یافتن پست: #فرداها

رضا
رضا
تکرار .
2 دیدگاه · 1401/06/7 - 23:34 توسط Mobile ·
1
zoolal
zoolal
بارخدایا...
از عشق امروزمان برای فرداهایمان چیزی باقی بگذار
برای روزی که فراموش می کنیم عاشق بوده ایم.
اندازه یک مشت ،
یک لبخند...یک خاطره.... یک نگاه....تا دوباره بشکفد
تا دوباره ببارد و سیراب گرداند همۀ قلب و روح و جانمان را....
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/10 - 22:14 ·
8
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
یاقت می خواهد "شریک " شدن....!!


تو خوش باش به همین "با هم " بودن های امروز


من خوشم به خلوت تنهایی ام ... !!


تو بخند به امروز . . . من میخندم به فرداهایت . . . . !!
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/2 - 13:25 در دوستها ·
7
zoolal
zoolal
خبر دارم که در فردای فرداها
بهار ِ بهترینی هست.
دری را می‌گشایی:
پشت آن، درهای دیگر هم
خبر دارم
گشوده می‌شود آن آخرین در هم.
بهاری پشت آن در
لحظه‌ها را می‌شمارد باز
و هر قفلی
کلیدی تازه دارد باز.
من از دیروزهایِ رفته دانستم
که در امروز ِ ما تقدیر ِ فردا آفرینی هست
خبر دارم
بهار بهترینی هست!
سید علی میرافضلی
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/29 - 23:20 ·
7
zoolal
zoolal
یک نفر نیست بپرسد از من
که تو از پنجره ی عشق چه ها می خواهی؟
صبح تا نیمه ی شب منتظری
همه جا می نگری
گاه با ماه سخن می گویی
گاه با رهگذران،خبر گمشده ای می جویی
راستی گمشده ات کیست؟
کجاست؟
صدفی در دریا است؟
نوری از روزنه فرداهاست
یا خدایی است که از روز ازل ناپیداست...
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/22 - 08:12 ·
8
...
akharinharf2.jpg ...
"حرف من دیدن پروازتودرفرداهاست"
دیدگاه · 1393/02/20 - 02:02 ·
3
zoolal
zoolal
يادمان باشد:
شايد...
شبي...
آنچنان آرام گرفتيم...
که...
ديدار صبح فردا...
ممکن نشود...
پس...
به اميد فرداها...
محبت هايمان را...
ذخيره نکنيم..
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/5 - 20:33 ·
4
bamdad
bamdad
یادگرفتم که از هیچ لبخندی خیال دوست داشتن به سرم نزند!یاد گرفتم که بشنوم تا فردا.....وبه روی خودم نیاورم که فرداها هیچوقت نمی ایند
دیدگاه · 1393/02/2 - 21:39 ·
7
bamdad
bamdad
تو رفتي و هنوز

غم تو مانده به جا

غم آن خاطره ي شيرينت

كه در انبوه درختان سرو

من و تو پرسه زنان

پي هم مي گشتيم

دور از انديشه ي فردايي غريب

كه نمي دانستيم ،چقدر فرداها

زودتر ازپيريمان

گرد غم برسرمان مي ريزند

آهِ آن خاطره ات

كه شبي باراني

من و تو اشك به چشم خنديديم

سينه مي آزارد

به خودم مي گويم:

كاش مي شد آن شب

كاش مي شد آن روز

دل تو مهر نداشت

ديده ام باز نبود

كه تو را از پي تاريكي شب بشناسد

و تو رفتي و هنوز

غصه ها و دردها ...
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/26 - 21:06 ·
6
محمدطاها
محمدطاها
دل داده ام بر باد ، بر هر چه باداباد

مجنون تر از لیلی ، شیرین تر از فرهاد

ای عشق از آتش اصل و نسب داری

از تیره ی دودی ، از دودمان باد

آب از تو توفان شد ، خاک از تو خاکستر

از بوی تو آتش ، در جان باد افتاد

هر قصر بی شیرین ، چون بیستون ویران

هر کوه بی فرهاد ، کاهی به دست باد

هفتاد پشت ما از نسل غم بودند

ارث پدر ما را ، اندوه مادرزاد

از خاک ما در باد ، بوی تو می آید

تنها تو می مانی ، ما می رویم از یاد
یادمان باشد

شاید شبی

آنچنان آرام گرفتیم

که دیداره صبح فردا ممکن نشد؛

پس به امید فرداها

"محبتهایمان" را ذخیره نکنیم
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/11 - 12:46 ·
4
orkhan
orkhan
هی هی هی چه فازه سنگینی همه چی سفید سیاهه چیزی رنگی نی بازم منو یه جسم لشو بی حال دوباره رنگه پوسته شده کچه دیوار وای انقد کشیدم که نمیگیره خندم با چشمام قفلم به این آتیشه رو فندک یه اتاق تاریک با بوی دود گاهی چه بخت گندی داری تو جیب خالی نگو که هستیم رنگ مشابه من یه عمره رو صورتم خنده قاچاقه من مردم پسر یه عقدم که سر تا پای مسیرو همیشه خوردم به سنگ اگه که مردم حلال کنید اما آره تا الان ساختم ولی الان بریدم از خودم از همه از میزه محکمه از فکره فرداها که روی مغزمه من مردم یا زندم دقیق نمیدونم یه زمین خورده خاکی از دنیا بدورم بی خی زندگی شدم که پره پیچو خمه رسیدم تهش کشیدم بیرون کل زیرو بمش اونقد بالاعم که نمیتونم حرفی بزنم اونقد میکشم تا بمیرم دل نمیکنم گوشت نشد به تنم اونکه تا حالا خوردم باختم هموناییم که تا حالا بردم ببین قانونشه فرصتاتو پشت سر میذاری اونوقتی که تو رویاهات داری چشماتو میمالی ولش کن بابا بزا یه بارم دنیا ببره قبل اینکه یکی تو رو 3 تا گل اون بزنه حسرت جفت پاهام واسه صاف وایسادن ببین چیه با وجدان خودم داستان دارم این رسمه روزگاره مثله تنه ماره دور دو دستتو تو زندگیت ادامه داره
... ادامه
bamdad
bamdad
Noosha
میگذرند...

اما

خالی از خاطره ام...

و لبریز از غم فرداها...

شرح حال من خسته,من دلگیر

دردنیای بی مهری ها...

جزسکوتی بی رنگ

چیز دیگری نیست...

دیگر..

به هیچ ندایی پاسخ نخواهم داد

حتی زندگی....
bamdad
bamdad
سالها رفت و هنوز
یک نفر نیست بپرسد از من
که تو از پنجره ی عشق چه می خواهی؟
صبح تا نیمه شب منتظری
همه جا می نگری
گاه با ماه سخن می گویی
گاه با رهگذران,گاه با او
خبر گمشده ای می جویی..راستی گمشده ات کیست؟
کجاست؟
صدفی در دریاست؟
نوری از روزنه فرداهاست؟
یا خدایی ,خدایی که از روز اول نا پیداست.........؟
... ادامه
دیدگاه · 1392/10/12 - 16:06 ·
8
ReyHaNE (دختر همسایه)
1424523938.jpg ReyHaNE (دختر همسایه)
امروز یه کار ضرورى دارم و اون دوست داشتن توئه

دیروز هم همین طور بود

فردا هم همین طوره !
حامد@ پسر تنها
48514413862197917328.gif حامد@ پسر تنها
..خط خطیهای (حامد پسرتنها )
و این روزها چقد سرد بی روح میگذرد
ببین پرنده احساس چگونه در قفس تنهایی خود آواز تلخ
بودن میخواند
آه آه بیا بیا ای نگاه طوفان زده فرداهای من
به کدامین موج از ساحل نگاه من دور شدی و به اعماق
بی انتهای دوری سفر کردی
بیا که دلم سخت دلتنگ صدای توست
... ادامه
bamdad
bamdad
آخرین حرف تو چیست...؟
قصه از حنجره ایست که گره خورده به بغض

صحبت از خاطره ایست که نشسته لب حوض

یک طرف خاطره ها!

یک طرف پنجره ها!

در همه آوازها! حرف آخر زیباست!

آخرین حرف تو چیست که به آن تکیه کنم؟

حرف من دیدن پرواز تو در فرداهاست
... ادامه
دیدگاه · 1392/10/4 - 22:40 ·
8
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
لیاقت میخواهد واژه ی "ما"
شدن!
لیاقت میخواهد "شریک"شدن!
تو خوش باش به همین "با هم"
بودن های امروزت،من خوشم به خلوت تنهاییم!
تو بخند به امروز...
من میخندم به فرداهایت...
... ادامه
دیدگاه · 1392/09/28 - 13:20 ·
5
حامد@ پسر تنها
حامد@ پسر تنها
"زندگی باید کرد "

چوب همت در دست تاج غیرت برسر

اخم در چهره گل

خنده در چهره ماه

چه کسی میداند

پشت این فریادها یا که پشت اشکها

شادی فرداهاست

دخترک گریان است پسرک میخندد

مادرش از پی او دادوبی داد کنان

پدرش در راه است تکه نانی در دست

دلش از غصه دنیا لبریز

عابری میگذرد پشت فواره شب

وتودر نیمکت تنهایی خود تنهایی

چه کسی میداند

اخم گل از بر چیست


وچرا ماه به گل میخندد

حامد انگار شب تنهاییست

شایدم روزو شب تنهاییست

چه کسی میداند پشت فردا ها چیست ؟

وچه خوب است خدا نزدیک است

حامداینبار دلش له شده بود

خط خطيهاي من حامد پسرتنها
... ادامه
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
آخرین حرف تو چیست؟
قصه از حنجره ایست که گره خورده به بغض
صحبت از خاطره ایست که نشسته لب حوض
یک طرف خاطره ها!
یک طرف پنجره ها!
در همه آوازها! حرف آخر زیباست!
آخرین حرف تو چیست که به آن تکیه کنم؟
حرف من دیدن پرواز تو در فرداهاست
... ادامه
دیدگاه · 1392/09/6 - 16:57 در دوستها ·
6
samyar
samyar
این روزهایم میگذرند...

اما

خالی از خاطره ام...

و لبریز از غم فرداها...

شرح حال من خسته,من دلگیر

دردنیای بی مهری ها...

جزسکوتی بی رنگ

چیز دیگری نیست...

دیگر..

به هیچ ندایی پاسخ نخواهم داد

حتی زندگی....
... ادامه
دیدگاه · 1392/08/26 - 15:59 ·
5
Mostafa
Mostafa
ღ sepide ღ
تولدت مبارک{-35-}
hadi
hadi
من آنقدر امروز و فرداهای
نیامدن را دیده ام
که دیگر هیچ وعده بی سرانجامی
خواب و خیال و آرزوهایم را آشفته نمیکند...
حالا یاد گرفتم که فراموشی
دوای درد همه نداشتن ها
نخواستن ها
و نیامدن هاست...
یاد گرفتم که از هیچ لبخندی
خیال دوست داشتن به سرم نزند!
یاد گرفتم که بشنوم تا فردا...
و به روی خود نیاورم
که فرداها هیچوقت نمی آیند.
... ادامه
دیدگاه · 1392/06/29 - 23:04 ·
4
صفحات: 1 2 3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ