بنال ای نی که من غم دارم امشب
نه دلسوز و نه همدم دارم امشب
دلم زخم است از دست غم یار
هم از غم چشم مرهم دارم امشب
همه چیزم زیادی میکند، حیف!!!
که یار از این میان کم دارم امشب
چوعصری آمد از در ،گفتم ای دل
همه عیشی فراهم دارم امشب
ندانستم که بوم شام رنگین
به بام روز خرم دارم امشب
برفت و کوره ام در سینه افروخت
ببین آه دمادم دارم امشب
به دل جشن عروسی وعده کردم
ندانستم که ماتم دارم امشب
درآمد یار و گفتم دم گرفتی
دمم رفت و همه غم دارم امشب
به امید اینکه گل تا صبحدم هست
به مژگان اشک شبنم دارم امشب
مگر آبستن عیسی است طبعم
که در دل بار مریم دارم امشب
سر دل کندن از لعل نگارین
عجب نقشی به خاتم دارم امشب
اگر روئین تنی باشم به همت
غمی همتای رستم دارم امشب
غم دل با که گویم شهریارا
که محرومش زمحرم دارم امشب
... ادامه
محمد چه خبره یهو پروانه ای شدی
1394/06/26 - 14:13داش رضا این شعر خودش یه سوژه ایه، در آینده بیشتر از این شاعر حرف میزنیم
1394/06/28 - 09:46------------------------------------------------------------------------------------------------------
ممنون تقلب ؟؟؟؟
">مرجان بانو
1394/06/28 - 09:59محمد فقط میتونم بگم کوفط
1394/06/28 - 23:26 توسط Mobileشاعرش در قید حیاته حیف که نمیتونم اسم اصلیش رو ببرم
1394/06/28 - 23:28 توسط Mobileمحمد میآد بقیه شعرو حضوری میگه هااا
1394/06/29 - 15:33 توسط Mobileخخخخخخخخخ
طناز جان شما نمیدونی کیه قصه اش مفصله