یافتن پست: #ساحل

Noosha
10390400_240993362775733_8433916444204816099_n.jpg Noosha

توجــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه توجــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه

بسیار مهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم حتما بخوانیـــــــــــــــــــد!!!!

انزلی - ایرنا - ناپدید شدن دختر بچه هفت ساله ای در روز یکشنبه چهارم خرداد از جلوی مدرسه ای در انزلی، علاوه بر رنج و عذاب فراوان برای خانواده کودک ، مردم این شهر گردشگرپذیر را به شدت نگران کرده است .
ماجرا از این قرار است که ˈمائده کبرایی ˈ دانش آموز کلاس اول دبستان حدود ساعت 10 و نیم صبح از مقابل مدرسه ﺷﻬﯿﺪ ﺟﻌﻔﺮﯼﻧﯿﺎ در خیابان ﻣﻌﻠﻢ از مناطق پرجمعیت شهر و به فاصله حدود 300 متری با محل سکونت خود و خانواده اش، مفقود شد و با وجود تلاش های پلیس تاکنون هیچ اثری از او به دست نیامده است .

این مساله موجب نگرانی خانواده ها ، ایجاد جو ناامنی در سطح این شهر ساحلی و شایعات بسیار شده و مردم خواهان پیگیری سریع مساله ، یافتن کودک ، مشخص شدن مقصرین این قضیه و برخورد با آنها هستند.

روز یکشنبه و دوشنبه حتی اهالی محل برای یافتن کودک در حوالی منطقه بسیج شده و فعالان فضای مجازی نیز با انتشار عکس و خبر برای یافتن او تلاش کردند .

*عدم مسئولیت پذیری و حساسیت لازم

نخستین مساله مورد انتقاد از سوی خانواده کودک مفقود شده و شهروندان انزلی، تعطیل کردن مدرسه در ساعت 10 و نیم صبح و فرستادن کودکان خردسال به بیرون مدرسه و فقدان نظارت بر این امر از سوی مسئولان مدرسه است .

ˈ بهزاد کبرایی ˈ پدر کودک مفقود شده عصر پنجشنبه در گفت وگو با خبرنگار ایرنا با بیان این که از زمان گم شدن فرزندم زندگی برایمان جهنم شده، ...{-60-}

امیدواریم هر چه زودتر مائده خانوم گلو پیدا کنن و به خونوادش برگردونن{-47-}{-47-}{-47-}{-47-}{-47-}{-47-}
دیدگاه · 1393/03/9 - 01:19 ·
12
ساحل بارانی
ساحل بارانی
سلام ساحل سرستی به #شبکه_اجتماعي #نميدونم خوش آمدي
zoolal
zoolal
روزی دروغ به حقیقت گفت: میل داری با هم به دریا برویم و شنا کنیم؟
حقیقت ساده لوح پذیرفت و گول خورد.
آن دو با هم به کنار ساحل رفتند. وقتی به ساحل رسیدند
حقیقت لباس هایش را در آورد.
دروغ حیله گر لباس های او را پوشید و رفت.
از آن روز همیشه حقیقت عریان و زشت است،
اما دروغ درلباس حقیقت با ظاهری آراسته نمایان می شود.
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/3 - 12:29 ·
4
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
خداوندا:

خودت در قرآنت گفتی از هرکه بخواهی میگیری و به هرکه خواهی میبخشی

خدایا این همه حس دلتنگی رو از من بگیر... آرام دلم را به من ببخش ...
... ادامه
zahra
zahra
دنیاى مزخرفیه ، دو ساعت به موج و ساحل فکر کنى انگار نه انگار

اما دو دقیقه که به مورچه فکر کنى، تمام تنت شروع میکنه به خاریدن !
دیدگاه · 1393/02/30 - 10:09 ·
3
ıllı YAŁĐA ıllı
asg4maJRG8.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
Majid
Majid
«به کسی گفتند امامزاده یعقوب را در کوه، پلنگ خورد! آنکه می دانست تصحیح کرد که اولاً: امامزاده نبود و پیغمبر بود، ثانیاً: یعقوب نبود و یونس بود، ثالثاً: کوه نبود و دریا بود، رابعاً: پلنگ نبود و نهنگ بود و خامساً: او را نخورد و در شکمش نگه داشته و به ساحل رساند.»
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:54 ·
1
Majid
438892_bRibKsgT.jpg Majid
یک روزمسئول فروش ،منشی دفتر و مدیرشرکت برای ناهاربه

سمت سلف سرویس قدم می زدند.

ناگهان چراغ جادویی روی زمین پیداکرده،

آن را لمس می کنندوغول چراغ ظاهرمی شود.غول میگه:

من برای هرکدام ازشمایک آرزو رابرآورده می کنم...

منشی می پره جلو ومیگه:«اول من ،اول من!...

من میخوام که توی باهاماس باشم،سوار یه قایق بادبانی شیک وهیچ نگرانی وغمی از

دنیانداشته باشم.»...پوووف!منشی ناپدیدمیشه...


سپس مسئول فروش می پره جلو ومیگه:«حالا من ،حالا من!...من میخوام توی هاوایی

کنارساحل لم بدم،یه ماساژورشخصی داشته باشم و یه منبع بی انتهای نوشیدنی

خنک وتمام عمرم حال کنم.»...پوووف!مسؤل فروش هم ناپدیدمیشه...


سپس غول به مدیرمی گوید:حالانوبت توئه...مدیرمیگه:«من می خوام که اون دوتا

هردوشون پس ازناهار توی شرکت باشن»!


نتیجه اخلاقی اینکه همیشه اجازه دهید اول رییس تان صحبت کند! نیشخند
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:10 ·
1
Majid
Majid
«به کسی گفتند امامزاده یعقوب را در کوه، پلنگ خورد! آنکه می دانست تصحیح کرد که اولاً: امامزاده نبود و پیغمبر بود، ثانیاً: یعقوب نبود و یونس بود، ثالثاً: کوه نبود و دریا بود، رابعاً: پلنگ نبود و نهنگ بود و خامساً: او را نخورد و در شکمش نگه داشته و به ساحل رساند.»
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:00 ·
Morteza
Morteza
@SamanjonjonI @tarane
بی خیال تمام هیاهوی اطراف

بر ساحل زندگی قدم می زنم

بی خیال فکر تو

دنیای خود را نقاشی می کنم

بی خیال تمام آنچه باید باشد

نگین عشق را بر انگشت خود می آویزم

بی خیال همه رفت ها

به داشته های خود دل می بندم

اما

بگذار قدم بزنم...

قدم هایی سرشار از احساس بر ساحل زندگی

این روزها...

غروب عشق برای من

حیات دوباره خورشید

در آنسوی آسمان بودن ها؛ بر ساحل زندگیست!

نسیم دریا بر لبانم می نشیند

با خود می اندیشم

گویا

عشق در همین حوالی ست...

و باز می گویم

شاید

تا غروب عشق

نیمروزی باقی ست...
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/6 - 17:55 ·
14
zahra
zahra
تو ناخدای عشقی ، من ساحلی غریبم / لنگر بزن مسافر ، من خاک هر رفیقم
دیدگاه · 1393/02/1 - 10:24 ·
7
صوفياجون
صوفياجون
باحال
يا نام مردمان بومی بود که در گيلان امروز و بخش هايی از مازندران می زيستند. ديگر قوم ها, مثل آشوريها, يونانيها و مادها آنها را به نامهای کادوسيان, آمردان و گلان(گيلان) می ناميدند. همانطور که مثلا آلمانی ها به نامهای ژرمن, دويچ, توسک و آلمانی ناميده می شوند. به روايتی کادوسيان خود شامل سه قبيله خويشاوند: کادوسيان, آمردان و گلان بودند. باری نام سرزمين گيلان ماخوذ از نام قوم باستانی ساکن ساحل جنوبی دريای مازندران يعنی کادوسيان و يا گلان است ریشه ی نام شهرهایی از گیلان
آستارا
در گذشته چون در منطقه آستار مرداب ها و باتلاق های زيادی بود، کاروان هايی که از آن جا می گذشتند بسيار آهسته و با احتياط بايد از آن منطقه می گذشتند, و آن منطقه را آسته رو يا آهسته رو می خواندند, که کم کم به تبديل شد{-57-}{-41-}{-35-}
zoolal
zoolal
دریای عشق ساحل ندارد… دل من پارو نزن!
دیدگاه · 1393/01/28 - 15:48 ·
4
zoolal
zoolal
دریای عشق ساحل ندارد… دل من پارو نزن!
دیدگاه · 1393/01/28 - 09:57 ·
5
عسل
عسل
@SamanjonjonI
من باشم و توباشی و دریا
چشمانم عشق را ازچشمانت بخواند
و لبانم طعم شیرینش را ازلبانت بچشد
می ماند صدای دریا و آغوشت
سکوت می کنم به صدای بوسه های موج و ساحل گوش می سپارم
و آرامشت را لمس میکنم
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/21 - 13:40 ·
6
مائده
مائده
و بعد
از صدفهای ساحل
پیرهن پری دریایی
دوختم
رفته رفته
رفتم به اعماق دریا
و هرگز باز نگشتم!
bamdad
bamdad
بند دلم را
به بند کفش هایت گره زده بودم
که هر جا رفتی
دلم را با خود ببری
غافل از اینکه
تو پا برهنه می روی
و بی خبر...!
متین (میراثدار مجنون)
17.jpg متین (میراثدار مجنون)
اینو واو !!!!!1
zahra
Photo2626.jpg zahra
اینم برای شما بروبچ نمیدونم
همین امروز کنار دریا بودم جاتون خالی بود{-35-}{-35-}{-35-}{-35-}{-35-}{-35-}{-35-}
soheil
soheil
مانده ام در خلوت تاریک دیواری بلند
بردلم پر می زند یاد سپیداری بلند

می شود یک بار دیگر بشنوی حرف مرا ؟

بنگری آیینه حیران افکاری بلند ؟

روزها پیوسته تکرار سکوت کوچه ام

شب اسیر لحظه های خواب و بیداری بلند

بیکران تا ساحل سبز نگاهت میدوم

تا بخوانم قصه های تلخ تکراری بلند

نبض درد آلود چشمانم گواهی خسته اند

بر نبود لحظه های خوب دیداری بلند

خاطراتم حرمت خورشید در خاکسترند

مانده در د امان سرد باغ اسراری بلند

باز هم گم می شوم در ماجرای سایه ها

تا ببینم سایه ی سبز سپیداری بلند
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/8 - 14:10 ·
6
متین (میراثدار مجنون)
10.jpg متین (میراثدار مجنون)
در پس ساحل ارام چشمانم صدای طوفانی از عشق را میشنوم

که فقط بانام تو ارام میشود ای همه ی ارامش چشمانم دوستت دارم
دیدگاه · 1393/01/6 - 13:13 در دوستها ·
9
عسل
عسل
اگر انتظار مسیحی ، امام قائمی ، موعودی در دلها نباشد ماندن برای
چیست؟
و اگر میعادی نباشد ماندن برای چیست؟
اگر دیداری نباشد دیدن را چه سود؟
دیده را فایده آن است که دلبر بیند
گر نبیند چه بود فایده بینایی را
اگر بهشت نباشد صبر بر رنج و تحمل زندگی دوزخ چرا؟
اگر ساحل آن رود مقدس نباشدبردباری در عطش از بهر چه؟
و من در شگفتم که آنها می خواهند معبود را از هستی بر گیرند چگونه
انتظار دارند انسان در خلاء دم زند؟
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/5 - 22:49 ·
11
صفحات: 2 3 4 5 6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ