گاهی سخت می شـود …
دوستش داری و نمی داند …
دوستش داری و نمی خواهد …
دوستش داری و نمی آید …
دوستش داری و سهم تو از بودنش …
فقط تصویری اسـت رویایی در سرزمین خیالت …
دوستش داری و سهم تو
از این همه ، تنهایی است..........
من همانی هستم که وقت و بی وقت مزاحمت می شوم
همانی که وقتی دلش می گیرد و بغضش می ترکد، می آید سراغت
من همانی ام که همیشه دعاهای عحیب و غریب می کند
و چشم هایش را می بندد و می گوید
من این حرف ها سرم نمی شود. باید دعایم را مستجاب کنی
همانی که گاهی لج می کند و گاهی خودش را برایت لوس می کند
همانی که نمازهایش یکی در میان قضا می شود و کلی روزه نگرفته دارد
همانی که بعضی وقت ها پشت سر مردم حرف می زند
گاهی بد جنس می شود البته گاهی هم خود خواه
حالا یادت آمد من کی هستم
خدایا
می خواهم آنگونه زنده ام نگاه داری که نشکند دلی از زنده بودنم
و آنگونه مرا بمیرانی که کسی به وجد نیاید از نبودنم.
شک نکن آینده ای خواهم ساخت که گذشته ام جلویش زانو بزند قرار نیست من هم دل کس دیگری را بسوزانم برعکس کسی را که وارد زندگی ام می شود آنقدر خوشبخت میکنم که به هرروزی که جای او نیستی به خودت لعنت بفرستی