پوستش سمی هستش
با هر جا تماس داشته باشه باعث مسمومیت میشه...

اوه اوه

حیف کیف پول قشنگی میتونست بشه

مرجان کسی دستش به بدن این قورباغه بخوره می میره .

رضا بنظرت دستکش اختراع نشده؟
بعدم اونا چجور فهمیدن سمی عه حتما آزمایش کردن با دستکش

ضمنا پوست اش رو سه بار می جوشونی تلخی اش میره ع ع ع ببخشید اون واسه پرتقال و ایناست

فکر کنم تو جنگ آمریکا بر علیه ویتنام بود مردم ویتنام بدن این قورباغه ها رو سر نیزه می مالیدن یا روی تیر که با کمان پرتاب کنن و سربازهای آمریکایی رو راحت بکشن .

اوه اوه چ نا فرم عه

یلدا از محمد و مرجان میرم کره جنوبی یا هلند

یره دست مورم بگیر ببر مو هم دیونه رفتوم از دست ای پتومت

باشه حاضر باش به زودی حرکت می کنیم

رضا ما رو با فرودگاه يا با شركت هواپيمايي اشتباه گرفتي؟
از محمد و مرجان مي رم كره جنوبي يا هلند
بعدم تو پروندت دست خودمه، تو سفارت روسيه ديده شدي .... حالا من بقيه اش رو نميگم اينجا برداشت آزااااده...
١٥٠٠٠ دلار، أقامت روسيه

یلدا
15000 دلار، اقامت روسیه
میخواد بره پیش ماربا شاراپووا

مرجان اینهمه کشور خوب هست روسیه به درد نمیخوره همش سرده هواش

رضا آژانس بگير از سفارت سريع برگرد!
الان اخبار إعلام كرد اين قضيه دروغ اول آوريل بوده
آخ رضا كه تو دست به خاكستر بزني جواهر ميشه برگرد برو خونه

مرجان

داش رضا این شعر خودش یه سوژه ایه، در آینده بیشتر از این شاعر حرف میزنیم
------------------------------------------------------------------------------------------------------
ممنون تقلب ؟؟؟؟

">مرجان بانو

محمد فقط میتونم بگم کوفط

شاعرش در قید حیاته حیف که نمیتونم اسم اصلیش رو ببرم

محمد میآد بقیه شعرو حضوری میگه هااا
خخخخخخخخخ
طناز جان شما نمیدونی کیه قصه اش مفصله

آره اصلا تو خوب ما بد

والا چی بگیم دیگه زورمون نمی رسه

ایستادگی در مقابل حقیقت کار بیهوده ایه

تو بدری و خورشید تو را بنده شده‌ست/تا بندهٔ تو شده‌ست تابنده شده‌ست

#حافظ

تا لفظ من به گاه فصاحت بود روان

بازار من به نزد بزرگان بود روا

#عبدالواسع_جبلی

از آمدن بهار و از رفتن دی / اوراق وجود ما همی گردد طی

#خیام

یا رب از دل مشرق نور هدایت کن مرا

از فروغ عشق ، خورشید قیامت کن مرا

#صائب_تبریزی

اي سر و پاي بسته به آزادي مناز آزاده منم كه از همه عالم بريده ام

رهي معيري

مشو محبوس ارکان و طبایع

برون آی و نظر کن در صنایع

#شیخ_محمود_شبستری

عشق رخ یار بر من زار مگیر / بر خسته دلان رند خمار مگیر
صوفی چو تو رسم رهروان می‌دانی/بر مردم رند نکته بسیار مگیر

#حافظ

روی دیدار توام نیست، وضو از چه کنم؟
دیگر از جامه ی صد وصله رفو از چه کنم؟

#معین_کرمانشاهی

مهتاب به نور دامن شب بشکافت
می نوش دمی بهتر از این نتوان یافت
خوش باش و میندیش که مهتاب بسی
اندر سر خاک یک به یک خواهد تافت

#خیام