یافتن پست: #صحرای

رضا
photo_2017-02-09_23-22-46.jpg رضا
دیدگاه · 1395/11/21 - 23:38 ·
1
bamdad
photo_2016-09-02_16-49-08.jpg bamdad
بزرگ ترین صحرای نمک دنیا در کشور بولیوی است که سطح آن بر اثر بارش صیقل خورده و مانند یک آیینه است.
bamdad
photo_2016-04-10_16-59-52.jpg bamdad
منطقه برخورد صحرای نامیبیا در آفریقا با اقیانوس اطلس
bamdad
bamdad
خدا وقتی نخواهد؛

عمر دنیا سر نخواهد شد...

گلوی خشک صحرایی

به باران تر نخواهد شد...

و تا وقتی نخواهد

برگی از کاجی نمی افتد...

و باغی از هجوم داس ها

پر پر نخواهد شد...

خدا وقتی نخواهد

دانه ای کوچکتر از باران، گلی بالا رونده مثل نیلوفر نخواهد شد...

و کرم کوچکی... پروانه ای زیبا... و کوهی سخت... عقیق و شیشه و اینه و مرمر نخواهد شد...

خدا وقتی بخواهد می شود وقتی نخواهد نه...

گلی بازیچه ی طوفان غارتگر نخواهد شد..

خدا وقتی بخواهد غیر ممکن می شود ممکن...

ولی وقتی نخواهد واقعا دیگر نخواهد شد...

{-35-}{-35-}
دیدگاه · 1394/01/5 - 19:38 ·
2
zoolal
zoolal
می خواهم از این آینه ها خانه بسازم

یک خانه برای تو جداگانه بسازم



یک خانه ی صحرایی بی سقف پُر از گُل

با دور نمای پَر پروانه بسازم



من در بزنم ، باز کنی ، از تو بپرسم

آماده ای از خواب تو افسانه بسازم؟



هر صبح مربای غزل ، ظرف عسل ، من

با نان تن داغ تو صبحانه بسازم



شاید به سرم زد ، سر ظهری ، دم عصری

در گوشه آن مزرعه میخانه بسازم



وقتی که تو گنجشک منی ، من بپرم باز

یک لانه به ابعاد دو دیوانه بسازم



می ترسم از آن روز خرابم کنی و من

از خانه آباد تو ویرانه بسازم
... ادامه
bamdad
bamdad
ندیدمت که بگویم چقدر زیبایی
نیامدی که ببینم شبیه دریایی
ببین دوباره غروب است و جاده آماده
بنا به گفته مردم غروب می آیی
شکوه آمدنت را ببخش به چشمانم
بیا الهه غربت سوار صحرایی


{-47-}
دیدگاه · 1393/10/12 - 18:03 ·
3
مرجان بانو :)
2ibZ744uZN.jpg مرجان بانو :)
ژست بعضی از دخترا تو عکس!{-18-}
صحرایی
hamed
hamed
خانومی که دنیای بعد از مرگ را دیده
سلام دیروز رفتم افسریه پیش دختر داییم موضوع جالبی رو برام تعریف کرد ،دختر داییم پیش دانشگاهیه وتهران هم دوره های پیش دانشگاهیش از تابستون شروع میشه . میگفت هفته پیش خانومی رو به دبیرستان آوردند که بسیار محجوب و زیبا بود چادری بر سر کرده پوشیه زده بود اما وقتی داخل شد پوشیه را برداشت .گفت میخواهم برایتان اتفاقی که برایم افتاده است را تعریف کنم دوستان من از زبان خود آن خانوم نقل میکنم؛ ۲۱ سالم بود دختر شر وشوری بودم نه اهل نماز نه روزه حتی آیه ای از قرآن را نخوانده بودم مگر به اجبار ودر مدرسه همیشه با تیپ فجیهی به بیرون میرفتم و مادرم را دل آزرده میکردم روزی داشتم از خیابون رد میشدم که ماشینی با من برخورد کرد ومرا ضربه مغزی کرد تا بیمارستان درد کشیدم ووقتی همه را بالای سر دیدم بیهوش شدم که یک دفعه دیدم خودم روی تختم اما دارم خودم را میبینم و متوجه شدم حالا روح هستم روح بشدت حرکت کرد بصورت پرواز روی زمین تا به تونلی رسیدم داخل صحرایی شدم در آنجا آقای بسیار زیبا و بلند قدی را دیدم که نورانی بود تا مرا دید روی برگرداند وپشت برمن کرد روح باز حرکت کرد خود را در اتاقی دیدم که دو صندوق در آن بود و موجودی بسیار ترسناک که همانا شیطان بود بطرفم آمد در صندوق باز شد فرشته ای بمن گفت در اینجا باید کار ای خوبت را از صندوق برداری بطرف او پرتاب کنی من هم شروع کردم و خوبی ها را بسمتش سوق دادم اما طولی نکشید صندوق خالی شد ‌و من تازه فهمیدم که ای وای من درآن دنیا چه کردم هیچ کار خیری ندارم ببه جای دیگری رفتم جهنم را دیدم به شدتی ترسناک بود که روحم تا شد روی زمین آنجا آتش نبود مواد مذاب بود باز همان موجود ترسناک را دیدم با لیوان آبی به سمتم آمد و گفت بخور و بنده من شو من عقب رفتم و پرت شدم باز به همان صحرای اولیه آن آقای بلند قد گفت ببریدش تا مواد مذاب بخورد تو جهنمی هستی در آن جاودانی دو موجود ترسناک مرا شلاق زدند شلاق هایی که بطور حتم اگر جسم بودم تمام استخوان هایم خورد میشد خوک هایی را دیدم که صورت آدم داشتند بسیار ترسناک بود یک دفعه تکانی خوردم و خود را روی تخت یافتم و دکترانی که شک میدادند آری واقعا برای لحظاتی مرده بودم از آن ببعد دیگر خطا نکردم حال۲۸ سال دارم من آن آقای نورانی را در خواب دیدم که لبخند زیبایی بمن میزد :-) . خلاصه که اینم از لحظات
... ادامه
حامد@ پسر تنها
27.gif حامد@ پسر تنها
بفرماین اینم مای بیبی صحرای برین حالشو ببرین
اگه جای قوطیه یه درخت میکاشتن دیگه ته اخرش بود به فضای سبزم یه کمکی میشد ولا
samyar
samyar
سرم خاک کف پای رفیق است

دلم مجنون صحرای رفیق است

بهشت ارزانی خوبان عالم

بهشت من تماشای رفیق است . . .
Mostafa
Mostafa
ıllı YAŁĐA ıllı
الان برای من یه سوال پیش اومده شب یلدا به یلدا باید تبریک بگیم :D
MahnaZ
1_450499_11I61Klc.jpg MahnaZ
، اگر چه آمده ایم، ولی آمده ایم
به اشکهای بندگان صالحت در قسم،
ما از حریم عشق و عرفان را بپذیر.
، روزی است که ‌های آسمان را
برای پذیرش ‌های عاشقانه‌ ذات اقدس الهی می‌گشایند . . .
... ادامه
amir hossein
amir hossein
اگه تو یخچال آب خنک نباشه بخوای از شیر آب بریزی، نیم ساعتم وایسی آب خنک نمیشه. فقط کافیه آبگرمکن خراب بشه و آب گرم بخوای!
از شیر آب یخی میاد که آلاسکا پیشش صحرای کربلاس!!
... ادامه
دیدگاه · 1392/07/20 - 23:54 ·
9
Noosha
0.830511001329636822_taknaz_ir.jpg Noosha

برج خلیفه آسمان خراشی است که در شهر دبی قرار دارد. این برج با ۱۶۰ طبقه و ارتفاع ۸۲۸ متر (به گفته سازندگان این برج ارتفاع برج خیلفه تا نوک آنتن آن به بیش از یک کیلومتر می ‌رسد هر چند تا کنون ارتفاع واقعی این برج اعلام نشده ‌است چرا که با اصرار اماراتی‌ ها طول این برج در زمان ساخت افزایش یافت و از اعلام اولیه فراتر رفت)، در حال حاضر عنوان بلندترین سازه ساخته شده به دست بشر را به خود اختصاص داده‌است. برج خلیفه در روز چهارم ژانویه ۲۰۱۰ گشایش یافت. این برج در خیابان شیخ زاید در دبی واقع شده و دارای بخش‌هایی با کاربردهای تفریحی، مسکونی، تجاری و اداری می‌ باشد و بخشی از آن نیز به عنوان هتل درنظر گرفته شده‌ است. گل صحرایی اصلی ‌ترین ایده‌ ی طراحی برج دبی را به معماران آن داده ‌است. این طراحی نه تنها از نظر شکل فیزیکی نیروی وارده توسط باد در طبقات آخر را مهار می‌کند، بلکه به ساکنان هر کدام از طبقات نمایی منحصر به فرد و بدون اشراف به سوی سایر واحدها می‌ دهد ، همچنین استفاده از طاق در نمای برج نشان دهنده الهام گرفتن طراحان برج خلیفه از معماری اسلامی است.
... ادامه
صوفياجون
sahara_fox.jpg صوفياجون
صوفياجون
صوفياجون
Mohammad
bakhtiar.jpg Mohammad
رضا بیک ایمانوردی پسرش بختیار
بختیار بیک ایمانوردی (فرزند رضا بیک ایمانوردی): پدرم کارش را بسیار زیاد دوست داشت

شهريار
love-37-33021.gif شهريار
نگار {-35-}
« همسر خوب بهترین یاور در صحرای پرمخاطرهٔ زندگی است »
Mohammad
88205.jpg Mohammad
(حتما بخونید)
او را در عرفات دیدیم
سال 1366که به مکه مشرف شدم.عضو کاروانی بودم که قرار بود شهید بابائی هم با آن کاروان به حج اعزام شود.ولی ایشان نیامدند و شنیدم که به همسرشان گفته بودند:بودن من در جبهه ،ثوابش از حج بیشتر است.در صحرای عرفات وقتی روحانی کاروان مشغول خواندن دعای عرفه بودو حجاج میگریستند،من یک لحظه نگاهم به گوشه سمت راست چادر محل استقرارمان افتاد.ناگهان شهید بابائی را دیدم که با لباس احرام در حال گریستن است.تعجب کردم که او کی محرم شده بود.به کسی چیزی نگفتم ولی غیراز من تیمسار ((دادپی ))هم شهید بابائی را در مکه دیده بود.من یقین کردم که او آن روز در عرفات حضور داشت.

شایان ذکر است که شهید بابائی ،با وجود درخواستها و دعوت نامه های اطرافیان ،در هیچ سالی به حج نرفت.از نزدیکان او نقل است که وی چند روز قبل از شهادت،در پاسخ به پافشاریهای بیش از حد دوستانش گفته بود:تا عید قربان خودم را به شما میرسانم.و شگفت اینکه شهادت او برابر با روز عید قربان بود.
... ادامه
لی لا
لی لا
تو چرا می پرسی
توکه بهتر دانی
دلم اندازه ان ناز نگاهت نگران است
در کنار غزل خواجه ی شیراز
یا در ان سوی خیال
من پی وصل تو هستم

دل من می شکند
بحر این شعر ظریفت که تو می گویی
من کجای دل تو جا دارم؟

دلم از تنگی زندان سکندر نشکست
دلم از گرمی صحرای جنونت نشکست
دلم از سختی کوهی که شکستم نشکست
دلم از دلهره های شب فردا نشکست
دلم از غربت بی ناز نگاهت نشکست
دلم از سردی رفتار لبانت نشکست
دلم از شعر کجای دل تو می شکند


حرفی از مجنون است
که در این بزم یکی
بی گمان مجنون است
با دلی کوچک و ناز
بیقرار است به عشقی که بزرگ است
با همین شعر. نگاهم به نگاهت نگران است
اخر شعر تو این بار برای خودم است

مال من است

تو نگو من می گویم
به سلامت گل من
تو فقط سر خوش باش
زود پژمرده مشو
میروم از یادت
...
با دلی مست نگاهت ونگاهی پر اشک
می روم تا که دلت غم نکند
ولی از عشق تو لبریزم
تو که در قلب منی
پاسخم ده

وقت تنهایی خویش
یاد من از دل پر اختر تو می گذرد?
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/8 - 23:48 ·
8
MahnaZ
aks-bavar-16.jpg MahnaZ
تابلویی که آدمی آن را رسم نکرده است: این یک نقاشی نیست،
بلکه تصویری از صحرای نامیب در نامبیاست.
رنگ نارنجی این صحرا بازتابش نور خورشید هنگام طلوع آن بر شن‌های این صحراست.
... ادامه
Mohammad
49730167080705428809.jpg Mohammad
ندیدمت که بگویم چقدر زیبایی
نیامدی که ببینم شبیه دریایی ،
ببین دوباره غروب است و جاده آماده
بنا به گفته مردم غروب می آیی !
شکوه آمدنت را ببخش به چشمانم
بیا الهه غربت سوار صحرایی .

دیدگاه · 1392/04/7 - 14:53 در حسینیه ·
5
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
ای مرغک خیال من من و ببر من و ببر ببین ببین شکسته بال من من ببر من و ببر نزار که رفتنم بشه آرزوی محال من من خسته ام من و ببر ببین شکسته بال من دلم تنگه من و ببر من وببر به اون جا که واسه صبح دل انگیزش شب از عشق لبریزش تابستون تب آلودش پاییز غم انگیزش دلم تنگه دلم تنگه واسه گل های صحرایش طبیعت تماشایش واسه اشکاو لبخنداش واسه زشتی و زیبایش دلم تنگه دلم تنگه من و ببر به اون جا که توی کو یر خشکیدش داره بارون میاد نم نم کبوتر های تازه نفس خسته از حسار و قفس دارن دارن عاشق میشن کم کم دارن عاشق میشن کم کم ای مرغک خیال من من و ببر من و ببر ببین ببین شکسته بال من من ببر من و ببر نزار که رفتنم بشه آرزوی محال من من خسته ام من و ببر ببین شکسته بال من دلم تنگه من و ببر
... ادامه
صوفياجون
صوفياجون


من آمده ام وای وای ، من آمده ام
عشق فرياد كند
من آمده ام كه ناز بنياد كند
من آمده ام


اي دلبر من الهي صد ساله شوی
در پهلوی ما نشسته همسايه شوی
همسايه شوي كه دست به ما سايه كنی
شايد كه نصيب من بيچاره شوی


من آمده ام وای وای، من آمده ام
عشق فرياد كند
من آمده ام كه ناز بنياد كند
من آمده ام


عشق آمد و خيمه زد به صحرای دلم
زنجير وفا فكنده در پای دلم
عشق اگر به فرياد دل ما نرسد
ای وای دلم واي دلم وای دلم


من آمده ام وای وای من آمده ام
عشق فرياد كند
من آمده ام كه ناز بنياد كند
من آمده ام


بيا كه برويم از اين ولايت من و تو
تو دست منو بگير و من دامن تو
جايي برسيم كه هر دو بيمار شويم
تو از غم بي كسی و من از غم تو


من آمده ام وای وای من آمده ام
عشق فرياد كند
من آمده ام كه ناز بنياد كند
من آمده ام
«««گوگوش»»{-35-}{-35-}{-35-}{-23-}{-23-}{-23-}{-41-}
.
.
منم تنهاترین تنهای تنها

اسمتو می نویسم روی شن ها

باد میاد اسمتو پاک میکنه

کارم شده در این صحرای غمها
دیدگاه · 1392/03/9 - 18:18 ·
5
صفحات: 1 2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ