چسان
از
پایان زندگی
سخن میرانی
درحالیکه
هنوززندگانی
وبه زندگان مانی..
من
که
روحی سرگردانم
در
کالبدی بی جان
چنین ناامیدنی ام
که
تویی!
توراچه میشود..
که
اینسان
رخت امیدراازتن درآورده
وجامه
نومیدی برتن کرده
ودربرهوت تنهایی
پرسه میزنی
و
کنج عزلتی گزیده
و
به پایان می اندیشی..
مگرنمیدانی
که
پایان نیز
آغازی
دوباره است..
ومرگ
پایان کبوترنیست..
متن بداهه ای بودازخودم
تقدیم به پرنی عزیز
یادتونه بچه که بودیم تا توى یه جمعى میرفتیم حوصله نداشتیم،خجالت میکشیدیم بابا مامانمون میگفتن:سلام کردى به عمو؟ ما هم مثل خر تو گل میموندیم! یهو طــرف به دروغ میگفت: بعععععله،سلامم کرد پسر گل!!!!
عاشق این ادما بودم،دمشون گرم.
سرتو میخوای اصلاح کنم نه نمیخوام نه نمیخوام...
کره الاغ کدخدا یورتمه میرفت تو کوچه ها...
الاغه چرا یورتمه میری؟
دارم میرم بار بیارم دیرم شده عجله داره...
الاغ خوب و نازنین دم بر هوا سم بر زمین...
یه کمی به من سواری میدی؟
نه نمیدم...
چرا نمیدی؟
.....
منم #خوب#خوب#خوب یادمه
از همون موقع تا الان تو کف اینم چه جوری اون تنه های رخت رو سوراخ میکردن و به جای لوله استفاده میکردن
دستگاهشون مته اش کوتاه بود ولی یه دفعه یه درخت بزرگ رو تا ته سوراخ میکرد
بووود اسپنسر
1394/06/17 - 15:38ترنس هیل