وای وای ممنون چه جای خوبیه

حالا شما هم چنتا کپی کنید ماهم بخونیم

دیونه با تو نبودم که با یلدا بودم

منم با شما نبودم ببخشید اگه اینطوری حس کردید معذرت می خوام

پس اینجا طرف صحبتت با کیه زلال حالا ؟ منو گرفتی

من مخاطب خاصی ندارم اگه باعث بهم خوردن آرامش شما میشم اصلا نیام

بازم شروع شد
بابا تو یه چیزیت میشه ها

اینم برای داداش گلم

توخودت گلی وقلبت گلستان

سلام آبجی خوبی ؟؟؟؟؟؟؟
مرسی از خوشآمدگوییت
راستی از گرماچه خبر ؟؟؟

اره منم رفتم خیلی زیباست . به نظرت الان وقت رفتن به قلعه بابک هست یا شهریور بهتره

زلال

دیونه شدی از دره رفتیم بالا تاقلعه هزار جور طبیعتو دیددم شهریور گرما شرجی وای نه الان رفتن نعمته به بزرگی خدا سر فرودآوردم

اخه یه میوه داره به اسم زغال اخته اگه درست تلفظ کرده باشم شهریور میاد شاید به اون خاطر می گن شهریور خوبه

اون یه چیز دیگه بابا

بله فصل گردش و طبیعت الانه ؟؟؟

جان متین اون بالا هیچی دیگه بهم دمساز نبود جز ذکر خدا جات خالی

فرق نمیکنه داداش متین به جای همه همیشه غرق دریای شادی باشی و راهی به ساحل نداشته باشی

اوکی
همینه

خوب میشه
مطمئن باش که همه چیز درست میشه
باور داشته باش
به روزایی فکر کن که خوب شده

یا خدا کمک کن ، به این بنده ی نیازمندت کمک کن...

وای صوفیا اشک تو چشام جمع شد

درست میشه...

گناهی نداره تا بخواد آمرزیده شه گناهش اینه که بدنیا اومده
منم ناراحنم خیلی جلوی مامان و بابام خودمو کنترل کردم ولی نمیتونم خیلی دردناکه

من این متن رو تو یه سایت دیدم و همونجوری اینجا نوشتم
منم میدونم گناهی نداره
به دنیا اومدنش هم گناه نیست ، حکمته...
من هر وقت دلم میگیره میرم آستانه ، هر ساعتی باشه فرقی نمیکنه ، 4 یا 5 صبح هم باشه میرم
خیلی آرومم میکنه
تو هم بگرد و محل آرامشت رو پیدا کن...

محل بخصوصی ندارم من اینقد گریه میکنم که یهو بیحال میشم میخوابم بعد روز بعد کمی گرفته هستم بعد کم کم خوب میشم

توکل بخدا

چی بگم والله...