یافتن پست: #درختی

رضا
رضا
اخبار شبکه باران رو نگاه میکنم واقعا وحشتناکه . کارگرهای شهرداری با دست شاخه درختی که افتاده بود رو می شکستند ازشون پرسید چرا با داس کار نمی کنین ؟ گفتن اصلا هیچ امکاناتی نداریم با دست خالی کار می کنیم .
دیدگاه · 1398/11/23 - 23:07 ·
1
bamdad
photo_2016-09-01_20-45-42.jpg bamdad
در اکواردور تابی در لبه ی پرتگاهی نزدیک به یک آتشفشان فعال از درختی آویزان است. به این تاب، "تاب انتهای جهان" مى گویند.
bamdad
photo_2016-07-19_15-41-43.jpg bamdad
اتوبانی در برزیل که درختی برای ساختش قطع نشده است
bamdad
photo_2016-06-09_00-09-14.jpg bamdad
درختی در بلغارستان شباهت زیادی به انسان دارد. این درخت به شکل یک فرد غول پیکر رشد کرده که دارای دست و پا و حتی سر است.
bamdad
photo_2016-05-02_18-31-50.jpg bamdad
درختی با تنه ی عجیب
{-15-}
دیدگاه · 1395/02/13 - 18:32 در طبيعت ·
4
bamdad
photo_2016-04-12_17-50-06.jpg bamdad
درختی که نصفش بهاره نصفش زمستون!
دیدگاه · 1395/01/24 - 17:50 در طبيعت ·
3
bamdad
photo_2016-02-07_18-56-24.jpg bamdad
خانه ی درختی زیبا در کانادا
bamdad
photo_2015-12-11_22-24-31.jpg bamdad
درختی پوشیده شده از هزاران پیله کرم ابریشم
دیدگاه · 1394/09/20 - 22:25 ·
4
Mohammad
uuIxrl47dr.jpg Mohammad
✔♥Дℓɨ♥✔
1433847207466545_large.jpg ✔♥Дℓɨ♥✔
می کند زیبایی اش را آنسان

که در باغی درختی را آلبالویش...

Design By : ALI ATAEI
... ادامه
[لینک]
شهرزاد
mirror-maria-mirror.jpg شهرزاد
تنهایی،
شاخه‌ی درختی‌ست پشتِ پنجره‌اَم
گاهی لباسِ برگ می‌پوشد
گاهی لباسِ برف
اما...،
همیشه هست!
bamdad
bamdad
درختان به من آموختند پایبندی هر کس به اندازه ی ریشه ی اوست,

به هر درختی نمی توان تکیه کرد...

{-15-}
دیدگاه · 1393/12/18 - 21:45 ·
2
bamdad
bamdad
درختی که منم ................. برگ‌هایش را ریخت..................تا تو



ماه را از میان شانه‌هایش.......تماشا کنی.

:(
دیدگاه · 1393/12/12 - 21:29 ·
6
Majid
10416592_542506692542378_4461031256001231804_n.jpg Majid
خداوند از عزراییل پرسید : تابحال گریه نکردی زمانیکه جان بنی آدمی را میگرفتی؟

جواب داد:یک بارخندیدم یک بار گریه کردم و یک بار ترسیدم

"خنده ام" زمانی بود که به من فرمان دادی جان مردی را بگیرم ٰٰ، او را در کنار کفاشی یافتم که به کفاش میگفت کفشم را طوری بدوز که یک سال دوام بیاورد ! به حالش خندیدم و جانش را گرفتم .

"گریه ام " زمانی بود که به من دستور دادی جان زنی را بگیرم ، او را در بیابان گرم و بی آب و درختی یافتم که در حال زایمان بود .منتظرم ماندم تا نوزادش را به دنیا امد سپس جانش را گزفتم . دلم به حال آن نوزاد بی سرپناه در ان بیابان گرم سوخت و گریه کردم .

"ترسم" زمانی بود که به من امر کردی جان فقیهی را بگیرم ، نوری از اتاقش می آمد هر چه نزدیک تر میشدم نور بیشتر میشد و زمانی که جانش را گرفتم از درخشش چهره اش وحشت زده شدم ...

در این هنگام خدا به عزراییل گفت : میدانی آن عالم نورانی کیست؟ ... او همان نوزادیست که در بیابان به حالش گریستی ، من مسئولیت حمایتش را عهده دار بودم .

هر گز گمان مکن که با وجود من ،موجودی در جهان بی سرپناه خواهد بود.
... ادامه
دیدگاه · 1393/05/3 - 03:40 ·
8
soheil
soheil
کوتاه بود دستم از دامان ابری که

باد کوچش می داد

و بلندبود سایه ی درختی که

ایستاده منتظر باران بود
دیدگاه · 1393/05/2 - 21:47 ·
4
مائده
مائده
می دهم که درختی باشم
در زیر تازیانه ی توفان و آذرخش
با پویه ی شکفتن و گفتن
تا رام صخره ای
در ناز و در نوازش باران
خاموش از برای شنفتن....

"محمد رضا شفیعی کدکنی"
... ادامه
رضا
14-5-6-11059img_5816.jpg رضا
Majid
Majid
عشق ، محبت ، بخشش
روزی پسر غمگین نزد درختی خوشحال رفت و گفت: من پول لازم دارم !

درخت گفت: من پول ندارم ولی سیب دارم. اگر می خواهی می توانی تمام سیب های درخت را چیده و به بازار ببری و بفروشی تا پول بدست آوری.

آن وقت پسر تمام سیب های درخت را چید و برای فروش برد. هنگامی که پسر بزرگ شد، تمام پولهایش را خرج کرد و به نزد درخت بازگشت و گفت می خواهم یک خانه بسازم ولی پول کافی ندارم که چوب تهیه کنم.

درخت گفت: شاخه های درخت را قطع کن. آنها را ببر و خانه ای بساز.

و آن پسر تمام شاخه های درخت را قطع کرد. آنوقت درخت شاد و خوشحال بود. پسر بعد از چند سال، بدبخت تر از همیشه برگشت و گفت:

می دانی؟ من از همسر و خانه ام خسته شده ام و می خواهم از آنها دور شوم، اما وسیله ای برای مسافرت ندارم.

درخت گفت: مرا از ریشه قطع کن و میان مرا خالی کن و روی آب بینداز و برو.

پسر آن درخت را از ریشه قطع کرد و به مسافرت رفت. اما درخت هنوز خوشحال بود.

شما چی دوستان؟آیا حاضرید دوستانتان را شاد کنید؟ آیا حاضرید برای شاد کردن دیگران بها بپردازید؟ آیا پرداخت این بها حد و مرزی دارد؟

مسیح فرمود: بهترین دوست کسی است که جان خود را فدا کند.

آیا شما حاضرید به خاطر خوشبختی و شادی کسی حتی جان خود را فدا کنید. منظورم این نیست که باید این کار رو بکنید. منظور از این پرسش فقط

یک چیز بود، آیا کسی را بی قید و شرط دوست دارید؟ چند نفر؟

عیب جامعه این است که همه می خواهند فرد مهمی باشد ولی هیچکس نمی خواهد انسان مفیدی باشد.

درختان میوه خود را نمی خورند،

ابرها باران را نمی بلعند،

رودها آب خود را نمی خورند،

چیزی که برگان دارند، همیشه به نفع دیگران است.

اوشو: همه آنچه که جمع کردم برباد رفت و همه آنچه که بخشیدم، مال من ماند. آنچه که بخشیدم هنوز با من است و آنچه که جمع کردم از دست رفت.

در واقع انسان جز آنچه که با دیگران تقسیم می کند، چیزی ندارد. عشق، پول و مال نیست که بتوان آن را جمع کرد. عشق، عطر و طراوتی است که باید با دیگران تقسیم کرد.

هر چه بیشتر بدست می آوری، هرچه کمتر می بخشی، کمتر داری

زیگ زیگلار: محبت، یعنی دوست داشتن مردم، بیش از استحقاق آنها

این دقیقاً کاریه که خدا با ما کرده؟ کدوم از ما می تونه با جرأت بگه که من لیاقت داشتم که خدا من رو دوست داشته باشه؟
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:26 ·
zahra
zahra
روزي پسر غمگین نزد درختی خوشحال رفت و گفت: من پول لازم دارم!
درخت گفت: من پول ندارم ولی سیب دارم. اگر می خواهی می توانی تمام سیب هاي درخت
را چیده و به بازار ببري و بفروشی تا پول بدست آوري.
آن وقت پسر تمام سیب هاي درخت را چید و براي فروش برد. هنگامی که پسر بزرگ شد،
به نزد درخت بازگشت و گفت می خواهم یک خانه بسازم ولی پول کافی ندارم که چوب تهیه
کنم.
درخت گفت: شاخه هاي درخت را قطع کن. آنها را ببر و خانه اي بساز.
و آن پسر تمام شاخه هاي درخت را قطع کرد. آنوقت درخت شاد و خوشحال بود. پسر بعد از چند سال، بدبخت تر از همیشه برگشت و گفت: می
دانی؟ من از همسر و خانه ام خسته شده ام و می خواهم از آنها دور شوم، اما وسیله اي براي مسافرت ندارم.
درخت گفت: مرا از ریشه قطع کن و میان مرا خالی کن و روي آب بینداز و برو. پسر درخت را از ریشه قطع کرد و به مسافرت رفت. اما درخت هنوز
خوشحال بود.
عیب جامعه این است که همه می خواهند فرد مهمی باشد ولی هیچکس نمی خواهد انسان مفیدي باشد.
درختان میوه خود را نمی خورند. زیگ زیگلار: محبت، یعنی دوست داشتن مردم، بیش از استحقاق آنها.
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/10 - 14:38 ·
5
mostafa AZ
mostafa AZ
اگر دیدی دختری بر درختی تکیه کرده

برو کمکش چون کیلیپسش تو شاخه ها گیر کرده !
دیدگاه · 1393/02/6 - 22:12 ·
9
صوفياجون
thumb_HM-2013669505051565071394900912.6625 (1).jpg صوفياجون
کانگاروی درختی بسیار نادر در منطقه Qwikila استرالیا {-41-}{-23-}
bamdad
bamdad
آرام هستم ....


درست مثل درختی که در فصل پاییز,
همه ی برگ هایش را باد برده است ...
دیدگاه · 1393/01/21 - 17:51 ·
5
soheil
soheil
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
ای خدا این وصل را هجران مکن

سرخوشان عشق را نالان مکن

باغ جان را تازه و سرسبز دار

قصد این مستان و این بستان مکن

چون خزان بر شاخ و برگ دل مزن

خلق را مسکین و سرگردان مکن

بر درختی کآشیان مرغ توست

شاخ مشکن مرغ را پران مکن

نیست در عالم ز هجران تلختر

هر چه خواهی کن ولیکن آن مکن
bamdad
bamdad
آدمیزاد درختی ست

که باید خودرا بالا بکشد

ببرد ریشه ی خودرا تا آب

بی امان سبز شود
سایه دهد

خویش را با خود نزذیک کند

دگران را با خویش
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/25 - 22:18 ·
7
صفحات: 1 2 3 4 5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ