شبکه اجتماعی نمیدونم - جستجو در پست ها

ოօհʂεղ

Warning: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 677

6 دیدگاه · 1392/08/27 - 18:13 در دوستها ·

11

bamdad

باران

آمد

و...

تو باز نیامدی

باران آمد.......

باران آمد تا رد پای خیالت را از دلم پاک کند

....

باران آمد که نیامدنت را به رخم بکشد

باران که می اید ..........

دلم پر می زند برای لمس آغوش گرم گرم زندگی

باران که می آید...

یعنی انتظار به پایان خواهد رسید

باران...

یعنی بهار خواهد آمد

یعنی انتظاری شیرین ....

... ادامه

1 دیدگاه · 1392/08/26 - 20:29 ·

8

ოօհʂεղ

درجلسه امتحان عشق.......
من ماندم ویک برگه سفید!
یک دنیا حرف ناگفتنی
ویک بغل تنهائی ودلتنگی
درد دل من در این کاغدکوچک جا نمیشود
دراین سکوت بغض آلود
قطره کوچکی هوس سرسره بازی میکند
وبرگه سفیدم .....!
عاشقانه قطره ها را به آغوش میکشد
عشق تونوشتنی نیست !
باتو ......
دربرگه ام نار کناره آن
قطره اشک یک قلب میکشم
وقت تمام است
برگه ها بالا !

... ادامه

دیدگاه · 1392/08/26 - 19:31 در دوستها ·

9

سحر

خنجر زیرِ پوستم کاشتی
فکر نمی‌کردی
روزی باز در آغوشت بگیرم .

دیدگاه · 1392/08/26 - 13:55 ·

10

웃❤유 ♛♔....t ᗩ ℛ ᗩ ....♛♔ 웃❤유

Warning: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 677

1 دیدگاه · 1392/08/26 - 00:21 در دوستها ·

8

웃❤유 ♛♔....t ᗩ ℛ ᗩ ....♛♔ 웃❤유

Warning: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 677

دیدگاه · 1392/08/26 - 00:08 ·

6

MahnaZ

یاد آور لحظه های دردند #عمو
شبهای #اسیری ام، چه سردند #عمو
دیشب سر #نی، فقط #سرت را دیدم
#آغوش تو را چه کار کردند #عمو؟
نهمین روز محرّم الحرام، #تاسوعای #حسینی
روز یقین و وفاداری، بر شیعیان جهان #تسلیت #باد . . .

دیدگاه · 1392/08/22 - 18:02 در حسینیه ·

12

bamdad

پیرمردی نارنجی پوش در حالی که کودک را در آغوش داشت
با سرعت وارد بیمارستان شد و به پرستار گفت:خواهش می کنم به داد این بچه برسید.
بچه ماشین بهش زد و فرار کرد.
پرستار : این بچه نیاز به عمل داره باید پولشو پرداخت کنید.
پیرمرد: اما من پولی ندارم پدر و مادر این بچه رو هم نمی شناسم.
خواهش می کنم عملش کنید من پول و تا شب براتون میارم
پرستار : با دکتری که قراره بچه رو عمل کنه صحبت کنید.
اما دکتر بدون اینکه به کودک نگاهی بیندازد گفت:
این قانون بیمارستانه. باید پول قبل از عمل پرداخت بشه.
صبح روز بعد…
همان دکتر سر مزار دختر کوچکش ماتش برده بود و به دیروزش می اندیشید............

... ادامه

1 دیدگاه · 1392/08/22 - 16:08 ·

7

nader melody

حواست باشد بانو
اگر به مردی بیش از حد بها دهی
دیگر برای داشتنت تلاش نمی ڪند نگاهش سرد می شود
ڪلامش بی روح
دستانش یخ زده
حرف هایش بوی دل مردگی می گیرد
و آغوشش بوی هوس...

... ادامه

دیدگاه · 1392/08/20 - 16:53 ·

11

ıllı YAŁĐA ıllı

اولین چیزی که به ذهنت میرسه بنویس...؟ {-29-}

6 دیدگاه · 1392/08/20 - 15:12 در نظرشماچیه... ·

10

Reza Babaei

تو آنجا در آغوش دیگری و در حسرت من...
ومن اینجا در آغوش خودم و در حسرت و... {این شد عاقبت لجبازی ها}

دیدگاه · 1392/08/20 - 02:06 ·

8

Noosha

اینو برای اونایی میگم كه تنهایی انتخابشونه ...
تو روزگاری كه عمر دوستی ها چند دقیقه است....
تو روزگاری كه عمر یك عشق بعد از یك هم آغوشی به سر می رسه...
تو روزگاری كه جواب دوستت دارم ها مرسیه.....
تو این روزگار باید تنها موند بی منت ....
بدون اینكه برای كسی بار اضافه باشی....
دلخوشم به حضور خدا كه عشق بی انتهاست....♥

... ادامه

1 دیدگاه · 1392/08/20 - 02:00 ·

11

NILOOFAR

دلم تنگه برای گریه کردن، کجاست مادر کجاست گهواره من؟

نگو بزرگ شدم نگو گریه به من نمیاد!

بیا نوازشم کن دلم آغوش بی دغدغه می خواد

کجاست مریم ناجی اون مریم پاک؟

چرا به یاد این شکسته دل نیست؟

... ادامه

1 دیدگاه · 1392/08/17 - 14:18 ·

6

bamdad

ای مترسک!

آنقدر دستهایت را باز نکن،

کسی تو را در آغوش نمی گیرد.

ایستادگی همیشه تنهایی می آورد.......

1 دیدگاه · 1392/08/15 - 18:48 ·

7

bamdad

چهار فصل که حرفه …

فصل پنجمی هست به نام تـــــــــو ، به هوای تـــــــــو

* * *

تمام حرف ها پشت سرت بود ، به دنبالت الفبا را قدم زدم ؛ تو حرف نداشتی !

* * *

گرمایی بودم همیشه ، ولی بین خودمان بماند

سرمایی می شوم وقتی پای آغوش تو در میان باشد !

... ادامه

1 دیدگاه · 1392/08/14 - 17:40 ·

7

Morteza

ناراحت چی هستی عزیزم ؟
آغوشت مثل پرانتز برای همه جا داره !
به کارت برس

دیدگاه · 1392/08/6 - 16:29 ·

6

ParNiyA

آغوش بعضي ها علم را زير سوال مي برد.....!!!
آنقدر آرامت مي كند
كه هيچ مسكني جايش را نمي گيرد.......

دیدگاه · 1392/08/3 - 02:40 ·

10

LeilA

#شهابم
ﺗـــ ُ ﻮ ﻣـــ َ ــﺮﺩ ِ ﺭﻭﺯﻫﺂﯼ ِ ﻫﹷﻤﯿﺸﮧﺍﮮ

ﺭﻭﺯﻫـﺎﯼ ِ ﺳﺨﺘـــ ..ﺗﹷﻠﺦ…ﺷﯿﺮﯾـטּ…ﻋﺂﺷﻘﺂﻧﮧ

ﻫﹷﻤﯿﺸﮧ ﺑﻮﺩﮮ…ﻫﹷﺴﺘﮯ…..ﻣﺜﮧ کـــــــﻮﻩ..

ﺍﯾﻦ ﺑﺮﺁﯾﻤــ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﮯﹺ ﺍﯾﺴﺖ ﻏﯿﺮ ﻗﺂﺑﻞ ﻭ َ ﺻﻒ..

.ﺁﻏﻮﺵﺗــﻮ ﺗﺂ ﺍﺑﺪ َاﻣـטּ ﺗﺮﯾﻦﺟﺂﮮﹺِ ﺩُﻧﯿﺂ ﺑﺮﺁﯾﻤــ ﺧﻮﺍﻫـ َ ﺪ ﺑﻮﺩ

.ﺭﻭﺯﻫﺎﯾﮯﹺ کـﮧ کـﻤـ ﻧﯿﺂﻭﺭﺩﮮ ﺍﺯﺑﺂﺯﮮ ﻭ ﻧﺂﺧﻮﺷﮯﹺ ﺍﯾـטּ ﺩُﻧﯿﺂ

ماندن بـ ﭘﺂﮯﹺﻋﺸﻘﺖ کـﺂﻓﯽﺑﻮﺩ ﺑﺮﺁﮮ ﻣـﺎﻟﮏ ﺷﺪﻥ ِ ﻗﻠﺒــ ِ ﻣـ َ טּ

“ﺷﺪﮮ ﻣــ َ ـﺮﺩ ِ ﺁﺭﺯﻭ ـﻬﺂﮮﹺ ﻣـ َ טּ”

ﻭﻗﺘﮯﹺ ﻣﮯﹺﺩﺍﻧـ َ ﻢﻓﻘﻄـ ﻣﻨـ َ ﻤــ ﻣﻠﮑـﻪ ﯼ ِ ﺳﺮﺯﻣﯿـטּِ ﻗﻠﺒــ ِ ﭘـﺎﮐــ ِ ﺗـــﻮ

ﻭﻗﺘﮯﹺﻗﻠﺒﺖ ﺭﺍﺑﺎ ﺗﻤﺎﻣــ ِ ﻭﺟﻮﺩﺣﺲ ﻣﮯﹺکـﹹﻨﻤــ..

♥♥دوستـت دارم مرد من♥♥

... ادامه

4 دیدگاه · 1392/08/1 - 00:56 ·

14

LeilA

دستش را بگیر

با عشق نوازشش کن

دعوتش کن به یک رقص

بگذار با قدم‌هایی‌ که به سویِ تو می‌‌آید

از خودش دور شود .

شاید نمی‌‌دانی‌

آغوش یک مرد

گاهی‌

دنیایِ زنی‌ را خراب می‌‌کند !

گاهی‌ ، آباد

دستش را بگیر...

نوازشش کن

دعوتش کن به یک رقص

حواست باشد

دنیای یک زن هیچ وقت خبرت نمی‌‌کند

" به مردی که زبانِ سکوت زن را بفهمد ، باید گفت خدا قوت "

... ادامه

2 دیدگاه · 1392/08/1 - 00:54 ·

14

iman

حــال ِ مــن خــوب است

امــا

عــالی می شــوم

وقــتی کــه

تــــو…

با نگــرانی در آغوشــم می گــیری و می گویــی :

” نــه عــزیزم ، تو خــوب نیســتی

... ادامه

دیدگاه · 1392/07/30 - 16:45 ·

12

saghi

من را به یک آغوش گرم مهمان کن...من زیاد اهل چای نیستم...!!!

1 دیدگاه · 1392/07/29 - 16:13 ·

9

✔♥Дℓɨ♥✔

سلامتی آغوش بی منتی که تو رو فقط و فقط واسه خودت می خواد …
وقتی تو اوج تنهایی هستی با چشاش بهت بگه : هستم تا آخرش …

دیدگاه · 1392/07/28 - 14:51 ·

8

یافتن پست: #آغوش

تفکیک