اینا رو دعوت کردی بیان از خنده قش کنن عایا؟!!!!
بابا یه کاری بکنید داره میره هااااا
بدبخت شدیم هیییییییییییییییی
خب تصمیم گرفته بره کاری از دستمون بر نمیاد
1393/12/17 - 23:15نگا اگه خر پرنده بود زودتر میتونست بره
1393/12/18 - 14:41یلدا
1393/12/18 - 15:43یلدا
اینکه ملوان برد خوب بود
ولی خداوکیلی این استقلال با این بازی حقش بود ببره؟
یکم از طوفان سرخ آیا یاد بگیرین
یادته چند هفته پیش به این تعبیر خندیدی؟!!!
حالا معنی ش رو فهمیدی عایا؟
یعنی تیمی که تو آسیا طوفان به پا میکنه
قرمزته روشن
طوفان سرخ یکشنبه بازی کنه ببینم چی میشه .
1393/12/15 - 20:00پرچم استقلال بالاست
1393/12/15 - 22:55فعلا که ملاک نتایج تو آسیاست
ایشالا قهرمان آسیا بشین تا بدونین قهرمانی یعنی چی
1393/12/15 - 22:58ایشالله شما بتونید امسال به جام باشگاههای آسیا ورود بکنید
زشته واسه تیمی مثل تیم شما که نتونه بیاد تو آسیا
باشه شما رو هم آخر فصل می بینیم
1393/12/15 - 23:08بحاله
1393/10/1 - 07:37دیالوگهای بهروز وثوقی...
علی بیداری؟
مثه اینکه آره
میخوای بخوابی؟
مارو هوایی نکن مرگ مادرت
یه سوال ازت بپرسم راستشو میگی؟
بپرس بابا بپرس
...تو زن داری؟
نه بابا زنمون کجا بود
نامزد داری؟
رفتم سربازی برگشتم حامله بود
پس تو چی داری؟
هیچی جز یه ننه و یه خونه گرویی
یعنی تا حالا عاشق نشدی؟
نه بابا نه قوربونت بیگیر بخواب عشق کودومه انگولکمون نکن نذار یاد چیزایی که نداریم بیفتیم مصبتو شکر هر چی خورده بودیم پرید ما کجاییم تو کجایی
اَی گور پدرت دایی ببین چه آشی برامون پختی
همسفر-1354
پسرعمه: ای بابا هرچی خورده بودیم پرید!
بهروز وثوقی: مصبتو شکر هر چی خورده بودیم پرید!
آقای بامداد دوست نداره من توی پست هاش نظر بذارم.
شرمنده محمد جان.
جالب بودش
1393/10/1 - 12:09 توسط Mobileخواهشات آبجی خانوم
1393/10/1 - 12:34والا یک نگا ب خودتون بکنید بعد بحرفین
1393/09/4 - 05:291 ـ وقتی مسابقه ای را می بازم از آن لذت نمی برم.
Rدرست Qغلط
2 ـ وقتی کسی درباره من لطیفه ای می گوید از آن لذت می برم.
Rدرست Qغلط
3 ـ وقتی کسی از دوستانم در حضور من جایزه ای را می برد خوشحال می شوم.
Rدرست Qغلط
4 ـ اگر کسی در صف از من جلو بزند اعتراض می کنم.
Rدرست Qغلط
5 ـ خیلی زود از سرگرمیها و تفریحات حوصله ام سر می رود
Rدرست Qغلط
6 ـ اغلب روزها خیال پردازی می کنم.
Rدرست Qغلط
7 ـ آرزوهای زیادی دارم.
Rدرست Qغلط
8 ـ بیش از اندازه چاق هستم.
Rدرست Qغلط
9 ـ از خواندن رمان لذت می برم.
Rدرست Qغلط
10 ـ از خوابیدن متنفرم
Rدرست Qغلط
11 ـ فکر می کنم جذاب هستم.
Rدرست Qغلط
12 ـ انتقادات را به خوبی پذیرا می شوم.
Rدرست Qغلط
محاسبه امتیازات:
با توجه به جوابهای زیر ، در ازای هر جواب مشابه به خود یک امتیاز بدهید.
1.غلط 2.درست 3.درست 4.غلط 5. غلط 6. غلط 7. غلط 8. غلط 9. درست 10. غلط 11. درست 12. درست
امتیاز 12 – 9 : نسبت به دیگران شما انسان خوشبختی هستید. میان انتظاری که از زندگی دارید و آنچه از آن می گیرید تعادلی برقرار کرده اید. اشخاص با امتیاز بالا ، مانند شما ، از تعادل اجتماعی خوبی بهره مندند. شما از آن جهت مورد توجه دیگران قرار دارید که از سیاست "زندگی کن و بگذار زندگی کنند" پیروی می کنید.
امتیاز 8 – 5 : شما فراز و نشیبهای خودتان را دارید. اما در اغلب مواقع به شکل متعادل و متوسطی خوشبخت هستید. اشتیاق سوزانی برای تغییر دادن زندگی تان ندارید. شما اگر با اشخاص خوشبخت تر از خود معاشرت کنید در وضعیت بهتری قرار می گیرید.
امتیاز 4 – 0: می توانید به مراتب خوشبخت تر از این باشید. جوابهای خود را مرور کنید. سعی کنید ببینید چه می توانید بکنید تا از این که هستید بهتر شوید.
توضیحات:
این پرسشنامه براساس اهتمام دکتر تئو لنتز ، مدیر سابق انجمن پژوهشهای شخصیتی در سن لوییز میسوری تهیه شده است. دکتر لنتز بزرگ ترین پژوهش درباره خوشبختی را انجام داده. اشخاصی که مورد بررسی قرار گرفتند زنان و مردانی بودند که طیف سنی 16 تا 50 سال را تشکیل می دادند. حداقل تحصیلات این اشخاص دوازده سال بود. دکتر لنتز براساس ارقام و اطلاعاتی که به دست آورد به "معیار خوشبختی" دست یافت. مباحث دوازده گانه زیر را به دقت بخوانید تا در این مورد اطلاعات بهتری به دست آورید.
1 ـ غلط. انسان خوشبخت حتی اگر چیزی را از دست بدهد ، باز هم خودش را دوست دارد. او می داند که خصوصیات مطلوب و تحسین برانگیز دیگری دارد و با اتکا به آنها برای خود تصویر ذهنی مثبتی درست می کند.
2 ـ درست. اشخاص خوشبخت به راحتی بیشتری می توانند به خودشان بخندند ، زیرا از تصویر ذهنی مطلوبی برخوردارند. آنها خودشان را بیش از اندازه جدی نمی گیرند.
3 ـ درست. انسان شاد و خوشبخت با دیگران برخوردی همدلانه دارد. او به قدر کافی احساس خوب دارد و از این حیث به کسی غبطه نمی خورد.
4 ـ غلط. انسان خوشبخت می تواند تا حدودی رفتارهای ناخوشایند دیگران را تحمل کند.
5 ـ غلط. نسبت به کسی که خشنود و خوشحال نیست ، انسان خوشبخت از انعطاف لازم برخوردار است. او به راحتی مایوس نمی شود. می تواند زمانهای ناراحتی را تحمل کند و به هدفهای خود برسد.
6 ـ غلط. انسان خوشبخت برای جبران ذهنیتی بد در خیال فرو نمی رود.
7 ـ غلط. افراد خوشبخت آرزوهای زیادی ندارند و با آنچه دارند راضی هستند.
8 ـ غلط. اگر خوشبخت باشید ، در چیزی افراط نمی کنید. افراد پرخور اغلب احساس خوشبختی نمی کنند.
9 ـ درست. افراد خوشبخت آن قدر انعطاف پذیر هستند که از واقعیت فاصله بگیرند و از تصورات دیگران لذت ببرند.
10.غلط. دلیلش روشن نیست ، اما اشخاص خوشبخت به راحتی بیشتری می خوابند. شاید برای آنان که احساس خوشبختی نمی کنند پایان دادن به روز از آن رو سخت است که لحظات لذت بخش کافی را تجربه نکرده اند. از این رو دیرتر می خوابند تا شاید لحظه خوشایندی را تجربه کنند.
11. درست. افراد خوشبخت پذیرای خود هستند و در مقام لعن و نفرین خود حرف نمی زنند. افراد غیرخوشبخت اغلب تصویر جسمانی بدی دارند و درباره خود اندیشه منفی دارند.
12. درست. افراد خوشخبت وقتی اشکالاتشان برملا می شود چیزی از خود کم نمی کنند. آنها می توانند بدون اینکه حالت تدافعی بگیرند ، انتقادات را قبول کنند.
منبع:عصرایران
من امتیازم 7 شد
امتیاز 8 – 5 : شما فراز و نشیبهای خودتان را دارید. اما در اغلب مواقع به شکل متعادل و متوسطی خوشبخت هستید. اشتیاق سوزانی برای تغییر دادن زندگی تان ندارید. شما اگر با اشخاص خوشبخت تر از خود معاشرت کنید در وضعیت بهتری قرار می گیرید.
یکی از دردناک ترین اتفاقات زندگی ایرج قادری، مرگ پسرش تورج بوده. فاجعه ای که به قول تهمینه اطمینان مقدم همسر ایرج قادری کمر او را می شکند و ایرج قادری تا چندین سال پیراهن سیاه می پوشد.
مرگ تورج کوهی از درد بود که همیشه روی شانه های ایرج قادری قرار داشت و هر وقت اسم پسرش می آمد اشک در چشمانش حلقه می بست.
ایرج قادری درباره روز درگذشت پسرش می گفت: با تهمینه در دفترم بودیم که تلفن زنگ زد. قرار بود تهمینه به آمریکا برود و به تورج سر بزند. تلفن دفترم زنگ خورد. گوشی را که برداشتم یکی از دوستان تورج پشت خط بود که از آمریکا زنگ می زد. آنچه که نباید می شنیدم را گفت. فقط شکستم و خورد شدم. بعد فریاد کشیدم. از ته دل فریاد می زدم و به تمام هستی ناسزا می گفتم. فکر می کنم یکی دو ساعت بیشتر نگذشته بود که ناصر ملک مطیعی و فردین آمدند پیشم. در حال خودم نبودم. یادم هست که خبر خیلی زود به مردم هم رسیده بود و جمعیت زیادی مقابل دفتر جمع شده بودند.
تهمینه اطمینان مقدم همسر ایرج قادری درباره این اتفاق غم انگیز می گوید: فوت پسرمان کمر ایرج را شکست و بزرگترین ضربه زندگی من و ایرج بود. من به طور کلی آدم مقاومی هستم. هیچ کسی در ختم مادرم، پدرم و حتی برادر جوانم گریه من را ندید. فقط فوت پسرم بود که ضربه بزرگی به من زد. وقتی هم که آمدند به من قرص اعصاب بدهند گفتم نمی خورم، یا می مانم یا می میرم. در همه زندگی ام هم همین کار را کردم.
او در ادامه تعریف می کند: تورج را برای ادامه تحصیل به آمریکا فرستاده بودم. در دانشگاهی در اورگان قبول شده بود. تورج متولد 1333 بود. تافلش را قبول شد و مشغول تحصیل در رشته پزشکی شد. تمام تقدیر نامه هایی که آنجا در دانشگاه گرفته را هم هنوز دارم. در دانشگاه u s c کالیفرنیا برای پزشکی قبول شد. گزارش پلیس از سانحه مرگش را هم هنوز دارم. تورج با سه نفر از دوستانش با اتومبیل از دانشگاه می آمدند که در جاده به گارد کنار جاده می خورند و ماشین به داخل پرتگاه سقوط می کند و فقط تورج می میرد و بقیه بچه ها سالم می مانند. همان روز من در تهران رفته بودم به سفارت امریکا و یک ویزای 4 ساله به من داده بودند. اومدم دفتر پیش ایرج که به او خبر بدهم تا او هم اقدام کند و برای دیدن تورج به آمریکا برویم. همانجا در دفتر بودم که تلفن زنگ زد. استاد تورج از آمریکا بود. گفت که یک چنین اتفاقی افتاده و تورج فوت کرده. من نشستم. ایرج حال من را که دید سمت من آمد و گفتم که چه اتفاقی افتاده. همان موقع نصف عمر ایرج رفت. پرپر شد. ایرج از این اتفاق به بعد وابستگی اش به من چندین برابر شد تا حدی که دیگر بیشتر مثل بچه ام دوستش داشتم تا این که بگویم شوهرم است و دوستش دارم.
آن سال ها بیشتر به ایرج سخت گذشت. چون در آن دوران از هم فاصله داشتیم. ما از روی تاریخ خیلی زود به هم بازگشتیم، و دوباره ازدواج کردیم اما طول کشید تا زندگی مشترکمان به طور کامل شروع شود. هفته ای سه چهار روز با هم بودیم اما یک مدتی زمان برد تا قبول کنم. وقتی تو نمی دانی باید قبول کنی که آن کاری که من می دانم انجام بدهی. ایرج وقتی به این مساله رضایت داد و خودش فهمید که اشتباه کرده و باید در یک سری از مسایل آنچه که می می دانم را انجام بدهد دوباره زندگی مان از سر گرفت که البته در این بین بچه مان را هم از دست دادیم. خیلی دوران سختی بود. تورج نه که چون پسر من بود خوب بود. یک انسان متفاوت بود. ادب، احترام و هر چه که فکرش را بکنید در این پسر بود. مدرسه اندیشه درس می خواند، تمام نشان های ورزش و humanity و تقدیر نامه های مختلف از مدرسه گرفته بود.
نامه استادش در آمریکا را اگر بخوانید گریه می کنید. همه کارهای تدفینش در آمریکا را هم استادش انجام داد. گفتم: من جنازه بچه م را به ایران نمیارم. با ایرج رفتیم آمریکا و ایرج آنجا کنار قبر تورج دو تا قبر برای من و خودش خرید.
هیچی نیست مامانم نمیزار چیزی توش بمونه واسه خورن همرو تمیز کرده
1393/02/5 - 09:57هههههههههه
1393/02/5 - 18:26لیلا فروهر: هیچکس جای بهروز، فردین و ملک مطیعی را نمی تواند بگیرد
مجله جوانان با لیلا فروهر خواننده محبوب و خواهرش فریبا، گفتگوی جالب داشته است، که بخش مهمی از آن را در ادامه می خوانید.
لیلا می گوید در میان راه که می آمدیم با فریبا به سال های دور سفر کردیم، اینکه چه روزگاری داشتیم، من وقتی برای مصاحبه با دفتر جوانان در ایران می آمدم، 14 ساله بودم، حتی روی صندلی راحت نمی نشستم.
فریبا می گوید: با لیلا می گفتیم که شما ذکایی عزیز، لیلا را برای اولین بار تشویق به خوانندگی کردی، انگار ما از سال های دور یک خانواده بودیم.
لیلا: من برای آن سال ها، برای آذر شیوای عزیز، فردین عزیز، ناصر ملک مطیعی عزیز دلم تنگ شده.
از آذر شیوا چه خبر، هنرمندی انقلابی که ناگهان قبل از انقلاب برای اعتراض به دولت در مورد عدم حمایت از هنرمندان جلوی دانشگاه آدامس فروخت.
آذر هنرمند با ارزشی بود، مثل مادر دوستش داشتم، بعد از انقلاب در فرانسه، یک بار در کنسرت من شرکت کرد و روی صحنه آمد. شنیدیم در حومه پاریس زندگی می کند و خلوت خود را ترجیح می دهد.
به فردین هم خیلی نزدیک بودی؟
فردین عزیز خاطره قشنگی برای من برجای گذاشت، قشنگ ترین خاطره کودکی ام، در سن 8 سالگی برایم در استودیو میثاقیه یک جشن تولد گرفت که همه هنرمندان معروف را دعوت کرد، هیچگاه این خاطره از ذهنم پاک نمی شود.
یک هفته قبل از درگذشت اش، به او زنگ زدم خیلی دل شکسته بود، می گفت من درد وطن دارم. نه بقولی هوای غربت. فردین تحولی در سینمای ما به وجود آورد، جای او بیک ایمانوردی و ایرج قادری، خالی است هیچکس جای چهره هایی چون بهروز وثوقی، فردین و ملک مطیعی، ایرج قادری، بیک ایمانوردی را نمی گیرد.
بجز سلطان قلب ها با فردین، من با ناصر ملک مطیعی هم در چند فیلم از جمله قفس طلایی بازی کردم، که همایون و پوری بنایی و خاله مهری ام که تنها فیلم اش بود و بعد درگذشت، در آن ظاهر شد.
8 سال بعد از انقلاب در ایران ماندی؟
بله. بعد آمدم فرانسه، با مادرم، فریبا و برادرم بودیم، که من زودتر آمدم امریکا در اینجا شهرام شب پره، مرتضی عقیلی کمکم کردند. اولین بار بعد از سال ها در یک کنسرت بزرگ شرکت کردم، که پر از خاطره بود، من با شهرام همچنان همکاری داشتم در همان سال ها یک موزیک ویدیوی پرخرج هم بنام بازگشت به کارگردانی امیرقاسمی ساختم، که خیلی سرو صدا کرد یکی از خاطره های قشنگی که در آغاز ورودم به امریکا داشتم، در نیویورک در کنسرتی شرکت کردم، که معین عزیز شرکت داشت. بیژن مرتضوی عزیز هم بود، بیژن بدون اینکه با من تمرین کند، نت های آهنگ های مرا از ارکستر گرفت و روی صحنه با من نواخت. من هیچگاه آن شب قشنگ را از یادم نمی برم از کسانی که هنگام ورود به من کمک کردند مرتضی عقیلی و همسرش فرشته بودند که براستی یار و یاور من بودند.
مرتضی عقیلی کجاست؟
می دانم که ناراحتی قلبی داشت، یک عمل جراحی هم داشت رفت ایران و امیدوارم هرجا هست سلامت باشد.
خوب از کارهای جدیدت بگو، یک آهنگ جدید شنیدیم که به دل همه نشسته است یک موزیک ویدیوی قشنگ هم دارد.
این آهنگ و تنظیم اش از عارف شکوری هنرمند توانا و بسیار با ذوق است، ترانه اش از رها خواجوی در ایران است. این هنرمندان داخل ایران خیلی با ذوق و مبتکر هستند همیشه از اینکه ما کمک می کنیم آثارشان در اینجا ارائه شود، حق شناسی می کنند.موزیک ویدیوی این آهنگ را سیروس کردونی با زیبایی ساخته است و کمپانی آونگ و PMC مشترکا آن را اسپانسر شدند و فریبا مدیر تهیه آن بود ما آن را روی سایت ها گذاشته ایم چون چاره ای نیست. دیگر دانلود کردن ها، امکان فروش آلبوم را نمی دهد، ولی اگر جامعه ما هم مثل جامعه امریکایی بتواند سیستمی را پیاده کند که همه با پرداخت 99 سنت بتوانند این آهنگ ها را دان لود کنند به جامعه هنری و دست اندرکاران کمک می شود خود کمپانی های تولید موسیقی هم باید دست بالا کنند و با کمک هنرمندان این امکان را به وجود آورند، چون ما سویی میرویم که به کلی همه چیز با گذشته فرق کرده است.
ما حدود 30 و چند سال است که در خارج زندگی می کنیم، متاسفانه هنوز جامعه ما، به خصوص هنرمندان و رسانه ها خود را با سیستم جدید هماهنگ نکرده اند. هنرمندان دست اندرکار موزیک اگر 30 درصد هم شامل قوانین این کشور می شدند، از خیلی امتیازات مالی بهره می بردند، امیدواریم این انجمنی که دارد پایه می گیرد، به جای جدی برسد، البته بعضی ها راکه برای کسب شهرت و اعتبار برای خود قاطی شده اند را کنار بگذارند اجازه بدهید پیش کسوت ها و هنرمندان جوان صاحب اعتبار، سکان این کشتی را بدست بگیرند.
لیلا: با توجه به حمایتی که شما حاضرید در مورد انجمن بکنید، و بعضی رسانه دیگر، باید ما هم همت کنیم و به دنبال حقوق خود برویم من فکر نمی کنم اگر مثلا رادیو و تلویزین های ایرانی قرار باشد سالی مثلا 1000 تا 2000 دلار بپردازند تا اجازه پخش آثار ما را داشته باشند کسی دریغ کند، خودتان حدس بزنید با این درآمد چه کارها که می توان کرد.
یادم هست در ایران وقتی سندیکای هنرمندان شروع به کار کرد، شهبانو فرح آمدند و افتتاح کردند، من آن روزها بچه کوچکی بودم و همین شروع سندیکا، خیلی به دست اندرکاران کمک کرد، یک قدرت و نیروی بزرگ شد و به مرور دولت هم به حمایت هنرمندان آمد. من مطمئنم در امریکا هم چنین سندیکایی وجود دارد و ما باید از آنها بهره ببریم.
مجله جوانان به عنوان دوست خوب و قدیمی هنرمندان سعی کرد به این حرکت، یک نیروی تازه بدهد در صدد انعکاس اخبار ورویدادها و حتی ارتباطات بزرگ با جامعه امریکایی بودیم، ولی متاسفانه بدلیل حرکت ناروای یک به اصطلاح دست اندرکار هنری، ما خودمان را کنار کشیدیم، این گونه آدم های کوچک که در برابر بعضی آینه ها، خود را صد برابر می بینند، تحمل حتی بزرگتران خود را هم ندارند چونکه حضور این آدم ها حرکت این انجمن را کند می کند.
لیلا: متاسفانه بعضی ها ماجرا را شخصی می گیرند و نمی دانند که پای صدها هنرمند و دست اندرکار موزیک در میان است.
خوب بگذریم برویم سر برنامه هایت، چه کنسرت هایی در پیش داری؟
در ماه سپتامبر در واشنگتن، مونترال، ونکوور، تورنتو، برنامه داشتیم، در فوریه در پاریس در مارچ در چند شهر آلمان بعد یروان، ترکیه، دبی و باحتمال زیاد در لوس آنجلس.
البته 31 دسامبر هم در سیویک سنتر گلندل برنامه کریسمس و سال نو داریم. جالب اینکه یک موزیک ویدیوی جالب اخیرا تهیه کردیم بنام ماه من، که با آقای معینی مدیر کمپانی Glwiz صحبت کردیم که آرشیو بزرگی درست کنیم، از کارهای من. در همین رابطه به من گفتند که در ویدیوی ماه من، عکس خانمی در ایران دیده میشود که در شلوغی های ایران گرفته شده و اینک این خانم در امریکا هستند، من خیلی خوشحال شدم چون آن خانم یکی از زنان مبارز داخل ایران است.
عاشقشونم
1392/06/9 - 16:50لایک
1392/06/11 - 07:08
شما اصلا تو جام حذفی بودین ؟
1397/02/13 - 22:16جام چی؟!!!
1397/02/13 - 23:12اسم تورنمنتای بی ارزش رو نیارید لطفأ ، ما قهرمان دو دوره ی متوالی لیگ برتریم که توو هر دوره 30 تا بازی برگزار میشه
بی ارزش ؟ باشه یادت میارم
1397/02/13 - 23:24اگه بتونید البته
1397/02/14 - 00:11شاید 4-5 سال دیکه بتونید توو لیگ یه کاری بکنید ، وقتی برانکو رفت
باشه انگار قرار هست سوپر جام رو برگزار کنن .
1397/02/14 - 00:22دعا کنید نکنن
1397/02/14 - 00:25میترسی ببازید ؟
1397/02/14 - 00:29البته هر سال حرفش رو میزنن بعد تیمها قبول نمیکنن و موضوع فراموش میشه .