تنها ترين تنها منم. دختری هستم از جنس تنهايي كه چشماني منتظر دارد و زخمهاي زمانه بر قلبش ، حكم مرگ را برايش صادر كرده است... انگاری يه عمر تنهام و خودم خبر ندارم .خدا جونم ازت يه خواسته بيشتر ندارم اونم اين كه منو خلاص کنی از این دنیا همين و بس فكرنكنم چيزه زيادي خواسته باشم ، ديگه قلبمو هر كسي شكسته دلمو هر كسي لهش كرد بسه ديگه بخدا دیگه بسه تو ديگه اذيتم نكن خلاصم کن ديگه،