یافتن پست: #کرشمه

رضا
رضا
خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت/به قصد جان من زار ناتوان انداخت

نبود نقش دو عالم که رنگ الفت بود/زمانه طرح محبت نه این زمان انداخت

به یک که نرگس به خودفروشی کرد/فریب تو صد فتنه در جهان انداخت

خورده و خوی کرده می‌روی به چمن/که آب روی تو آتش در ارغوان انداخت

به بزمگاه چمن دوش مست بگذشتم/چو از دهان توام غنچه در گمان انداخت

بنفشه طره مفتول خود گره می‌زد/صبا حکایت زلف تو در میان انداخت

ز شرم آن که به روی تو نسبتش کردم/سمن به دست صبا خاک در دهان انداخت

من از ورع می و مطرب ندیدمی زین پیش/هوای مغبچگانم در این و آن انداخت

کنون به آب می لعل خرقه می‌شویم/نصیبه ازل از خود نمی‌توان انداخت

مگر گشایش حافظ در این خرابی بود/که بخشش ازلش در می مغان انداخت

جهان به کام من اکنون شود که دور زمان/مرا به بندگی خواجه جهان انداخت




غزل شماره ۱۶
✔♥Дℓɨ♥✔
1426434_224426014395947_1028779004_n.jpg ✔♥Дℓɨ♥✔
بـِ زَبانِ بِنَـواـز جـانـِ مارا
خـاقانـي بـِ زَبان خــوـش كـُن
ناتَوانـِ مـ ا رـا...
رضا
رضا
دلا بسوز که سوز تو کارها بکند/نیاز نیم شبی دفع صد بلا بکند

عتاب یار پری چهره عاشقانه بکش/که یک کرشمه تلافی صد جفا بکند

ز ملک تا ملکوتش حجاب بردارند/هر آن که خدمت جام جهان نما بکند

طبیب عشق مسیحادم است و مشفق لیک/چو درد در تو نبیند که را دوا بکند

تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار/که رحم اگر نکند مدعی خدا بکند

ز بخت خفته ملولم بود که بیداری/به وقت فاتحه صبح یک دعا بکند

بسوخت حافظ و بویی به زلف یار نبرد/مگر دلالت این دولتش صبا بکند





غزل شماره ۱۸۷
رضا
رضا
ساقی به نور باده برافروز جام ما/مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما

ما در پیاله عکس رخ یار دیده‌ایم/ای بی‌خبر ز لذت شرب مدام ما

هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق/ثبت است بر جریده عالم دوام ما

چندان بود کرشمه و ناز سهی قدان/کاید به جلوه سرو صنوبرخرام ما

ای باد اگر به گلشن احباب بگذری/زنهار عرضه ده بر جانان پیام ما

گو نام ما ز یاد به عمدا چه می‌بری/خود آید آن که یاد نیاری ز نام ما

مستی به چشم شاهد دلبند ما خوش است/زان رو سپرده‌اند به مستی زمام ما

ترسم که صرفه‌ای نبرد روز بازخواست/نان حلال شیخ ز آب حرام ما

حافظ ز دیده دانه اشکی همی‌فشان/باشد که مرغ وصل کند قصد دام ما

دریای اخضر فلک و کشتی هلال/هستند غرق نعمت حاجی قوام ما




غزل شماره ۱۱
Reza Babaei
Reza Babaei
داماد:
موجودیست مظلوم، قبل از دامادی منت بسیار کشیده، بسیار گردن کج کرده تا سر انجام بعله را گرفته، اما همواره انگ به غلامی پذیرفته شدن را به همراه داشته و خانواده ی عروس اورا به عنوان عضوی تحمیلی دانسته و به رسمیت نمیشناسند.
پدر زن:
موجودیست از جنس داماد، اما آبش با داماد در یک جوی نرفته و همواره به داماد به چشم دزد ناموس نگاه می کند که دختر دردانه اش را از چنگ بابا درآورده…
.
برادر زن:
موجودیست دو رو از جنس داماد، غالباً سیاست یک بام و دو هوا را دارد، برای داماد از جنس پدرزن بوده و در جایی دیگر خود داماد است و به مشقات دامادی گرفتار.
.
خواهر زن:
از او به عنوان نان زیر کباب هم یاد شده، نقشی دوگانه دارد، گاه مرهم درد است و گاه سوهان روح.
.
باجناق:
همسر خواهر زن را گویند، موجودیست منافق و رقیبی سرسخت و ملاکی برای سنجش و قیاس، اعمال و رفتارش همواره بر زندگی شما سایه افکنده و بر روی اعصابتان پارازیتهایی با طول موج متوسط ارسال میکند. آهنگ تغییر در زندگی شما تابعیست جبری از تغییرات زندگی او، که بر اساس میزان و کیفیت تغییرات مورد سنجش قرار میگیرید.
.
و اما مادر زن:
ادامش تو دیدگاهه.ببین..
... ادامه
Mostafa
Mostafa
آهنگ (یک نگاه یار من)

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ