یافتن پست: #انسان

bamdad
bamdad
وقتی انسان می‌خواهد پلنگی را بکشد، به آن می‌گوید شکار؛

ولی وقتی پلنگی انسان را بدرد، به آن می‌گوید وحشی‌گری.

تفاوت جنایت و عدالت هم در قاموس بشر از این بیشتر نیست!!
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/30 - 20:07 ·
7
bamdad
04627299901829012258.jpg bamdad
بـه انـسـان بـودنـت شـک کـن اگـر مـسـتـضـعـفـی دیـدی
ولـی از نـــآن امــروزت بـه او چـــیـزی نـبـخـشـیـدی

بـه انـسـآن بـودنـت شـک کـن اگـر چادر بـه سـر دآری
ولـی از زیـر آن چــادر بـه یــک دیــوانــه خـنـدیـدی

بـه انسان بـودنـت شـک کـن اگـر قـاری قـرآنـی
ولـی در درک آیـاتـش دچار شــک و تــردیـدی

بـه انـسان بـودنـت شـک کـن اگـر گـفـتـی خــدا تـرسـی
ولـی از تــرس امـوالـت تـمـام شــب نـخـوابــیــدی

بـه انـسـان بـودنـت شـک کـن اگـر هـر سـالـه در حـجـی
ولـی از حـال هـمـنـوعـت ســوالـی هــم نـپـرسـیـدی

بـه انـسـان بـودنـت شـک کـن اگــر مـــرگ مــرا دیــدی
ولـی قـدر سـری ســوزن ز جـای خـود نـجـنـبـیــدی

{-60-}
دیدگاه · 1393/02/30 - 20:03 ·
9
zoolal
zoolal
این روزها به جای” شرافت” از بعضی انسان ها ، فقط” شر” و” آفت” می بینی..
دیدگاه · 1393/02/29 - 13:39 ·
4
zoolal
zoolal
خداوندا تو میدانی که من دلواپس فردای خود هستم
مبادا گم کنم راه قشنگ آرزوها را
مبادا گم کنم اهداف زیبا را
مبادا جا بمانم از قطار موهبت هایت
مرا تنها تو نگذاری
که من تنهاترین تنهام؛ انسانم
خدا گوید :
تو ای زیباتر از خورشید زیبایم
تو ای والاترین مهمان دنیایم
تو ای انســــان !
بدان همواره آغوش من باز است
شروع كن ...
یك قدم با تو
تمام گامهای مانده اش با من ...
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/24 - 10:55 ·
6
✔♥Дℓɨ♥✔
1399749063542042_large.jpg ✔♥Дℓɨ♥✔
قیافهٔ یه جوریه که انگار ؛
زیر دست بزرگ شده ... {-163-}
...
...
عشق همواره یکسان باقی میماند؛
این انسانهاهستندکه تغییرمیکنند!
...
...
انسان هیچوقت بیشترازآنموقع خودراگول نمیزندکه خیال میکنددیگران رافریب داده است!
"لاروشفوکولد"
zoolal
zoolal
چیزی که سرنوشت انسان را می سازد؛

"استعدادهایش" نیست ،

"انتخابهایش" است ...
دیدگاه · 1393/02/20 - 08:26 ·
1
zoolal
zoolal
درصد کمی از انسانها نود سال زندگی می کنند ؛
مابقی یک سال را ، نود بار تکرار می کنند . . .
دیدگاه · 1393/02/20 - 08:21 ·
1
bamdad
bamdad
چه دنیای قشنگی می شداگر...

انسان ها " قلبی "

مانند " سگ ها "داشتند؛با هرکه دل می بستن وفادارش می ماندند..
دیدگاه · 1393/02/19 - 13:09 ·
5
bamdad
images.jpeg bamdad
انسان اولیه وقتی از سر کارش برمیگرده خونه تصمیم میکیره بره دوش بگیره به زنش میگه پس لباسهای من کو ؟
زن : امروز تلویزون برنامه اشپزی داشت باهاش دلمه برگ مو درست کردم !
... ادامه
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
قلب شکستن هنر انسان هاست ، گر شکستی قلبی

فردا میشکند دگری قلب تو را . . .
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
هر کودکی با اين پيام به دنيا می آيد که خدا هنوز از انسان نا اميد نيست (تاگور)
bamdad
bamdad
احساساتی بودن به معنای ضعف و شکنندگی نیست ..!
نشان دهنده ی این است که نمی توانی سطحی نگر باشی ؛
بدین معناست که همیشه به عمق چیزها توجه داری ..٬
به عمقِ اشیا ٬
انسان ها ٬
احساسات ...
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 22:36 ·
5
Mohammad
11126-39891.jpg Mohammad
Majid
Majid
به دو چیز نباید تکیه کرد :
دیوار تازه رنگ شده ، انسان تازه به دوران رسیده . . .
دیدگاه · 1393/02/15 - 09:01 ·
Majid
Majid
دوستان عبارت از خانواده‌ای هستند
که انسان اعضای آن را به اختیار خود انتخاب کرده است . . .
دیدگاه · 1393/02/15 - 08:59 ·
Majid
Majid
عشق ، محبت ، بخشش
روزی پسر غمگین نزد درختی خوشحال رفت و گفت: من پول لازم دارم !

درخت گفت: من پول ندارم ولی سیب دارم. اگر می خواهی می توانی تمام سیب های درخت را چیده و به بازار ببری و بفروشی تا پول بدست آوری.

آن وقت پسر تمام سیب های درخت را چید و برای فروش برد. هنگامی که پسر بزرگ شد، تمام پولهایش را خرج کرد و به نزد درخت بازگشت و گفت می خواهم یک خانه بسازم ولی پول کافی ندارم که چوب تهیه کنم.

درخت گفت: شاخه های درخت را قطع کن. آنها را ببر و خانه ای بساز.

و آن پسر تمام شاخه های درخت را قطع کرد. آنوقت درخت شاد و خوشحال بود. پسر بعد از چند سال، بدبخت تر از همیشه برگشت و گفت:

می دانی؟ من از همسر و خانه ام خسته شده ام و می خواهم از آنها دور شوم، اما وسیله ای برای مسافرت ندارم.

درخت گفت: مرا از ریشه قطع کن و میان مرا خالی کن و روی آب بینداز و برو.

پسر آن درخت را از ریشه قطع کرد و به مسافرت رفت. اما درخت هنوز خوشحال بود.

شما چی دوستان؟آیا حاضرید دوستانتان را شاد کنید؟ آیا حاضرید برای شاد کردن دیگران بها بپردازید؟ آیا پرداخت این بها حد و مرزی دارد؟

مسیح فرمود: بهترین دوست کسی است که جان خود را فدا کند.

آیا شما حاضرید به خاطر خوشبختی و شادی کسی حتی جان خود را فدا کنید. منظورم این نیست که باید این کار رو بکنید. منظور از این پرسش فقط

یک چیز بود، آیا کسی را بی قید و شرط دوست دارید؟ چند نفر؟

عیب جامعه این است که همه می خواهند فرد مهمی باشد ولی هیچکس نمی خواهد انسان مفیدی باشد.

درختان میوه خود را نمی خورند،

ابرها باران را نمی بلعند،

رودها آب خود را نمی خورند،

چیزی که برگان دارند، همیشه به نفع دیگران است.

اوشو: همه آنچه که جمع کردم برباد رفت و همه آنچه که بخشیدم، مال من ماند. آنچه که بخشیدم هنوز با من است و آنچه که جمع کردم از دست رفت.

در واقع انسان جز آنچه که با دیگران تقسیم می کند، چیزی ندارد. عشق، پول و مال نیست که بتوان آن را جمع کرد. عشق، عطر و طراوتی است که باید با دیگران تقسیم کرد.

هر چه بیشتر بدست می آوری، هرچه کمتر می بخشی، کمتر داری

زیگ زیگلار: محبت، یعنی دوست داشتن مردم، بیش از استحقاق آنها

این دقیقاً کاریه که خدا با ما کرده؟ کدوم از ما می تونه با جرأت بگه که من لیاقت داشتم که خدا من رو دوست داشته باشه؟
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:26 ·
Majid
Majid
شب سردی بود ….

پیرزن بیرون میوه فروشی زل زده بود به مردمی که میوه میخریدن …

شاگرد میوه فروش تند تند پاکت های میوه رو توی ماشین مشتری ها میذاشت

و انعام میگرفت …


پیرزن باخودش فکر میکرد چی میشد اونم میتونست میوه بخره ببره خونه …

رفت نزدیک تر … چشمش افتاد به جعبه چوبی بیرون مغازه که میوه های خراب و گندیده

داخلش بود … با خودش گفت چه خوبه سالم ترهاشو ببره خونه …

میتونست قسمت های خراب میوه ها رو جدا کنه وبقیه رو بده به بچه هاش …

هم اسراف نمیشد هم ….


بچه هاش شاد میشدن …


برق خوشحالی توی چشماش دوید ..

دیگه سردش نبود !پیرزن رفت جلو نشست پای جعبه میوه ….

تا دستش رو برد داخل جعبه شاگرد میوه فروش گفت :

دست نزن نِنه ! وَخه برو دُنبال کارت ! پیرزن زود بلند شد …

خجالت کشید ! چند تا از مشتریها نگاهش کردند ! صورتش رو قرص گرفت …

دوباره سردش شد ! راهش رو کشید رفت …


چند قدم دور شده بود که یه خانمی صداش زد : مادر جان …

مادر جان ! پیرزن ایستاد …

برگشت و به زن نگاه کرد ! زن مانتویی لبخندی زد و بهش گفت اینارو برای شما گرفتم !

سه تا پلاستیک دستش بود پر از میوه … موز و پرتغال و انار ….


پیرزن گفت : دستِت دَرد نِکُنه نِنه….. مُو مُستَحق نیستُم !


زن گفت : اما من مستحقم مادر من …

مستحق داشتن شعور انسان بودن و به هم نوع توجه کردن …اگه اینارو نگیری دلمو

شکستی ! جون بچه هات بگیر !


زن منتظر جواب پیرزن نموند … میوه هارو داد دست پیرزن و سریع دور شد …


پیرزن هنوز ایستاده بود و رفتن زن رو نگاه میکرد …

قطره اشکی که تو چشمش جمع شده بود غلتید روی صورتش …

دوباره گرمش شده بود … با صدای لرزانی گفت :

پیر شی ننه …. پیر شی ! خیر بیبینی مادر!
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:11 ·
فـــــرویـد میگهـ بـاید انسان آزادی جنسی داشتهـ باشهـ! ... تـو جامعه اسلامی اینـآرُ تو مُخهـ ما میکنن!
دیدگاه · 1393/02/13 - 20:14 ·
9
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
صداقت یک هدیه ی بسیار گران قیمت است ؛ آن را از انسان های ارزان انتظار نداشته باش …
دیدگاه · 1393/02/11 - 17:32 ·
3
bamdad
bamdad
فراموش مکن تا باران نباشد رنگين کمان نيست

تا تلخي نباشد شيريني نيست

و گاهي همين دشواري هاست که از ما انساني نيرومند تر و شايسته تر مي سازد

خواهي ديد ، آ ري خورشيد بار ديگر درخشيدن آغاز مي کند
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/10 - 22:48 ·
5
صفحات: 13 14 15 16 17

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ