یافتن پست: #نمیفهمی

bamdad
bamdad
هیچ وقت نمیفهمی چقدر قوی هستی، تا وقتی که قوی بودن تنها انتخابت باشه.

باب مارلی
Majid
Kaver-Vahid Kharatha-Kooche.jpg Majid
ıllı YAŁĐA ıllı
IMG_20150105_113354.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
^_^ الان داغید نمیفهمید...
banoo_tanha
banoo_tanha
"سردم است... . . . "


تو در آغوش گرم اویی و میخوانی ،

هیچوقت نمیفهمی
برای نوشتن همین دوکلمه
چه سرمایی را گذراندم. . . . .. . !
... ادامه
دیدگاه · 1393/08/22 - 10:44 ·
1
) ; ..
[لینک]
iman
iman
برای حرفی که میزنی فکر کن

چون دلی که بشکند صدایش را نمیفهمی

ولی نفرینش به زمین می اندازدت
دیدگاه · 1393/07/11 - 00:37 ·
8
صوفياجون
صوفياجون

{-35-}{-35-}{-35-}
بارون صدای احساســه
نم نم بارون چشاتو میشناسه
تورو از دست دادم
تو یه لحظه آدم دنیاشو می بازه..
تلخه سکوته این خونه
آخه غیر از خدا کی می دونه
تو دلم آتیشه
با تو بهتر میشه حال ِ این دیوونه..

این روزا سختن از اونی که باور کنی
مگه میشه با یه خاطـره سر کنی
تو میدونی من چیزی نگم بهتره
تو دنیا کی از ما عاشق تره..
یه جوری هق هق.. زدم صدام زخمیه
این اون دردی که نمیفهمیه
یه دفعه پرپر شد پر پروازمون
گرفتست چقدر دل ِ آسمون..

من دلخورم تو ام هستی
ولی باز این غرورو نشکستی
چی شده بی خوابی
تو که راحت رو من چشماتو می بستی
درگیره درد مجنونم
مردم میگن که دیوونم
مگه تنها تنها
میری زیره بارون که من پریشونم..

این روزا سختن از اونی که باور کنی
مگه میشه با یه خاطـره سر کنی
تو میدونی من چیزی نگم بهتره
تو دنیا کی از ما عاشق تره..
یه جوری هق هق زدم.. صدام زخمیه
این اون دردی که نمیفهمیه
یه دفعه پرپر شد همه پروازمون
گرفتست چقدر دل آسمون..{-35-}{-35-}
bamdad
bamdad
اگر درد داری... تحمل کن...
روی هم که تلنبار شد...
دیگر نمیفهمی کدام درد از کجاس...!
کم کم خودش بی حس میشود...!
-----------------------
دیدگاه · 1393/04/20 - 16:55 ·
5
ıllı YAŁĐA ıllı
2014-06-11_donbaler_1402477059686645_orig.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
تا قبل از خریدن کفش تن تاک

تو رابطه بامخاطب خاصم مشکل داشتم…

نمیتونستم درکش کنم

وقتی حرف میزد هیچی نمیفهمیدم

ایجاد رابطه باهاش برام سخت و کسل کننده بود،

ولی بعد از خرید تن تاک مشکلم حل شده...

دیگه هر وقت میخواد حرف بزنه

با همون تن تاک میکوبم تو دهنش.

این محصولو به همه پیشنهاد میکنم {-62-}
ReyHaNE (دختر همسایه)
ReyHaNE (دختر همسایه)
درست سر شب توی اوج اسمس بازیو اوج گرفتن بحث و دعـــــــــــوا دیگه جوابتونمیده یه اسمس دیگه دوتا اسمس دیگه سه تا....نه فایده نداره...جوابتو نمیده...حوصلتو نداره...چه فکرایی که درموردش نمیکنی...ناامید میشی گوشیو میذاری کنار...روی تختت کنار پنجرا دراز میکشی...پنجره بازه باد بهاریه شب که به گونه هات میخوره دوباره یادش میفتی....کم کم کم ارو اروم گریت میگیره...فقط اروم کسی نفهمه....اخه اگه بفهمن باید چی بگی؟چراگریه میکنی؟پس هــــــــــــــــــــــــــــیس اروم فقط اشک بریزو به بیرون و اسمون نگاه کن فقط وفقط...ازش گله کن..توی دلت بهش بگو چرا بام اینجوری رفتار میکنی؟چرا نمیگی حرفای اخرت شوخی بود؟چرا جواب نمیدی لعنتی؟...حرف کم میاری درموردش...میری سراغ خدا...خدایا چرا چرا چرا؟بعد کلی درد دل کردن باخدا اروم میشی دیگه اشکات از روی درد نیس..ازروی ارومیه....بلندمیشی نمازتو که از روی تنبلی قضا شده میخونی دیره ساعت از12 گذشته ولی بخون....یه ساعت با خداحرف بزن ازش بخواه که بجای عاشق بنده شدن بنده ای که همش دلتو میشکنه وهرکاری ازش برمیاد عاشق خودش خودش که خالق این بندس بشی....دیگه ارومی....فقط ازخدامیخای که کمکت کنه...دیگه ازونی که ازسرشب منتظرشی خبری نیس..ناامید شدی...چادر نمازتو درمیاریو با لبخند میری روتختو به اسمون دوباره نگاه میکنی خیلی ارومی ...تااشکاتو پاک میکنی که یهو صدای ویبره ی گوشی غافلگیرت میکنه...ساعت 1وشیش دقیقه اسمس از طرف اونی که بخاطرش اشک ریختی...نمیدونی بخندی یاگریه کنی...ولی گریرو ترجیح میدی همزمان میخندی...نمیدونی چیکارکنی...نوشته(دیرجواب دادم که خواب باشی صب بخونی..من عاشقتم وتواینو نمیفهمی چرا؟نمیدونم.تاحالا خیلی ناراحتم کردی ولی من چون دوست داشتم بروت نیاوردم حرفای امروزت سنگین بود بوی ضعف میداد بوی تحقیر....من بدون تو میمیرم...شب بخیر)
حالا بااین گریه ی دوباره چیکار کنی خدامیدونه ولی هـــــــــــــــــــــــــیس حالااروم اروم اروم بخواب ا
... ادامه
sam
sam
بازم عشق اول امیرتتلو با اهنگ فوق العادش:
مرسی ، وقتی که نداشتم به خیلیا حسّی ، انرژیا رسید
مرسی ، حتی از گِلِگیا مرسی ، ممنون
مرسی ، وقتی که نداشتم به خیلیا حسّی ، انرژیا رسید
مرسی ، حتی از گِلِگیا مرسی ، هرچی از دلت میاد بده بیاد انرژیات رسید

هه ، باورم نمیشه همه باهام خوبن ، منی که یه سربار واسه بابام بودم
باورم نمیشه باهام عکس میندازن هی ، همه جا آهنگا که من میسازمه
من ، همیشه تنها بودم ، همیشه استرس داشتم همه جا حتی اونور
همیشه ، نگرانِ کارا و حرفامونم ، همیشه ، به دور از همه جمعا موندم
دعوا اونقد داشتیم اونقد بد راه اومد این روزِگار با ما ، ما موندیم سرپا اونوقت
همیشه چشا قرمز دستامون یخ ، اَه ، وقتامون کم میومد درسامون سخت
همیشه حواسم به خرج کردنم بوده امید دارم حتی وقتی فقط چند برگ ازم مونده
همیشه گفتم واسه برگشتنم زوده ما تا تَش هستیم دستِ حق هم بدرقم بوده ، با اینکه مسیرامون بد بدرقم بوده
همیشه آماده ، نگران مضطرب ، حواس جمع ، با همه راه اومدم
اما بازم اونا که دوسَم داشتن ، آخرش واسه گنده شدن تو محل ، منو با چاقو زدن ، آدما چه بد بار اومدن
همیشه آماده بودم ، که هرچی دارم و آنن یه جا باهم بدم ، من یه عالَم گِلَم ، یه عالم حرفم بذا بازم بگم
همیشه تَشو دیدم ، نمونده هیچ چیزی که بخوان یادم بدن ، نمونده حتی واسم دلم ، دیگه نمیشه گفت آدم به من

اما مرسی ، وقتی که نداشتم به خیلیا حسّی ، انرژیا رسید
مرسی ، حتی از گِلِگیا مرسی ، حتی از گِلِگیات مرسی به من انرژیات رسید

یادمه که انقدِ بد بودش همه چی ، مادرم هَمَش عینه یه مَرد کار میکرد
جُفت چشامم تا حدِ مرگ خار دیدن که میشینم اینجوری شعرای درددار میگم
از بچگی میگفتم که حالا چی تو راهته ، میفهمیدم بابام ۲ ساعت واس چی توالته
میدونستم رویاهام بعیدن با این پول ، بچه بودم ، ولی بد حالیم بود
پدرم اما خدایی مَرد بود ، واسه ما بد بود ، ولی تو محل بهترین آدم بود
بینِ همسایه ها محبوب ، یه مَردِ واقعاً خوب
هرچند نذاشته واسم پول و نمونده هیچ چیزِ خاص از اون ، ولی خُب بازم بود
میزد از خوراکِ خودمون از شیکم میکم و راحت ، از خیلی از چیزای دیگَم میکَند
خودمون نون نداشتیم نگرانِ این و اون بود ، اون موقع ما نمیفهمیدیم داشت چی جمع میکرد
خلاصه نه پولِ کسی رو خورد نه ، سَرِ سفره نفرین و نحسی آورد
هرچیَم داشت حال به این و اون میداد ، آخ
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/12 - 18:40 ·
3
orkhan
orkhan
دای خاله شب بخیر دیگه مامانم نمیزاره بیشتر بمونم اینجا الا خرخرم میجویه {-7-}
zahra
zahra
برای حرفی که میزنی فکر کن

چون دلی که بشکند صدایش را نمیفهمی

ولی نفرینش به زمین می اندازدت
دیدگاه · 1393/02/1 - 10:35 ·
6
عسل
عسل
میدانی؟در اور است من ازاد نباشم تا تو به گناه تیوفتی

قوس های بدنم به چشم هایت بیشتر از تفکرم می ایند

دردم می اید لباسم را باید با میزان ایمان تو تنظیم کنم

دردم می اید ژست روشنفکریت تنها برای دختران غریبه است

به خواهر و مادرت که میرسی قیصر میشوی

دردم می اید در رختخواب با تمام عقیده هایم موافقی

و صبح از دنده دیگری بلند می شوی

تمام حرف هایت عوض می شود

دردم می اید نمیفهمی

تفکر فروشی بدتر از تن فروشی است

حیف که ناموس برای تو وسط پا است نه تفکر

حیف که فاحشه ی مغزی بودن بی اهمیت تر از فاحشه ی تنی بودن است

من محتاج درک شدن نیستم/دردم می اید خر فرض می شوم

دردم می اید انقدر خوب سر وجدانت کلاه می گذاری

و هر بار که ازادیم را محدود میکنی

میگویی من به تو اطمینان دارم اما جامعه خراب است

نسل توام که اصلا مسئول خرابی هایش نبود

میدانی؟

دلم برای مادرهایمان می سوزد

بدبخت های بودند که حتی می ترسیدند باور کنند حقشان پایمال شده

خیانت نمی کردند...نه بخاطر اینکه از زندگیشان راضی بودند

نه...خیانت هم شهامت می خواهد...نسل تو از مادرهایمان همه چیز را گرفت

جایش الگو داد...

مادرم از خدا میترسد...از لقمه های حرام میترسد...از همه چیز میترسد

تو هم که خوب می دانی ترساندن بهترین ابزار برای کنترل است

دردم می اید...این را هم بخوانی می گویی اغراق است

ببینم فردا که دختر مردم زیر پاهای گشت ارشاد به جرم موهای بازش کتک می خورد همین را می گویی
ببینم انجا هم اندازه ی درون خانه غیرت داری؟

دردم می اید که به قول شما تمام زن های اطرافتان خرابند...

انهایی هم که نیستند فامیل های خودتانند...
دردم می اید

از این همه بی کسی دردم می اید

اینجا ست که حرمت نان از قلب بیشترست

ان را می بوسند این را می شکنند
... ادامه
bamdad
bamdad
Noosha
آدمهایی که ما را ترک میکنند سه دسته اند:
یک گروه آنهایی که بر میگردند
گرچه نه آنها دیگر همان آدمهای سابق هستند و نه ما!
گروه دوم کسانی هستند که هرگز بر نمیگردند
چه آنهایی که نمیخواهند ، چه آنهایی که نمیتوانند!
گروه آخر آنهایی هستند که باید دعا کنیم
آنچنان پلهای پشت سرشان را خراب کنند
که اگر هم بخواهند ، نتوانند برگردند!
خطر ناکترین گروه سومیها هستند .
چون موقع رفتن طوری ما را میشکنند ،
که ما تا مدتها در کما میمانیم
و خیلی دیر میفهمیم
که برای چه آدمهای بی ارزشی اشک ریختیم ،
احساس گناه کردیم،
از خود گذشتگی کردیم ،
و تا مرز نابودی ، زندگی را فدا کردیم ...
خیلی دیر میفهمیم ... خیلی دیر ...
ولی یک روز میفهمیم ...
چیزی که هرگز نمیفهمیم این است
که اصلا چه چیز این آدمها را آنقدر دوست داشتیم؟؟؟؟
صوفياجون
صوفياجون
{-35-}{-60-}{-109-}

چقد بو کردم هرشب پیرهناتو

که با عطر تنت آروم شه دردم

چقد هر شب بجای شونه ی تو

نشستم رو لباست گریه کردم

خودم میگم به عطرت به اتاقت

به دائم دیدنت بد عادتم کن

خودم میگم به حد مرگ خستم

دارم دیونه میشم راحتم کن

از این بارون از این کوچه از این آهنگ بیزارم

از این که تو رهام کردی ولی بازم دوست دارم

از این احساس که یه دنیاست ولی واسه تو بی معناست

از این قلبی که له کردیش ولی بازم تورو میخواد

دلم خستست از این بغضی که دائم با خودم دارم

دوست دارم ولی بی تو از این احساس بیزارم

تو دل سنگی تو بی رحمی تو این درد و نمیفهمی

تو این حالی که من دارم تو با تقدیر هم سهمید
{-109-}{-109-}{-109-}
الان 1000000بار این آهنگو گوش کردم و همچنان دارم گوشش میکنم {-109-}{-109-} خیلی سخته کسی رو دوست داشته باشی که میدونی دوست نداره {-109-}
bamdad
bamdad
گاهـــــی وقتها زندگـــــی تمام حواسش را به تو جمع میکنه

تا ببینه چه چیزی رو خیلی دوستـــــ داری

تا درست اون رو ازتــــ بگیره...

کااااش هرگــــز نمیفهمید

چقدر دوسش دارم...
... ادامه
دیدگاه · 1392/10/28 - 20:51 ·
8
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
url.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)


از دست من میری از دست تو میرم

تو زنده میمونی،منم که میمیرم

تو رفتی از پیشم دنیامو غم برداشت

برداشت ما از عشق با هم تفاوت داشت

این آخرین باره من ازت میخوام

برگردی به خونه

این آخرین باره من ازت میخوام

عاقل شی دیونه
اونقد بزرگه تنهایی این مرد

که حتی تو دریا نمیشه غرقش کرد

من عاشقت هستم اینو نمیفهمی

یه چیزو میدونم که خیلی بی رحمی

همیشه میگفتی شاهی گدایی کن

ظالم بمون اما مظلوم نمایی کن

هرچی بدی کردی پای من بنویس

نتیجه ی این عشق بازم مساوی بود
... ادامه
[لینک]
Hosein
1475985_670833782957703_343991514_n.jpg Hosein
+ رامبد جوان : ...در می زنی،من مثلا یه خانومم، درو باز می کنم میگم بله... تو یه جوری که من حالم بد نشه به من توضیح میدی که ماشینمو دزد برده... . .
- پسر خاله : می خواستم بگم اگه به شما بگن باباتون فردا می میره حاضری چه قدر پول بدی که نمیره؟
+ هر چی که دارمو ندارم...
- اگه بگن مادرتونم روش چی؟!
+ دیگه هر چی که دارمو ندارمو از اینورو اونور می تونم جور بکنم...
- اگه بگن خودتونم روش سه تایی؟!
+ چرا آخه...؟
- مثلنه دیگه...
+ دیگه نمی دونم باید چی کار کنم...
- نمی دونی؟
+ نه !
-ولی خوشحال باش...هیچکدومشون نمی میرن... خودتم زنده می مونی... یه ماشین قراضه جایه باباتو ننتو خودت به باد رفت!... به درکــــــــ!
... ادامه
ParNiyA
ParNiyA
گاهی ارزش واقعی یک لحظه را

تا زمانی که به یک خاطره تبدیل نشود نمیفهمی

و چقدر دردناک است این جمله ی

" یادش بخیر "
... ادامه
...
564.jpg ...
دلم تنگ است
مثل لباسهایی سالهای دبستانم
مثل سالهای مأموریت طولانی پدر
که نمیفهمیدم
وقتی میگویندکسی دوراست
یعنی
چقدردوراست...
... ادامه
دیدگاه · 1392/10/9 - 02:34 ·
10
صفحات: 1 2 3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ