یافتن پست: #تیمارستان

Mohammad
Mohammad
Biskivit
بیسکی کجایی؟؟؟ نمیبینیمت، فک کنم خوردنت که دیگه اینجا نمیای :d
bamdad
bamdad
پسره عاشق دختر شاه شده بود. هر بار می رفت طرف قصر راهش نمی دادن.

هر چقدرهم اطرافیان نصیحتش می کردن که از این فکر بیا بیرون قبول نمی کرد.

خلاصه از این عشق دیوونه شد و رفت تیمارستان.

چند سال بعد حالش بهتر شد از اونجا ازادش کردن و اونم بلافاصله رفت طرف قصر شاه.

از نگهبان ها پرسید دختر شاه کی از اینجا رد میشه . نگهبانها گفتند: انقلاب شده چند ساله. شاه رفته. حکومت عوض شده. قبلا خب اون یه شاه بود معلوم بود. الان شاه زیاد داریم. مشخص کن منظورت کدوم شاهه؟

{-27-}
دیدگاه · 1393/08/19 - 23:08 ·
3
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
یکی از فانتزیام اینه که وقتی با دوربین دارن از کسی مصاحبه میکنن برم پشتش و گانکنام استایل برقصم !! اما میترسم منو بگیرن ببرن تیمارستان !!{-18-}
دیدگاه · 1392/10/13 - 23:00 ·
6
ოօհʂεղ
ოօհʂεղ
دیدگاه · 1392/09/2 - 11:59 در دوستها ·
5
NEGAR
NEGAR
عاقا ما یه روز داشتیم واسه خواهرمون که ۳ سالشه شکلک در میاوردیم یهو دیدم داره سرشو تکون میده
نوچ نوچ هم میکنه
ترسیدم بره زنگ بزنه تیمارستان بیان مارو ببرن.
... ادامه
NEGAR
NEGAR
دیوونه
وحشی
سنگدل
ترسو
تیمارستانی
دورو
ابله
روانی
معتاد
حالا حرف اول هر کلمه رو کنار هم بزاری چی میشه؟؟
Mostafa
Mostafa
یه دیوونه ایکه تازه از تیمارستان فرار کرده بود، با زور وارد خونه ای میشه.
دست و پای زن و شوهری که در خونه بودن با طناب میبنده و چاقو رو میزاره زیر گلو زنه و
میپرسه: "اسمت چیه؟ من دوست دارم قبل از کشتن قربانی هام، اسمشونو بدونم."
زنه با گریه: "فاطمه ولی بهم میگن فاطی."
دیوونه: "اسم ننه من فاطی بود، واسه همینه نمیتونم بکشمت."
ولش میکنه و میره سراغ شوهره: "اسم تو چیه پدرسوخته."
شوهره: "من احمدم، ولی دوستام فاطی صدا 'م میکنن!"
... ادامه
Mostafa
19.gif Mostafa
{-15-}
صوفياجون
صوفياجون

یه روز رئیس یه دیوونه خونه 3 تا از بهترین مریض هاشو میاره واسه تست تا ترخیصشون کنه. به اولی میگه دو دو تا؟ میگه 57 تا!! به دومی میگه دو دو تا؟ میگه سه شنبه!! خلاصه جفتشون و رد میکنه و نوبت نفر سوم می شه ازش می پرسه دو دو تا میگه چهارتا !! میگن آفرین چه جوری بهش رسیدی؟ میگه بابا این که کاری نداشت 57 رو از سه شنبه کم کردم!!!!
{-18-}{-18-}
نگار
نگار
تنها دو گروه نمى توانند افـکار خــود را عوض کنند :

دیــوانگان تیمارستان و مردگان گورستان …
دیدگاه · 1392/05/15 - 02:59 ·
6
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
یه روز حوصله ام سر رفته بود زنگ زدم 118

گفتم شماره ادیسون لطفا

اونم یه شماره بهم داد.منم به اون شماره زنگ زدم.

اونم جواب داد و گفت:تیمارستان فارابی بفرمائید. :l
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/14 - 22:11 ·
2
رضا
رضا
من خودم استاد روانی هستم بده یه تحویل بگیر {-7-}
دیدگاه · 1392/04/14 - 01:20 ·
6
صوفياجون
صوفياجون
دکتر برای کردن سه تا دیونه یه سیب میزاره روی میز و میگه : هرکس اسم این میوه رو درست بگه آزادش می کنم.{-7-}
اولی میگه : انگور.{-15-}
دومی میگه : چغندر.{-15-}
سومی میگه : سیب.{-8-}
سومی رو آزادش می کنن ، وقتی به محوطه ی میرسه میگه : سرتون کلاه گذاشتم اون خیار بود !!!{-18-}{-18-}{-33-}
ebrahim
ebrahim
یه روز تو یه تیمارستان … دکتره می خواست از بیماراش تست بگیره یه عکس ماشین میزاره جلوی همه میگه هرکی این ماشین رو هول داد روشن کرد میره خونه اش همه رفتن هول بدن که برن خونه به جز یک نفر ! دکتره خوشحال شد با خودش گفت این پس خوب شده … بهش گفت ببینم تو چرا ماشین رو هل نمیدی ؟! گفت اینا خنگن سویچ دست منه !!!‬
... ادامه
دیدگاه · 1392/01/30 - 01:17 توسط Mobile ·

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ