آقا دیروز یکی از فامیلامون که یک گودزیلا تخریب چی هم داره اومده بودن خونمون نیم ساعت گذشته بود که داداشم رفت دستشویی(گلاب بروتون)حالا صدا های عجیبی که میومد: تتتتتتتتتر پوف تتتتتر تتتتتتتتر شبیه شلیک مسلسل بود حالا فامیل هامون هم داشتن آروم زیر لب می خندیدن داداشم اومد بیرون عرق کرده بود حسابی بعد گودزیلای ما هم چنین گفت:عمو سوسکاهم مسلح بودن یا نه؟ همون جا کل فامیل ترکیدن از خنده منم تمام فرش ها رو جویدم روزم باطل شد
... ادامه
سلام قربانت شما خوبی دیگه گرفتاریه دیگه
1394/12/29 - 15:23فدات خوبم . نبودی مسلسل وار فعالیت کنی دلمون تنگ شد
1394/12/29 - 15:25همچنین
1394/12/29 - 15:33به مادرت میگم حتما
1394/12/29 - 15:37