحش میدن
> ۲۰- دنبال کیسهء نمک میگردن و بلاخره پیداش میکنن
> ۲۱- نمکدون رو پر از نمک میکنن
> ۲۲- صدای گزارشگر فوتبال رو میشنون و میدون جلوی تلویزیون
> ۲۳- نمکدون رو روی میز میذارن و محو تماشای فوتبال میشن
> ۲۴- بوی سوختگی رو استشمام میکنن و میدون توی آشپزخونه
> ۲۵- چند تا فحش میدن و تخم مرغهای سوخته رو توی سطل میریزن
> ۲۶- توی ماهیتابه روغن و تخم مرغ میریزن
> ۲۷- با چنگال فلزی تخم مرغها رو هم میزنن
> ۲۸- صدای گــــــــــل رو از گزارشگر فوتبال میشنون و میدون جلوی تلویزیون
> ۲۹- سریع برمیگردن توی آشپزخونه
> ۳۰- تخم مرغهایی که با ذرات تفلون کنده شده توسط چنگال مخلوط شده رو توی سطل میریزن
> ۳۱- ماهیتابه رو میندازن توی سینک
> ۳۲- دنبال ظرفهای مسی میگردن
> ۳۳- قابلمهء مسی رو روی اجاق گازمیذارن و توش روغن و تخم مرغ میریزن
> ۳۴- چند دقیقه به تخم مرغها زل میزنن
دیدگاه
bamdad
bamdad
" به خاطر بسپار "
*****
- زندگی بدون چالش ؛ مزرعه بدون حاصل است.
*************************
- تنها موجودی که با نشستن به موفقیت می رسد؛ مرغ است.
*******************************
-زندگی ما با " تولد" شروع نمی شود؛ با "تحول" آغاز میشود.
*****************************
- لازم نیست "بزرگ " باشی تا "شروع کنی"، شروع کن تا بزرگ شوی ...
***************************
- اگر قبل از رفتن کسی خوشبخت بودید ؛ بعد از رفتنش هم می توانید خوشبخت باشید...
********************************
- باد با چراغ خاموش کاری ندارد ؛ اگر در سختی هستی بدان که روشنی...
*********************************
- ما فقط برای یک بار جوان هستیم ؛ولی با یک تفکر غلط می توانیم برای همیشه نابالغ بمانیم ...
******************************
- بخشش؛ گذشته را دگرگون نمی سازد؛ ولی سبب گشایش آینده می شود...
********************************
- و در آخر :
ما نمی توانیم تعیین کنیم چند سال زنده خواهیم بود؛ اما می توانیم تعیین کنیم چقدر از زندگی بهره ببریم...
نمی توانیم تک تک اعضای صورتمان را انتخاب کنیم؛ اما می توانیم انتخاب کنیم که چهره مان چگونه به نظر برسد...
نمی توانیم پیش آمدن لحظات دشوار زندگی را متوقف کنیم؛ اما میتوانیم تصمیم بگیریم زندگی را کمتر سخت بگیریم..

{-35-}
دیدگاه · 1393/08/9 - 21:04 ·
4
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
ـَﻌﻀـﯽ ﺍﺯ ﺁﺩﻣﺎ ﻋﯿﻦ ﺑـﺎﺭﻭﻥ ﻣـﯽ ﻣـﻮﻧﻦ

ﺍﻭﻟﺶ ﮐـﻪ ﻣﯿﺎﻥ ﺑﻬﺖ ﻃﺮﺍﻭﺕ ﻣﯿﺪﻥ ﺷﺎﺩﯼ ﻣﯿﺪﻥ

ﻭﻟﯽ ﺁﺧﺮﺵ …

ﺯﻧﺪﮔﯿﺘﻮ ﺑﺎ ﮔِﻞ ﻭ ﺷﻞ ﯾﮑﯿﺖ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﻭ ﻣﯿﺮﻥ

ﻣﺮﺍﻗﺐ ﺁﺩﻣﺎﯼ ﺑﺎﺭﻭﻥ ﺻﻔﺖ ﺑﺎﺵ

ﺗﻮ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺍﻭﻧﻘﺪﺭ ﺧﺎﮐﯽ ﺑﺎﺷﯽ ﮐﻪ ﺁﺧﺮﺵ ﮔِﻞ ﺑﺸﯽ
... ادامه
rezamousavand
عشق؟-Blue-Eyes.jpg rezamousavand
??شب تولدم همه گفتن آرزو بکن شمعتو فوت کن .....

?? چشمامو بستمو آرزو کردمو شمع فوت کردم ......

??مامانم گفت من میدونم چی آرزو کردی پول .....

?? خواهرم گفت ماشین ....

?? دوستام گفتن ی عشق پولدار و خوب.....

?? من به همشون فقط خندیدمو نگاه کردمو تو دلم گفتم.....

?? آرزو کردم شمع تولدسال دیگه ام رو سنگ قبرم روشن کنید و جای من باد شمعو خاموش کنه .......

?? هیـــــــــس فقط بگو آمــین ??

??بــِــه سـَلامـَتـی اون شــَب...??
... ادامه
دیدگاه · 1393/08/6 - 00:59 ·
Majid
Gholamreza-Small-16.jpg Majid
انجه میخواهیم نیستیم و انچه هستیم نمیخواهیم
انچه دوست داریم نداریم و انچه داریم دوست نداریم........
وعجیب هست هنوز امیدوار ب فردایی روشن هستیم
... ادامه
دیدگاه · 1393/07/30 - 20:00 ·
3
ıllı YAŁĐA ıllı
Screenshot_2014-10-19-05-08-52-1.png ıllı YAŁĐA ıllı
اینم برای رضا {-64-}
hamed
hamed
عادت ندارم سیگارم را با آتش دیگران روشن کنم…

دلم با آتش دیگران سوخت برایم کافی بود ..!
دیدگاه · 1393/07/19 - 22:01 ·
4
setareh 22
setareh 22
از دست این شاعراچیکارکنیم!!
شاعرمیگه: برخیز و مخور غم جهان گذران
تا پامیشم میگه:
بنشین و دمی به شادمانی گذران!!!
خدا شاهده الان نیم خیز موندم تا بیت بعدی تکلیفم روشن شه!!!
... ادامه
Mohammad
Mohammad
ابجی ıllı YAŁĐA ıllı امروز جناب مدیر رضا رو نمبینیم :d سایت رو ول کرده رفته :d
Mohammad
Mohammad
عسل
سلام ابجی خانوم {-99-}
iman
iman
مردانگی آنجاست …
جایی که پسر بچه ای هنگام بازی برای اینکه دوست فقیرش خوراکی هایش را بخورد ، نقش فروشنده را بازی کرد !
Mohammad
37.jpg Mohammad
فروشنده دوره گرد کاهو / سکنجبین
Mostafa
Mostafa
bamdad
آقا تو زیاد تو کار شعر هستی یه زحمت داشتم برات , من متن آهنگای محسن چاوشی رو گذاشتم میخواستم تفسیر خودت رو برام بنویسی :) ممنون
Morteza
download (2).jpg Morteza
Mostafa
Mostafa

یا

کمد پر از لباس تو میز پر از عکس توئه
هنوز تو اتاقمون میپلکن نشونه هات
وقتی که توی خلوتت منو مرور میکنی
یه قطره اشک ممکنه بشینه روی گونه هات
میپرم از خواب شبو لباسمو تن میکنم
چراغو روشن میکنم خونه رو پرسه میزنم
تا خود صبح با خودم همش کلنجار میرم
تا بلکه خوابم نبره نیای به خواب دیدنم
سعی نمیکنم تورو
مجاب اون نادان کنم
از کجا معلوم که سرت
از این شلوغ تر نشه
از کجا معلوم دل تو
یه روز برام تنگ شه و
یجور بخوای بیای پیشم
که هیشکی با خبر نشه..

اینکه دوستم نداشتی برام اهمیت نداشت
فقط دلم میخواست یه روز تموم بشن بهونه هات
دلت که پر زد واسه من به در که چشم دوختی
بال ِ شکسته ی منو بدوز روی شونه هات
برام مهم نیست که دیگه صدای قلبم چی میگه
تو آخرش توجهی به خواهشم نمیکنی
فقط یکم کلافه ام یکم به هم ریخته ام
اما مهم نیست که دیگه نوازشم نمیکنی
سعی نمیکنم تورو
مجاب اون نادان کنم
از کجا معلوم که سرت
از این شلوغ تر نشه
از کجا معلوم دل تو
یه روز برام تنگ شه و
یجور بخوای بیای پیشم
که هیشکی با خبر نشه..

7text.ir
... ادامه
Mostafa
Mostafa

( )

خیال میکردم برای پیشونیم یه خونه ی کوچیک رو شونه هات داری
چه بی دلیل چه زود بهونه گیر شدی چقد دلیل واسه بهونه هات داری

آهای فرصت کم
آهای راه زیاد
یه عمر فاصله بود
از تو به این آغوش
بین منو تو هنوز
یه ریز برف میاد
به دیدنم که میای
لباس گرم بپوش
به دیدنم که میای
برام گلاب بیار
که مزه مزه کنم
نفس کشیدن ِ تو
برای تشنگیام
یکم سراب بیار
که باز دوره کنم
خیال ِ دیدن تو…
بخاطر تو دلم با اینکه زود شکست
نه باز عاشق شد نه دوست پیدا کرد
نه پای درد دل ِ هرکی رسید نشست
نه سفره ی دلشو پیش ِ کسی وا کرد
به دیدنم که میای برام ستاره بیار
چراغ ِ اول این شبو تو روشن کن
بازم اگه حرفام حوصلتو سر برد
هنوز سحر نشده هوای رفتن کن

به دیدنم که میای
برام گلاب بیار
که مزه مزه کنم
نفس کشیدن تو
برای تشنگیام
یکم سراب بیار
که باز دوره کنم
خیال دیدن تو…

7text.ir
... ادامه
رضا
14-10-6-9497shabnamnews282433180227630.jpg رضا
Majid
index.jpg Majid
خصوصيات كلي متولدين شهريورماه:
حسّاس ، با هوش ، شاد و سر حال ، دقيق ، وظيفه شناس ، خوش هيكل و خوش تيپ ، سالم و تندرست ، اهل سازش ، سود جو ، خجول ، بد پيله ، واقعاْ ساعي و كوشا ، سرمايه دار ، كمال گرا ، صبور و آرام ، عاشق سلامت خود ، متّكي به نفس ، خونسرد و خوددار ، عاشق كامپيوتر ، روشنفكر و دانشمند ، قابل انعطاف ، وسواسي ، پر انرژي ، مبتكر ، اهل اعتدال و ميانه روي ، كمك رسان ، اهل انتقاد ، معتمد ، وفادار ، با ايمان ، رام نشدني ، بي ريا و بي تزوير ، خوش قلب ، چشم و گوش بسته ، با شرم و حيا ، ثابت قدم ، مورد حسد قرار مي گيرد ، دور از جرّ و بحث ، گول زرق و برق را نمي خورد ، فرشته خو ، خيلي درس خوان ، چابك ، خيال پرداز ، داراي ذائقه قوي ، با انضباط و مستقل ، كاردان و لايق ، نكته سنج ، خود كفا ، پر توقّع ، اهل همدردي ، زود رنج ، قاطع ، دور انديش ، خرده ‌گير و خورده بين .

مرد متولد شهريور
آتش عشق اين مرد بسيار كم شعله اما جاودانه و با حرارت است. مجموعه‌اي است از كمال و هوش و ثبات قدم. بر انگيختن احساساتش كار دشواري است. او مي‌تواند سالهاي سال بدون اينكه قلبش براي كسي بتپد زندگي كند. به كوچكترين چيزهائي كه مورد علاقه همسرش است فكر مي‌كند و به آنها اهميت ميدهد.
... ادامه
دیدگاه · 1393/07/5 - 21:10 ·
5
رضا
رضا
این وقت شب حتی روح سرگردان هم تو نمیدونم نیست :)
bamdad
bamdad
ıllı YAŁĐA ıllı
سلام
چطوری روح سرگردان؟
:)
√√★nima★√√
√√★nima★√√
ﺷﻌﺮ زﯾﺒﺎی ﻋ ﺎﺷﻘ ﺎﻧﻪ ﻓﺮوغ ﻓﺮﺧﺰاد ﺳﭙﯿﺪﻩ ﻋﺸﻖ ﻋﺸﻖ ﺳﭙﯿﺪﻩ آﺳﻤﺎن ﻫﻤﭽﻮ ﺻﻔﺤﻪ دل ﻣﻦ روﺷﻦ از ﺟﻠﻮﻩ ﻫﺎی ﻣﻬﺘﺎﺑﺴﺖ اﻣﺸﺐ از ﺧﻮاب ﺧﻮش ﮔﺮﯾﺰاﻧﻢ ﮐﻪ ﺧﯿﺎل ﺗﻮ ﺧﻮﺷﺘﺮ از ﺧﻮاﺑﺴﺖ ﺧﯿﺮﻩ ﺑﺮ ﺳﺎﯾﻪ ﻫﺎی وﺣﺸﯽ ﺑﯿﺪ ﻣﯿﺨﻮزم در ﺳﮑﻮت ﺑﺴﺘﺮ ﺧﻮﯾﺶ ﺑﺎز دﻧﺒﺎل ﻧﻐﻤﻪ ای دﻟﺨﻮاﻩ ﻣﯽ ﻧﻬﻢ ﺳﺮ ﺑﺮوی دﻓﺘﺮ ﺧﻮﯾﺶ ﺗﻦ ﺻﺪﻫﺎ ﺗﺮاﻧﻪ ﻣﯿﺮﻗﺼﺪ در ﺑﻠﻮر ﻇﺮﯾﻒ آواﯾﻢ ﻟﺬﺗﯽ ﻧﺎﺷﻨﺎس و روﯾﺎ رﻧﮓ آﻩ ﮔﻮﯾﯽ ز دﺧﻤﻪ دل ﻣﻦ روح ﺷﺒﮕﺮد ﻣﻪ ﮔﺬر ﮐﺮدﻩ{-35-}{-35-}
دیدگاه · 1393/07/2 - 16:15 ·
3
Morteza
Morteza
انصافا خوندنیه
.....................
درددل یک جوان ایرانی
يه خونه مجردي با رفيقامون درست کرده بوديم، اونجا شده بود خونه گناه و معصيت...دیگه توضیحش باخودتون....
شب عاشورا بودهرچي زنگ زدم به رفيقام، هيچکدوم در دسترس نبودند
نه نماز، نه هیئت، نه پیراهن مشکی هيچي
ميگفتم اينارو همش آخوندا درآوردند، دو تا عرب با هم دعواشون شده به ما چه
ماشينو برداشتم برم يه سرکي، چي بهش ميگن؟ گشتي بزنم
تو راه که ميرفتم يه خانمي را ديدم، خانم چادري وسنگینی بود کنارخیابون منتظرتاکسی بود
خلاصه اومدم جلو و سوار ماشينش کردم یه دفعه یه فکری مثل برق توذهنم جرقه زد بله شیطان خوب بلده کجاواردبشه ازچندتاخیابون عبورکردم ورسیدم به میدون ورفتم سمت خونه مجردیمون خانمه که دید مسیری که اون گفته بودنمیرم گفت نگهدارومنم سرعتوبیشترکردموهرچی جیغ ودادمیزدتوجه نمیکردم شانس آوردم درهای ماشین قفل مرکزی داشت وگرنه خودشومینداخت پایین
خلاصه، بردمش توي اون خانه ي مجردي
اينم مثل بيد ميلرزيد و گريه ميکرد و ميگفت بابا مگه تو غيرت نداري؟ آخه شب عاشوراست!!!! بيا به خاطر امام حسين حيا کن
گفتم برو بابا امام حسين کيه؟ اينارو آخوندا درآوردند، اين عربها با هم دعواشون شده به ما ربطي نداره
خانومه که دیگه امیدی به نجات نداشت با گريه گفتش که: خجالت بکش من اولاد زهرام، به خاطر مادرم فاطمه حيا کن!!! من اين کاره نيستم، من داشتم ميرفتم مجلس عزای سیداشهداعزیز فاطمه
گفتم من فاطمه زهرا هم نميشناسم، من فقط يه چيز ميشناسم: جواني، جواني کردن
اينارو هم هيچ حاليم نيست من اینقدرغرق تواین کاراشدم مطمئنم جهنم ميرم پس دیگه آب که ازسرگذشت چه یک وجب چه صدوجب خانمه که ازترس صداش میلرزید باهمون صدای لرزان گفت: تو ازخداوعذاب جهنم نمیترسی درسته ولی لات که هستي، غيرت لاتي داري يا نه؟من شنیدم لاتهااهل لوتی گری ومردونگی هستن
_ خودت داري ميگي من زمين تا آسمون پر گناهم ، اين همه گناه کردي، بيا امشب رو مردونگي کن به حرمت مادرم زهرای مظلومه گناه نکن، اگه دستتو مادرم زهرا نگرفت برو هرکاري دلت ميخواد بکن
آقامن که شهوت جلوچشاموگرفته بود هیچی حالیم نمیشداماباشنیدن کلمه زهرای مظلومه که باصدای لرزان وهمراه باگریه اون زن همراه بود تنم لرزید آقایه لحظه بدنم یخ کرد غيرتي شدم
... ادامه
صفحات: 5 6 7 8 9

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ