یافتن پست: #پنجه

bamdad
bamdad
حالا اگه من اسمم رضا بود، سكوت علامتِ جواد بود
رضا
رضا
یکی از کارهای سخت زندگی رفتن به آرایشگاه است .
رضا
photo_2017-02-09_23-22-46.jpg رضا
دیدگاه · 1395/11/21 - 23:38 ·
1
مرجان بانو :)
image.jpeg مرجان بانو :)
امروز عصر يهويي پي نوشت: اگر جايي عقاب ديديد و اهلي بود حتما بهش دست بزنيد حس فوق العاده اي داشت امروز تجربه اش كردم فقط روم نشد بوسش كنم ي كم بغلش كردم و نازش كردم عالي بود
... ادامه
3 دیدگاه · 1395/04/14 - 22:42 توسط Mobile ·
3
رضا
رضا
2 روز تعطیلی بود اما بازیهای لیگ رو گذاشتن واسه یک شنبه .
رضا
رضا
امید بهم گفت وبلاگت رو آپدیت کن روزی سه چهار تا مطلب بنویس :) خوبه میدونه من رو نوشتن مطلب وسواس دارم می نویسم چند بار ویرایش میکنم آخرش اگر منصرف نشم میذارم تو هلاچین .
bamdad
photo_2015-12-29_13-36-26.jpg bamdad
:)
رضا
1809015.jpg رضا
3 دیدگاه · 1394/06/4 - 14:47 در ورزش ·
6
Mohammad
mordadiaaaaaa-300x240.jpg Mohammad
به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقـــی
به صد دفتر نشاید گفت شرح حال
-----------------------------------------------
امروز آخرین روز ماه مردادِ، خوش به حال اونایی که از این ماه بهره کافی رو بردن
واسه اونایی هم که بیخیال بودن، ناراحت نباشن مرداد 95 نزدیکه {-18-}
bamdad
bamdad
آنقدر نیامدی

که طمع گرگها

مرا نشانه گرفته

اما

من فقط

به پنجه های تو خو گرفته ام

:(
دیدگاه · 1393/06/15 - 22:08 ·
6
negaaaar
negaaaar
گاه و بی گاه به یاد می اورم و میترسم

به یاد می آورم آن عشق شیرینی که زندگیم را شیرین

و وجودم را مبهوت خویش کرده بود

به یاد می آورم روزی را که بچگانه شیرینی و طراوت عشق را

به پنجه طوفانی سهمگین سپردم

میترسم باز رخ دهد این اتفاق

ترس دارم از عاشق شدن دوباره

ترس دارم که او را دیگر نبینم دیگر نشنوم دیگر....احساس نکنم او را

این ترس و خاطره ی تلخ بهای ناچیزیست در برابر

ار دست دادن عشق بهایی با نام پشیمانی برای از دست دادن او
... ادامه
دیدگاه · 1393/06/13 - 16:52 ·
4
✔♥Дℓɨ♥✔
10511218_1507957772751207_194098483031287441_n.jpg ✔♥Дℓɨ♥✔
نامه هایشان را هنوز نبرده است...
آنان که رفتند و در زمانه ی ستم،
بلاکش غصه ها شدند..
تا تو،
مبادا که روزی از پنجه های هرزه ی عدو،
نخ کش بی ها بشود...

شادی روح صلوات

♥ ۩۞ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ ۞۩ ♥
... ادامه
Majid
akserver.ir_13905160171.jpeg Majid
جنگ جهانی اول مثل بیماری وحشتناکی ، تمام دنیا رو گرفته بود .


یکی از سربازان به محض این که دید دوست تمام دوران زندگی اش در باتلاق افتاده و در

حال دست و پنجه نرم کردن با مرگ است ، از مافوقش اجازه خواست تا برای نجات

دوستش برود و او را از باتلاق خارج کند .


مافوق به سرباز گفت :


اگر بخواهی می توانی بروی ،

اما هیچ فکر کردی این کار ارزشش را دارد یا نه ؟


دوستت احتمالا دیگه مرده و ممکن است تو حتی زندگی خودت را هم به خطر بیندازی !


حرف های مافوق ، اثری نداشت ،

سرباز اینطور تشخیص داد که باید به نجات دوستش برود .


اون سرباز به شکل معجزه آسایی توانست به دوستش برسد ، او را روی شانه هایش

کشید و به پادگان رساند .


افسر مافوق به سراغ آن ها رفت ، سربازی را که در باتلاق افتاده بود معاینه کرد و با

مهربانی و دلسوزی به دوستش نگاه کرد و گفت :


من به تو گفتم ممکنه که ارزشش را نداشته باشه ، خوب ببین این دوستت مرده !


خود تو هم زخم های عمیق و مرگباری برداشتی !


سرباز در جواب گفت : قربان البته که ارزشش را داشت .


افسر گفت : منظورت چیه که ارزشش را داشت !؟ می شه بگی ؟


سرباز جواب داد : بله قربان ، ارزشش را داشت ، چون زمانی که به او رسیدم ، هنوز

زنده بود ، نفس می کشید ، اون حتی با من حرف زد !


من از شنیدن چیزی که او بهم گفت الان احساس رضایت قلبی می کنم .


اون گفت : جیم ... من می دونستم که تو هر طور شده به کمک من می آیی !!!


ازت متشکرم دوست همیشگی من !!!

دوست خوبم ! فرصت سلام تنگ است ! که ناگزیر و خیلی زودتر از آنچه در خیالت است

باید خداحافظی را نجوا کنی . فرصت برای با هم بودن ، ممکن است بقدر پلک بر هم

زدنی دیر شده باشد . اما همین لحظه را اگر غنیمت نشماری ، افسوس و دریغ ابدی را

باید به دوش بکشی ! تنها راه رسیدن به دهکده شادی ها ،

گذر از پل دوستی هاست . اگر پای ورقه دوستی ها

، مهر صداقت نخورده باشد ، مشروط و رفوزه شدن در امتحانات زندگی حتمی است .

صداقت ، ضامن بقای دوستی های پاک و معصومانه است . برای ماندن در یاد و خاطر و

دل دیگران ، باید یکدلی و دوست داشتن رو با عشق پیوند زد که راز جاودانگی عشق در

همین است و بس !قلب
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:21 ·
مائده
مائده
مشت می کوبم بر در
پنجه می سایم بر پنجره ها

من دچار خفقانم
خفقان...
من به تنگ آمده ام از همه چیز
بگذارید هواری بزنم، آی آی با شما هستم این درها را باز کنید
من به دنبال فضائی می گردم
لب بامی ...
سر کوهی...
دل صحرائی ...
که در آنجا نفسی تازه کنم
می خواهم فریاد بلندی بکشم
که صدایم به شما هم برسد
من هوارم را سر خواهم داد
چاره ی درد مرا باید این داد کند
از شما خفته ی چند
چه کسی می آید با من فریاد کند
"فریدون مشیری"
... ادامه
متین (میراثدار مجنون)
2.jpg متین (میراثدار مجنون)
بــیا با پنجه راه برویم



روی تن این دنــیا



بگذار خواب بماند



و نفهمد که از قانونش گریخته ایم



و ..



دل باختــه ایم
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/5 - 14:06 در دوستها ·
5
soheil
024.jpg soheil
کاش می‌دیدم چیست
آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری است
آه وقتی که تو لبخند نگاهت را
می‌تابانی

بال مژگان بلندت را
می‌خوابانی
آه وقتی که توچشمانت
آن جام لبالب از جان‌دارو را
سوی این تشنه جان سوخته می‌گردانی
موج موسیقی عشق
از دلم می‌گذرد
روح گل‌رنگ شراب
در تنم می‌گردد
دست ویرانگر شوق
پرپرم می‌کند ای غنچه رنگین، پرپر

من در آن لحظه که چشم تو به من می‌نگرد
برگ خشکیده ایمان را
در پنجه باد
رقص شیطان خواهش را
در آتش سبز
نور پنهانی بخشش را
در چشمه مهر
اهتزاز ابدیت را می‌بینم

بیش از این سوی نگاهت نتوانم نگریست
اهتزاز ابدیت را یارای تماشایم نیست
کاش می‌گفتی چیست
آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری است
... ادامه
دیدگاه · 1392/11/27 - 20:56 ·
4
صوفياجون
صوفياجون
سلووووو منم اووومدم {-35-}{-35-}{-23-}{-41-}{-41-}
ولی کلی نوشتنی دارم واسه بابام الان اومده 5صفحه اورده میگه بعدازظهرم میخوام {-60-}{-9-}{-15-}
♥هـــُدا♥
tqsv9p6g0x1x6czith3n.jpg ♥هـــُدا♥
آنه...

تکرار غریبانه ی روزهایت چگونه گذشت...؟

وقتی روشنی چشم هایت در پشت پرده های مه آلود اندوه پنهان بود...

با من بگو از لحظه لحظه های مبهم کودکی ات;

از تنهایی معصومانه ی دست هایت; آیا می دانی که در هجوم درد ها و غم هایت;

و دوران ملال آور زندگی ات;

حقیقت زلالی دریاچه ی نقره ای نهفته بود...؟

آنه...

اکنون آمده ام تا دست هایت را;

به پنجه ی طلایی خورشید دوستی بسپاری;

و در آبی بیکران مهربانی ها به پرواز درآیی...

و اینک آنه! شکفتن و سبز شدن در انتظار توست...

در انتظار تو…
... ادامه
دیدگاه · 1392/10/18 - 12:33 در Lawless ·
7
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
264278fantastic_russian_wed_10.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
بودنت را دوست دارم وقتی پنجه در کمرم حلقه مے کنی و به آغوشت سفت مرا مے فشارے و وادارم مے کنے که به هیچ کس فکر نکنم جـــــــز تــــــو … !
دیدگاه · 1392/10/14 - 12:20 ·
5
رضا
رضا
سلام شب سرد زمستانی همگی بخیر و خوشی خوبین ؟
رضا
Parus_major_4_(Marek_Szczepanek).jpg رضا
دیدگاه · 1392/10/13 - 00:46 ·
7
Morteza
20.jpg Morteza
شکل گرفتن ناگهانی ابرها به گونه دو دست (که بعدها معروف شد به پنجه های خدا)
دیدگاه · 1392/10/6 - 18:17 ·
8
zoha
zoha
بودنت را دوست دارم
وقتی پنجه در کمرم حلقه مے کنی و به آغوشت سفت مرا مے فشارے و وادارم مے کنے که به هیچ کس فکر نکنم
جـــــــز تــــــو … !
... ادامه
دیدگاه · 1392/10/1 - 19:58 ·
7
صفحات: 1 2 3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ