مي روي بعد تو پاي سفرم مي شكند
مهره به مهره تمام كمرم مي شكند
مرگ مي آيد و در آينه ها مي بينم
زندگي مثل پلي پشت سرم مي شكند
چار ديوار اتاق از تو و عكست خالي ست
يك به يك خاطره ها دور و برم مي شكند
من كه مغرورترين شاعر شهرم بودم
به زمين مي خورم و بال و پرم مي شكند
نقشه ها داشت برايم پدر پيرم ...آه
بغض من پاي سكوت پدرم مي شكند
هيچ كس مثل تو در سينه ي خود سنگ نداشت
بعد از اين هرچه كه من دل ببرم مي شكند
■
مي تراود مهتاب و غم اين خفته ي چند
خواب در پنجره ي چشم ترم مي شكند
">مرجان بانو
1396/10/26 - 23:11اینم جهت محکم کاری
ممنون
1396/10/26 - 23:32خواهش
1396/10/26 - 23:43واقعا شانس نداریم
1396/10/29 - 02:35یلدا اصلا سکوت علامت من نیست اسمایلی دلداری دادن
1396/10/29 - 20:46بامداد الان این رضا علامته سکوته ببین!؟ واسه چی میخواستی علامت سکوت باشی الان این رضا با این پنجه رو صورتش علامت کف گرگی هست بیشتر بنظرم هرچند جای بررسی دقیقتری داره
1396/12/25 - 08:40مرجان
1396/12/25 - 14:28