نبود نقش دو عالم که رنگ الفت بود/زمانه طرح محبت نه این زمان انداخت
به یک #کرشمه که نرگس به خودفروشی کرد/فریب #چشم تو صد فتنه در جهان انداخت
#شراب خورده و خوی کرده میروی به چمن/که آب روی تو آتش در ارغوان انداخت
به بزمگاه چمن دوش مست بگذشتم/چو از دهان توام غنچه در گمان انداخت
بنفشه طره مفتول خود گره میزد/صبا حکایت زلف تو در میان انداخت
ز شرم آن که به روی تو نسبتش کردم/سمن به دست صبا خاک در دهان انداخت
من از ورع می و مطرب ندیدمی زین پیش/هوای مغبچگانم در این و آن انداخت
کنون به آب می لعل خرقه میشویم/نصیبه ازل از خود نمیتوان انداخت
مگر گشایش حافظ در این خرابی بود/که بخشش ازلش در می مغان انداخت
جهان به کام من اکنون شود که دور زمان/مرا به بندگی خواجه جهان انداخت
#حافظ
غزل شماره ۱۶
زیبا...
1392/12/10 - 02:21چون همیشه...
به به
1392/12/11 - 00:20