همه میخوان بدونن ولی هیشکی نمیدونه...

مشخصات

موارد دیگر
0$D->usr->favs) ) { ?>
محمد (آفلاين)
651 پست
304 ديدگاه
1280.5 امتياز
آروم و عادی
0000-00-00
m - مجرد
اسلام
نمیدونم
وزن: نمیدونم - قد: نمیدونم
نرفته ام
نمی کشم
علاقه زیادی به نجوم،رصد،ویولن،گردش و ....

دنبال‌کنندگان

(52 کاربر)

آخرین بازدید کنندگان

حس من


برچسب ‌های شخصی

برچسب ‌های کاربردی

چت روم نمیدونم
برای ورور به چت روم نمیدونم
کلیک کنید
محمد
محمد
گلها همیشه پاک می مانند<br> گلها همیشه پاک می میرند<br> دلهایشان یک کهکشان آبی<br> هرچند روی خاک می میرند
محمد
محمد
محمد
محمد
از داغ حسین اشک نم نم داریم / در خانه سینه تا ابد غم داریم پیراهن و شال مشکی آماده کنید/ یک هفته دگر تا به محرم داریم . . . .
محمد
محمد
اگه کسی اینجا هست ماهم خداحافظ {-35-}{-35-}
محمد
محمد
بار امانتی که بر دوش ما نهاده شده انسانیت ماست<br> انسانیت عین راستی و درستی <br>راستی و درستی عین پاکی<br> پاکی عین عشق است <br>انسان باشیم!
... ادامه
دیدگاه · 1390/09/3 - 01:02 ·
2
محمد
محمد
وصیت بابای شاغلام: <br>دور قبرم آب صابون بریزین تا هر کی اومد بیفته! بخندم! روحم شاد شه بابا!
محمد
محمد
اولین دوره المپیک بومی ایران معروف به ایرامپیک:<br> 1- شنا با مانع <br>2 - کشتی با اسب <br>3 - پرش روی نیزه<br> 4 - شیرجه روی چمن <br>5 - اسب سواری با الاغ <br>6 - هاکی روی میخ <br>7 - گاوبازی با شتر<br> 8 - پرش توی چاه <br>9 - قایق سواری با آبکش <br>10- پرتاب جانباز با ویلچر {-7-}{-7-}{-7-}{-7-}
محمد
محمد
دوباره شب شد و من بیقرارم <br>کانِکْتْ کن زود بیا در انتظارم<br> بیا من آمدم پای مُسِنْجِر <br>شدم مسحور‌آوای مُسِنْجِر <br>بیا هاردِ دلت را ما ببینیم <br>گلی از کنجِ هْم پِیجت بچینیم <br>بیا آیکون نمایِ بی نشانم<br> که من جز آدرسِ مِیل ات ندارم بیا امشب کمی آن لاین باشیم<br> ویا تا صبح .تا ساین شاین باشیم<br> بیا ای عشقِ دات کامِ عزیزم<br> به پای تو دبلیو ها بریزم بیا ای حاصلِ سِرچِ نهایی<br> بیا اجرا کن آن فایلِ نهایی<br> بیا در دل تو را کم دارم امشب<br> حدوداَ صد مگی غم دارم امشب<br> اگر آیی دعایت می نمایم <br>دعا تا بی نهایت می نمایم <br>اگر آیی دعای من همین است:<br> مبادا لحظه ای دی سی شوی یار<br> جدا از پایِ آن پی سی شوی یار <br>مبادا نامِ ما را پاک سازی<br> و کاخِ آرزو را خاک سازی{-75-}{-75-}
محمد
محمد
خوشا آندل که از غم بهره‌ور بی<br> بر آندل وای کز غم بی‌خبر بی<br> ته که هرگز نسوته دیلت از غم <br> کجا از سوته دیلانت خبر بی
محمد
محمد
دلت ای سنگدل بر ما نسوجه <br> عجب نبود اگر خارا نسوجه<br> بسوجم تا بسوجانم دلت را <br>در آذر چوب تر تنها نسوجه
محمد
محمد
دلم میل گل باغ ته دیره <br> درون سینه‌ام داغ ته دیره<br> بشم آلاله زاران لاله چینم <br> وینم آلاله هم داغ ته دیره
محمد
محمد
خوشا آنانکه الله یارشان بی <br> بحمد و قل هو الله کارشان بی<br> خوشا آنانکه دایم در نمازند <br>بهشت جاودان بازارشان بی
محمد
محمد
غم و درد مو از عطار واپرس <br>درازی شب از بیمار واپرس<br> خلایق هر یکی صد بار پرسند<br> تو که جان و دلی یکبار واپرس
محمد
محمد
غمم غم بی و همراز دلم غم <br> غمم همصحبت و همراز و همدم <br>غمت مهله که مو تنها نشینم <br> مریزا بارک الله مرحبا غم
محمد
محمد
به صحرا بنگرم صحرا ته وینم <br> به دریا بنگرم دریا ته وینم <br>بهر جا بنگرم کوه و در و دشت <br> نشان روی زیبای ته وینم
محمد
محمد
دوبیتی گفتگو ، دلگیر و دلگیر<br> صفیر ِ تیر بی رحم و دل شیر<br> دل شیر از چه می پرسی هراسان <br>ندارد زهره چون در بند و زنجیر
محمد
محمد
دلم هر سوی ایران پر کشان است زداغش بر دلم صدها نشان است
محمد
محمد
1 سال‌ها دل طلب جام جم از ما می‌کرد وان چه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد<br> ۲ گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است طلب از گمشدگان لب دریا می‌کرد<br> ۳ مشکل خویش بر پیر مغان بردم دوش کو به تایید نظر حل معما می‌کرد <br>۴ دیدمش خرم و خندان قدح باده به دست و اندر آن آینه صد گونه تماشا می‌کرد<br> ۵ گفتم این جام جهان بین به تو کی داد حکیم گفت آن روز که این گنبد مینا می‌کرد<br> ۶ بی دلی در همه احوال خدا با او بود او نمی‌دیدش و از دور خدا را می‌کرد <br>۷ این همه شعبده خویش که می‌کرد این جا سامری پیش عصا و ید بیضا می‌کرد <br>۸ گفت آن یار کز او گشت سر دار بلند جرمش این بود که اسرار هویدا می‌کرد<br> ۹ فیض روح القدس ار باز مدد فرماید دیگران هم بکنند آن چه مسیحا می‌کرد <br>۱۰ گفتمش سلسله زلف بتان از پی چیست گفت حافظ گله‌ای از دل شیدا می‌کرد{-35-}{-35-}{-35-}
محمد
محمد
به حسن خلق و وفا کس به یار ما نرسد<br> تو را در این سخن انکار کار ما نرسد<br> اگر چه حسن‌فروشان به جلوه آمده‌اند<br> کسی به حسن و ملاحت به یار ما نرسد <br>به حق صحبت دیرین که هیچ محرم راز<br> به یار یک جهت حق‌گزار ما نرسد<br> هزار نفش برآمد ز کلک صنع و یکی <br>به دلپذیری نقش نگار ما نرسد <br>هزار نقد به بازار کائنات آرند <br>یکی به سکه صاحب عیار ما نرسد<br> دریغ قافله عمر کانچنان رفتند <br>که گردشان به هوای دیار ما نرسد <br>بسوخت حافظ و ترسم که شرح قصه او<br> به سمع پادشه کامکار ما نرسد
... ادامه
محمد
محمد
بشتابید بشتابید اخرین خبر<br> اینک اولین گروه فرهنگی نمیدونم راه اندازی شد بشتابید بشتابید{-65-}{-65-}{-65-}
[لینک]
محمد
محمد
نگاه ساکت باران به روی صورتم دزدانه میلغزد

ولی باران نمیدانند که من دریایی از دردم

به ظاهر گرچه میخندم ولی اندر سکوتی تلخ میگریم . . .
... ادامه
دیدگاه · 1390/09/2 - 01:08 ·
4
محمد
محمد
همچون باران باش ، رنج جدا شدن از آسمان را در سبز کردن زندگی جبران کن . . .
دیدگاه · 1390/09/2 - 01:08 ·
2
محمد
محمد
پنجره ی باران خورده ات را باز کن چند سطر پس از باران چشمهایم را ببین که هوایت دیوانه شان کرده دلم برایت تنگ است
دیدگاه · 1390/09/2 - 01:07 ·
3
محمد
محمد
باران که می بارد تمام کوچه های شهر پر از فریاد من است که می گویم: من تنها نیستم , تنها منتظرم
دیدگاه · 1390/09/2 - 01:07 در مهدویت ·
3
محمد
محمد
چقدر این دوست داشتن های بی دلیل خوب است مثل همین باران بی سوال که هی می بارد که هی اتفاق آرام و شمرده شمرده می بارد!
دیدگاه · 1390/09/2 - 01:06 ·
2
صفحات: 5 6 7 8 9