یافتن پست: #اتاقم

مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
میخوام عطر بخرم!
عطر خنک حدود 150-160 تومن چی خوبه بنظرتون؟؟؟
مرجان بانو :)
images مرجان بانو :)
{-18-}{-18-}{-18-}
... ادامه
zoolal
ث.jpg zoolal
یه گوشه از اتاقم
bamdad
bamdad
من هرروز و هر لحظه نگرانت میشوم که چه میکنی؟

پنجره اتاقم را باز میکنم و فریاد میزنم

تنهاییت برای من ...

غصه هایت برای من ...

همه بغض و اشک هایت برای من ...

بخند برایم بخند

آنقدر بلند تا من هم بشنوم صدای خنده هایت را

صدای همیشه خوب بودنت را...

دلم برایت تنگ است ...

دلم برای خنده هایت تنگ شده ...

همان خنده هایی که مرا مست خود میکرد


همان خنده های از ته دل ...

:(
دیدگاه · 1393/08/11 - 21:13 ·
2
Mostafa
Mostafa

یا

کمد پر از لباس تو میز پر از عکس توئه
هنوز تو اتاقمون میپلکن نشونه هات
وقتی که توی خلوتت منو مرور میکنی
یه قطره اشک ممکنه بشینه روی گونه هات
میپرم از خواب شبو لباسمو تن میکنم
چراغو روشن میکنم خونه رو پرسه میزنم
تا خود صبح با خودم همش کلنجار میرم
تا بلکه خوابم نبره نیای به خواب دیدنم
سعی نمیکنم تورو
مجاب اون نادان کنم
از کجا معلوم که سرت
از این شلوغ تر نشه
از کجا معلوم دل تو
یه روز برام تنگ شه و
یجور بخوای بیای پیشم
که هیشکی با خبر نشه..

اینکه دوستم نداشتی برام اهمیت نداشت
فقط دلم میخواست یه روز تموم بشن بهونه هات
دلت که پر زد واسه من به در که چشم دوختی
بال ِ شکسته ی منو بدوز روی شونه هات
برام مهم نیست که دیگه صدای قلبم چی میگه
تو آخرش توجهی به خواهشم نمیکنی
فقط یکم کلافه ام یکم به هم ریخته ام
اما مهم نیست که دیگه نوازشم نمیکنی
سعی نمیکنم تورو
مجاب اون نادان کنم
از کجا معلوم که سرت
از این شلوغ تر نشه
از کجا معلوم دل تو
یه روز برام تنگ شه و
یجور بخوای بیای پیشم
که هیشکی با خبر نشه..

7text.ir
... ادامه
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
من مطمئنم یه روز یخچال از من انتقام میگیره و هر نیم ساعت یه بار میاد در اتاقمو باز میکنه چند دقیقه بهم خیره میشه بعد دوباره درو میبنده !{-7-}
دیدگاه · 1393/05/16 - 23:31 ·
8
رضا
b48c5caa270b97eebb29a18949290e5d_500.jpg رضا
اگر حوصله داشته باشن کنیم .

فقط چند تا نکته رو رعایت کنید :
1. فقط یک بیت از شعر رو تو نظرات بنویسید و حتما اسم شاعر هم همراهش باشه در صورت امکان بزنید مثلا و...

2. شعری که می نویسید حرف اولش باید مشابه آخرین حرف شعری باشه که نفر قبلی نوشته .

3. طوری شعرها رو اضافه کنید تا بقیه هم مشارکت کنن یعنی بعد از نوشتن یک بیت شعر صبر کنید نفر بعدی جواب بده .

4. نظرات اضافی حذف میشن .

من یک بیت از حافظ رو میگذارم تا بقیه ادامه بدن .
دل خرابی می‌کند دلدار را آگه کنید/زینهار ای دوستان جان من و جان شما
bamdad
bamdad
شب ها اتاقم ماه ندارد چشمهایت را قرض میدهی تا صبح..............؟؟؟
دیدگاه · 1393/05/2 - 21:58 ·
5
setareh 22
setareh 22
دیروز بابام اومد اتاقم در زد گفت : اجازه هست بیام تو ؟
منم گفتم نه الان وقت ندارم …
آره دیگه خونه ما اینجوریاس ؛
فقط قراره آخر هفته بزرگای فامیل بیان خونمون جمع بشن
بابامو قانع کنن که از ارث محرومم نکنهi{-31-}
...
...
خوب بنگر!

روزتشییع من است؛

دست بدست

بردستهای مردمان

آنچه میگردد

دمادم توأمان

مرکب سردبرهوت من است..

آری!


تابوت من است!


این سیه جامه به تنهای حزان

مردوزن

خردوکلان

آشناورهگذر

وارثان عابرمرثیه خوان

رفتنم رابدرقه گرمیشوند..

بیصدا
مویه کنان..


مرکبم

بی آنکه خواهم میرود

بی تورفتم
عاقبت..

به قیامت
وعده دیدارمان

به قیامت
تاابد!

حال که بی توبمردم عاقبت
گاه مرگم نیزبامن نیستی!!

رفتنم رابدرقه گرنیستی..

بی من
اینک

عشق نافرجام من
گوکنارکیستی؟!

خوب بنگر

عشق نافرجام من!

آری!

اینست روح ناآرام من

که تورامیکاود
هرجا

هرزمان
بین خیل عابران!


بی تورفتن
گویی تقدیرمن است..

سرنوشت تلخ و
چون
فرجام من

عشق نافرجام من
عشق نافرجام من

شعرازنیماراد
دراتاقم
{-35-}
دیدگاه · 1393/03/18 - 13:37 ·
5
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
سلام به همه{-7-}شبتون یشمیه خال خلالی پشمی{-7-}
bamdad
bamdad
تمام ترس مادر من از آبرويش شنيدن صداهاي دعواهايمان توسط همسايه ي مان است

در حالي كه ذهن كوچك همسايه ي ما در گير اين است كه در دوره ي فردا چه لباسي بپوشد ..

و من در گوشه ي اتاقم به فكر اين هستم كه چگونه از اين كوره اي كه خود روشن كرده ام پخته بيرون آيم

و برايم مهم نيست كه آبرو برود

يعني آبرو را در اين نميبينم

از نظر نسل هاي گذشته ،نسل امروز بي آبرو هستند

وقتي نگاه ها عوض مي شوند ،عقايد تغيير ميكنند و اين جز تغيير ناپذير گذر زمان است .

اگر آبرو در گروي گوش همسايه ي كوته ذهن ماست

همان بهتر كه بريزد

{-39-}
دیدگاه · 1393/03/9 - 12:15 ·
6
ıllı YAŁĐA ıllı
ıllı YAŁĐA ıllı
تو فیلما نشون می ده بچه هه گم می شه

مامانش 20 سال اتاقشو دست نخورده نگه می داره

من یه بار سه روز رفتم خونه داییم

برگشتم دیدم اتاقم شده انباری! {-202-}{-15-}

عشق و محبت تو خانواده موج میزنه {-68-}{-64-}
zoolal
zoolal
دخـــــــــــتره از تهــــــران پست گذاشتــه: وااااای خدای مـــن یه مارمـــــــــولک تو اتاقمــــه...
274 تا لایــــــک خورده، 4317 کامـــــــــنت.. 87 نفر از اصفــــــــهان برای کمــــــــک رسانی راهی تهـــــــران شدند....
115 نفر از اهـــــواز برای کمک رسانی راهی تهـــــــران شدند..
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/26 - 19:50 ·
4
...
3jv4oi3g5em9b2uoyx2t.jpg ...
@Samanjonjoni
این دخمل خودمه..
عکسش تواتاقم هستش..
اگه قول بدی اخلاقتوخوب کنی میدم بهت...!
...
...
رفتم که بروم...
برای همیشه!
ولی بازگشتم...
تاباردیگر
برای لحظه ای هم که شده ببینمت..
وبروم...
ولیکن
تودیگر
آن توی همیشگی نبودی!
دگرنشان ازطراوت وسرزندگی درتونبود!!
آری!
توآن تویی نبودی که سراغ داشتم!
واین تعجب مرابرانگیخت
که چسان
درمدتی اندک چنین ساکت وغریبه مینمودی!
باتعجب آمدنم رابدرقه گرشدی
ومن توراخطاب قراردادم
وتوراخواندم
به زبان آشنای همیشگی...
وتوجوابم دادی..
ومن بسی خرسندگشتم
که توهمان تویی هستی که میشناختمت!
ولیکن
دیری نپایید
که سکوتی مملوازفریادبازبرتومستولی گشت!
سکوتی که ازبدووروددوباره ام
تورادربرگرفته بود و
ازتو
غریبه ای آشنابرای من ساخته بود...!
حال که این متن رابرایت مینگارم میدانم که درخوابی نازآرمیده ای وفردااین واگویه راخواهی خواند...!
آری!
من رفتم که بروم
برای همیشه..
وبازبه شوق دیدنت بازگشتم...
ولیکن
اینباراگربروم
دگر
بازگشتی نیست رفتنم را..
میروم که رفته باشم تاابد
ای غریبه آشنا..!
متن ازنیما
نیمه شب
دراتاقم
تهران
"تقدیم به تویی که نشناختمت"
{-60-}
دیدگاه · 1393/02/21 - 03:13 ·
5
bamdad
bamdad
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻴﺪﺍﺭ ﺷﺪﻡ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﻡ ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ :
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﭼﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﻳﺪ؟
ﺟﻮﺍﺏ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﺗﺎﻗﻢ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﺮﺩﻡ،
ﺳﻘﻒ ﮔﻔﺖ : ﺍﻫﺪﺍﻑ ﺑﻠﻨﺪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ!
ﭘﻨﺠﺮﻩ ﮔﻔﺖ : ﺩﻧﻴﺎ ﺭﺍ ﺑﻨﮕﺮ!
… … ﺳﺎﻋﺖ ﮔﻔﺖ : ﻫﺮ ﺛﺎﻧﻴﻪ ﺑﺎ ﺍﺭﺯﺵ ﺍﺳﺖ!
ﺁﻳﻴﻨﻪ ﮔﻔﺖ : ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻛﺎﺭﯼ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﺗﺎﺏ ﺁﻥ ﺑﻴﻨﺪﻳﺶ!
ﺗﻘﻮﻳﻢ ﮔﻔﺖ : ﺑﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﺎﺵ!
ﺩﺭ ﮔﻔﺖ : ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﻫﺪﻑ ﻫﺎﻳﺖ ﺳﺨﺘﯽ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻫُﻞ ﺑﺪﻩ ﻭ ﻛﻨﺎﺭ ﺑﺰﻥ!
ﺯﻣﻴﻦ ﮔﻔﺖ : ﺑﺎ ﻓﺮﻭﺗﻨﯽ ﻧﻴﺎﻳﺶ ﻛﻦ!
ﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ، ﺗﺨﺖ ﺧﻮﺍﺏ ﮔﻔﺖ : ﻭﻟﺶ ﮐﻦ ﺑﺎﺑﺎ ﺑﮕﯿﺮ ﺑﺨﻮﺍﺏ !!

{-176-}
صوفياجون
صوفياجون
وای سرم داره منفجر میشه {-40-}{-40-}{-4-}خونمون رو بوی برگ سیر برداشته مامانم امروز رفته کلی برگ سیر از باغمون کنده آورده انگار دنبالش کردن تند تند خوردش کرد الانم داره سرخش میکنه منم حساس خیلی سردرد دارم دقیقا آشپزخونه زیر اتاق منه {-8-}{-31-}{-60-}{-52-}{-40-}
ოօհʂεղ
ოօհʂεղ
اومدم خونه ،
مادربزرگم تا منو دید گفت : بالاخره یاد گرفتم sms بدم !
گفتم: چی میگی ؟
عمــــــراً اگه یاد گرفته باشی!
اینو گفتم و رفتم تو اتاقم … چند ثانیه بعد یه مسـیج با این مـضمون از طرف مادربزرگم اومد : گـــه نـخــــــور …!
ها!
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/16 - 00:48 ·
3
bamdad
bamdad
تاریکی اتاقم شکسته می شود با نوری ضعیف …

لرزشی روی میز میفتد …

از این صدا متنفر بودم اما …

چشم هایم را میمالم …

new message …

تا لود شود آرزو می کنم … کاش تو باشی …

سکوت می کنم ، آرزوی بی جایی بود !!

{-60-}
بیکار عاشق
بیکار عاشق
****** ******
************ ************
************** **************
******شیشه پنجره را باران شست..******

*************از دل من اما*************

****چه کسی نقش تو را خواهد شست؟****

*********آسمان سربی رنگ*********

**من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ**

**می پرد مرغ نگاهم تا دور**

****وای، باران****

***باران***

****

*
... ادامه
bamdad
bamdad
ﺑﺎﺧﺘﯿـﻢ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ...
ﺑﺎﺧﺘﯿﻢ ﺑﻪ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﯼ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﻧﻤﺎ ...
ﺑﺎﺧﺘﯿﻢ ﺑﻪ ﺷﺎﻫﺰﺍﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﺷﻬﺮ ﻗﻠﺒﻬﺎﯼ ﺳﻨﮕﯽ ...
ﻭ ﺣﺎﻝ
ﺩﺭ ﮔﻮﺷﻪ ﺍﺗﺎﻗﻤﺎﻥ...
ﺗﻨﻬـــــــﺎ
ﺣﻤﺎﻗﺘﻬﺎﯾﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺷﻤﺎﺭﯾﻢ
ﻭ ﺁﺭﺍﻡ ﺍﯾﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﺯﺍﺩﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ
ﺳﻨﮓ ﺑﺎﺵ
ﺗﺎ
ﺳﻨﮓ ﺳﺎﺭ ﻧﺸـــــــﻮﯼ
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/11 - 20:54 ·
9
mostafa AZ
mostafa AZ
دیروز بابام اومد اتاقم در زد گفت : اجازه هست بیام تو ؟ منم گفتم نه الان وقت ندارم!!! . . . . . . . آره دیگه خونه ما اینجوریاس !! فقط قراره آخر هفته بزرگای فامیل بیان خونمون جمع بشن بابامو قانع کنن که از ارث محرومم نکنه
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/11 - 15:09 ·
6
bamdad
bamdad
کجایی سهراب؟

کجایی که ببینی دیگر هیچکس مثل تو فکر نمیکند

همه راه خانه دوست را گم کرده اند

شبنم فروش ها به جای شبنم اشک به مردم میفروشند

درسبد های پر خواب این انسان نماها،جایی برای سیب سرخ خورشید نیست

شاخه گل های معرفت راهم از بیخ و بن کنده اند

راستی...

یادم رفت بگویم:

تو حق داشتی...

پشت دریا ها یک شهر بود

شهر عشق....

آدمهای این دوره و زمانه به دیوار های کاه گلی و باران خورده آن هم رحم نکردند...

من هم مدتی است نقاشی آخرتو را به پنجره اتاقم زده ام...

میدانی چرا؟

تا هنوز تصور کنم:

دست هر کودک ده ساله ی شهر،شاخه معرفتی است....

پشت دریا ها شهری است...

{-60-}
دیدگاه · 1393/01/9 - 19:07 ·
5
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ