#از #این #بارون
#یاسر #محمودی
چقد بو کردم هرشب پیرهناتو
که با عطر تنت آروم شه دردم
چقد هر شب بجای شونه ی تو
نشستم رو لباست گریه کردم
خودم میگم به عطرت به اتاقت
به دائم دیدنت بد عادتم کن
خودم میگم به حد مرگ خستم
دارم دیونه میشم راحتم کن
از این بارون از این کوچه از این آهنگ بیزارم
از این که تو رهام کردی ولی بازم دوست دارم
از این احساس که یه دنیاست ولی واسه تو بی معناست
از این قلبی که له کردیش ولی بازم تورو میخواد
دلم خستست از این بغضی که دائم با خودم دارم
دوست دارم ولی بی تو از این احساس بیزارم
تو دل سنگی تو بی رحمی تو این درد و نمیفهمی
تو این حالی که من دارم تو با تقدیر هم سهمید
الان 1000000بار این آهنگو گوش کردم و همچنان دارم گوشش میکنم
خیلی سخته کسی رو دوست داشته باشی که میدونی دوست نداره
دختری با مادرش در رختخواب
1395/01/17 - 10:55درددل می کرد با چشمی پر آب
گفت:مادر حالم اصلا خوب نیست
زندگی از بهر من مطلوب نیست
گو چه خاکی را بریزم بر سرم؟
روی دستت باد کردم مادرم!
سن من از بیست وشش افزون شد
دل میان سینه غرق خون شد
هیچ کس مجنون این لیلا نشد
شوهری از بهر من پیدا نشد
غم میان سینه شد انباشته
بوی ترشی خانه را برداشته!
مادرش چون حرف دختش را شنفت
خنده بر لب آمدش آهسته گفت:
دخترم بخت تو هم وا می شود
غنچه ی عشقت شکوفا می شود
غصه ها را از وجودت دور کن
این همه شوهر یکی را تور کن!
گفت دختر مادر محبوب من!
ای رفیق مهربان و خوب من!
گفته ام با دوستانم بارها
من بدم می آید از این کارها
در خیابان یا میان کوچه ها
سر به زیر و با وقارم هر کجا
کی نگاهی می کنم بر یک پسر
مغز یابو خورده ام یا مغز خر!؟
غیر از آن روزی که گشتم همسفر
با سعیدویاسر وایضا صفر
با سه تاشان رفته بودم سینما
بگذریم از مابقی ماجرا!
یک سری هم صحبت صادق شدم
او خرم کرد آخرش عاشق شدم
یک دو ماهی یار من بود و پرید
قلب من از عشق او خیری ندید
مصطفای حاج علی اصغر شله
یک زمانی عاشق من شد،بله
بعد جعفر یار من عباس بود
البته وسواسی وحساس بود
بعد ازآن وسواسی پر ادعا
شد رفیقم خان داداش المیرا
بعد او هم عاشق مانی شدم
بعد مانی عاشق هانی شدم
بعدهانی عاشق نادر شدم
بعد نادر عاشق ناصر شدم
مادرش آمد میان حرف او
گفت: ساکت شو دگر ای فتنه جو!
گرچه من هم در زمان دختری
روز و شب بودم به فکر شوهری
لیک جز آن که تو را باشد پدر
دل نمی دادم به هرکس اینقدر
خاک عالم بر سرت ،خیلی بدی
واقعا که پوز مادر را زدی