( ... ادامه پست قبلي )
خلاصه یه روز صبح از خونه زدم بیرون مثل همه شروع به کار کردم؛ اما با مردم فرق داشتم، چون من قرار بود برم و انگار این حال منو کسی نداشت، خیلی مهربون شدم، دیگه رفتارای غلط مردم خیلی اذیتم نمیکرد! با خودم میگفتم بذار دلشون خوش باشه که سر من کلاه گذاشتن.. آخه من رفتنی ام و اونا انگار نه!
سرتونو درد نیارم من کار میکردم؛ اما حرص نداشتم.. بین مردم بودم؛ اما بهشون ظلم نمیکردم و دوستشون داشتم..
ماشین عروس که میدیم از ته دل شاد میشدم و دعا میکردم.. گدا که میدیدم از ته دل غصه میخوردم و بدون اینکه حساب کتاب کنم کمک میکردم.. مثل پیر مردا برا همه جوونا آرزوی خوشبختی میکردم.. خلاصه اینکه این ماجرا منو آدم خوب و مهربانی کرد.
حالا سوالم اینه که من به خاطر مرگ خوب شدم و آیا خدا این خوب شدن و قبول میکنه؟
گفتم: بله، اونجور که یاد گرفتم و به نظرم میرسه آدما تا دم رفتن خوب شدنشون واسه خدا عزیزه
آرام آرام آرام خدا حافظی کرد و تشکر، داشت میرفت گفتم: راستی نگفتی چقدر وقت داری؟
گفت: معلوم نیست بین یک روز تا چند هزار روز!!
یه چرتکه انداختم دیدم منم تقریبا همین قدرا وقت دارم! با تعجب گفتم:
... ادامه
حتما داره با #چرتکه حساب کتاب میکنه
1394/06/1 - 15:50والا احتمالا تا آخر هفته نیستم.
1394/06/2 - 19:33 توسط Mobileاومدم سازمان اصلی محل کارم کلی فاکتور ارزی برای تبدیل و تهیه گزارش واسه سازمان آمار و اطلاعات از میزان صادرات انجام بدم
والا احتمالا تا آخر هفته نیستم.
1394/06/2 - 19:35 توسط Mobileاومدم سازمان اصلی محل کارم کلی فاکتور ارزی برای تبدیل و تهیه گزارش واسه سازمان آمار و اطلاعات از میزان صادرات انجام بدم
سیل خواستگار هم بسوی من روانه شده اصن یه وضعی....
1394/06/2 - 19:42 توسط Mobileطبق معمول گفتم نه
نمیدونن ما خودمون برا خودمون گزینه در نظر داریم خخخخ. اما محیط کاره نمیشه حرف زد یا توضیح داد رو هر کدوم یه ایرادی گذاشتم
ضض۱ضقهقهههههه
مرجان به کارت برسی بهتره
1394/06/3 - 23:47میخوام کار کنم این همکارم نمیذاره اعصابم رو میریزه بهم
1394/06/6 - 09:42 توسط Mobileمیره و میآد میگه عروس گلم
حالا خوبه پسره دوستشه نسبت فامیلی ندارن
هر چجوری. هم میگم تو یکسری چیزا اختلاف نظر داریم میگه بیخود کرده همینجوری یه چیزی گفته.
خخخخخ
اصلا یه وضعی
بهم میگن داداش.
بعد هرچی همکارم میگه میگه چشم
موقع حرف زدن هم آنقدر محسن محسن محسن کرد ک من حالم داشت بهم میخورد
محسن اسم همکارمه ک باهم دوستن
یعنی تو پارک چنان سردردی گرفتم قرص ژلوفن خوردم نمیدونس من آلرژی دارم به ابن اسم