مجازی هستیم اما...

قلبمان مجازی نیست!

حواست به تایپ کردنت باشه.

کاربران گروه

نمایش همه

مدیران گروه

برچسب‌های کاربری

درد و دل

گروه عمومی · 20 کاربر · 177 پست
sam
sam
بدون من هوا سرده ... الان گرمی نمی فهمی... " " قابل توجه عشقم که دیگه ندارمش"...
@SHadmehr69 عضو گروه شد. 1392/05/9 - 05:36
@ebrahim70 عضو گروه شد. 1392/05/5 - 15:40
sam
sam
باید به بعضی ها گفت میخوای بری طوری نیس برو فقط از گوشه برو قاطی ادما نشی
@sabaa عضو گروه شد. 1392/04/29 - 07:08
♥هـــُدا♥
جــدایی (1149).jpg ♥هـــُدا♥
گاهی فکرمیکنم...

کار تو سخت تر از من است...!

من یک دنیا دوستت دارم...

و ...

تو زیر بار این همه عشق ،

قد خم نمیکنی...!!!
... ادامه
♥هـــُدا♥
جــدایی (883).jpg ♥هـــُدا♥
گاهی فکرمیکنم...

کار تو سخت تر از من است...!

من یک دنیا دوستت دارم...

و ...

تو زیر بار این همه عشق ،

قد خم نمیکنی...!!!
... ادامه
♥هـــُدا♥
جــدایی (1252).jpg ♥هـــُدا♥
هر روز صبح

یه عالمه گلوله کاغذی...!

متنفرم از دستمال های کاغذی گلوله

شده...!

که هر روز صبح بهم یاد آوری

میکنن....

دیشب چقدر اشک ریختم...!
... ادامه
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
کسی بلده قلنج گلو بشکنه؟؟

بغض دارم ولی نمیشکنه....
♥هـــُدا♥
جــدایی (305).jpg ♥هـــُدا♥
تو مرا نادیده بگیر...

من بدنم روز به روز کبود تر

میشود

از بس خودم را به نفهمی میزنم...
♥هـــُدا♥
0.141872001313408902_pixnaz_ir.jpg ♥هـــُدا♥
خدایا وقتی دلت می گیره چیکار

میکنی؟

میری یه گوشه می شینی؟

هی با نگات بازی میکنی که

یادت بره میخواستی گریه کنی؟

یه لیوان آب میخوری تا تمام

بغض هاتو یه جا قورت بدی؟

بعد اون وقت یادت میاد

که خدایی و باید تنها باشی؟

خدا جون...

نمیدونی این روزها

چقدر خدا بودم...!!
... ادامه
♥هـــُدا♥
جــدایی (1617).jpg ♥هـــُدا♥
سفره را پهن کردم...


همه چیز برای آمدنش آماده بود...


بشقابی غم

لیوانی اشک

کاسه ای انتظار





آمد...


انگار بود...


سفره شامم را که دید گفت :



غمت را با خودم خواهم برد

لیوان اشکت را می نوشم

و کاسه ی انتظارت را سر میکشم..



از خوشحالی اشک در چشمانم

پرواز کرد...


رفت.


گفتم : چقدر خوب است

با خدا شام خوردن...!!!
... ادامه
♥هـــُدا♥
جــدایی (1414).jpg ♥هـــُدا♥
شعری به نام تو ، اما بدون تو

از شاعری غریب ،تنها، بدون تو

خوبی؟،سلامتی؟ آغوش خاطره

دلتنگ و خسته ام ، زیبا، بدون تو

این شهر لعنتی، درکم نمی کند

این مردمِ بدِ ، رسوا،بدون تو

آنجا چه میکنی، تنها بدون من

اینجا چه می کشم ،تنها بدون تو

شکل غم فروغ، آغاز فصل سرد

معنی نمی دهد،سرما، بدون تو
... ادامه
♥هـــُدا♥
جــدایی (1487).jpg ♥هـــُدا♥
زن بودن کار مشکلی است....

مجبوری مانند یک بانو رفتار کنی...!

همانند یک مرد کار کنی...

شبیه یک دختر جوان به نظر برسی...

و...

مثل یک خانوم مسن فکرکنی..!!!!
... ادامه
♥هـــُدا♥
جــدایی (1172).jpg ♥هـــُدا♥
ما که بر دخترانمان

قیمت نمی گذاشتیم...!!!

اعراب آمدند و به ما آموختند که ::

دختر کالایی است که میتوان

با دادن سکه و چانه زدن بر سر قیمتش

اورا از خانواده اش خریداری نمود...


افسوس...!!!!
... ادامه
♥هـــُدا♥
جــدایی (888).jpg ♥هـــُدا♥
ما که زنانمان را ارج می نهادیم...

اعراب آمدند و به ما آموختند که ::

زن به عنوان انسان ارزشی ندارد...!!!!!

و می توان همزمان چندین زن اختیار کرد...

چرا که احساس زنان اهمیت ندارد...!!!
... ادامه
♥هـــُدا♥
جــدایی (1395).jpg ♥هـــُدا♥
من یک نفر را می شناسم

که کودکی را قورت داده

او شکل یک آدم بزرگ است

اما خودش عین تو ساده

او صورتش را قرض کرده

چون صورتش مال خودش نیست

او با خودش هم فرق دارد

انگار هم سال خودش نیست

او توی جیبش گاهی اوقات

شیرینی و گل می گذارد

توی دلش هم تا بخواهی

شعر خدا و نور دارد

چشمان او لو داده او را

چون چشم هایش شکل تیله است

لبخند هایش خنده دار است

از بس که او بی شیله پیله است

وقتی که می خندد ، نگاهش

قل می خورد اینجا و آنجا

او می رود دنبال چشمش

در لابه لای دست و پاها

شاید کمی قدش بلند است

یا یک کمی پایش بزرگ است

اما دلش اندازه ماست

او آرزوهایش بزرگ است

من مطمئنم کودک او

یک روز می خندد دوباره

شاید بماند توی دستش

تنها نقابی پاره پاره
... ادامه
♥هـــُدا♥
جــدایی (1928).jpg ♥هـــُدا♥
باید فکری برای غرورم بکنم...

آخر یکی نیست به من یاد آوری کند...

مرا چه به تحمل دوری تو...؟؟؟

مرا چه به این همه فاصله ؟؟؟

وقتی به تو فکرمیکنم...

ناخودآگاه از حضورت اشباع می شوم...

حضوری سایه وار و بی هیاهو...

درست درون قلبم..!!

مدت هاست از آخرین سلاممان می گذرد...

و من در انتظار سلامی دوباره...

تن به این خداحافظی داده ام...!!!!!
... ادامه
♥هـــُدا♥
جــدایی (1478).jpg ♥هـــُدا♥
با دلی عاشق و تبدار کجا میرفتی

در شب حادثه با یار کجا میرفتی

شک ندارم که تو از کار خودت می خندی

پسر ساده ی ناچار ...کجا میرفتی

باز هم قول و قراری و عزیزی تازه

باتوام بی غم و بی عار کجا میرفتی

جان تو دست خودم نیست ولی می پرسم

ساعت نه ،شب دیدار ،کجا میرفتی ؟!

***

آمدی باز و بیا ...سنگ صبورت هستم

دردودل کن که تو اینبار کجا میرفتی !!
... ادامه
♥هـــُدا♥
جــدایی (891).jpg ♥هـــُدا♥
من فقط برای خودم هستم

خودٍخوردم

نه زیبایم نه عروسکی و نه محتاج نگاهی

برای تو که صورتهای رنگ شده را میپرستی

نه سیرت ادم هارا

هیچ ندارم

برو... حوالی من توقف ممنوع است
... ادامه
♥هـــُدا♥
جــدایی (5).jpg ♥هـــُدا♥
دنیای تبعیض ها سخت دنیاییست خیلی خیلی سخت زورش زیادست وزنش بسیار آنقدر زیاد که کمر من را شکست خاطرات یک بازنده
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
انقد بغض کردم که وقتی میخوام بخندم گلوم درد میگیره بیچاره عادت نداره!!!
♥هـــُدا♥
جــدایی (899).jpg ♥هـــُدا♥
ای سینه در حرارت سوزان خود بسوز

دیگر سراغ شعله از من نگیر

میخواستم که شعله شوم سرکشی کنم

مرغی شدم به کنج قفس وابسته و اسیر
... ادامه
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
خیلی وقته که دیگه خوش نمیگذره...... فقط میگذره....
♥هـــُدا♥
جــدایی (1291).jpg ♥هـــُدا♥
اینجا زمین است...

حوا بودن تاوان سنگینی دارد

حوا که باشی...

بعضی ها هوا ورشان میداردکه ادمند!!!
صفحات: 1 2 3 4 5