یافتن پست: #اوج

متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
من در این کلبه خوشم تو در ان اوج که هستی

خوش باش من به عشق تو خوشم تو به عشق هر

که هستی خوش باش
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
تنها باران است که گاهی در اوج تنهایی من در آن لحظه که هیچ کس نیست ،
با من از تو می گوید …
ولی درد من این است که دیریست باران نمی بارد !
ParNiyA
13697458567.jpg ParNiyA
عشق به شکل پرواز پرندست
عشق خواب یک آهوی روندست
من زائری تشنه زیر باران
عشق چشمه آبی اما کشندست
من میمرم از این آب مسموم
اما اونکه از مرده عشق تا قیامت هر لحظه زندست
من میمیرم از این آب مسموم
مرگ عاشق عین بودن اوج پرواز پرندست
تو که معنای عشقی به من معنا بده ای یار
دروغ این صدا را به گور قصه ها بسپار
صدا کن اسممو از عمق شب از لب به دیوار
برای زنده بودن دلیل آخرینم باش
منم من بذر فریاد خاک خوب سرزمینم باش
طلوع صادق عصیان من بیداریم باش
عشق گذشتن از مرز وجوده
مرگ آغاز راه قصه بوده
من راهی شدم نگو که زوده
اون کسی که سرسپرده مثل ما عاشق نبوده
من راهی شدم نگو که زوده
اما اونکه عاشقونه جون سپرده هرگز نمرده...
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/7 - 02:10 ·
8
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
تـــا آســــمان خــیــــال ِ تـــو چقــــدر راه اســــت؟
دو بـــال بـــرایــــم کافــیـــســــت؟
مـــی خواهـــــم به هــــوای تــــو در هــــوای تـــــو اوج بگیــــرم!
منــتــــظــــرم مـــی مــــانـــــــی ؟؟
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/6 - 12:58 در دوستها ·
6
soheil
soheil
چون سلیمان را سراپرده زدند

جمله مرغانش به خدمت آمدند

هم‌زبان و محرم خود یافتند

پیش او یک یک بجان بشتافتند

جمله مرغان ترک کرده چیک چیک

با سلیمان گشته افصح من اخیک

همزبانی خویشی و پیوندی است

مرد با نامحرمان چون بندی است

ای بسا هندو و ترک همزبان

ای بسا دو ترک چون بیگانگان

پس زبان محرمی خود دیگرست

همدلی از همزبانی بهترست

غیرنطق و غیر ایما و سجل

صد هزاران ترجمان خیزد ز دل

جمله مرغان هر یکی اسرار خود

از هنر وز دانش و از کار خود

با سلیمان یک بیک وا می‌نمود

از برای عرضه خود را می‌ستود

از تکبر نه و از هستی خویش

بهر آن تا ره دهد او را به پیش

چون بباید برده را از خواجه‌ای

عرضه دارد از هنر دیباجه‌ای

چونک دارد از خریداریش ننگ

خود کند بیمار و کر و شل و لنگ

نوبت هدهد رسید و پیشه‌اش

و آن بیان صنعت و اندیشه‌اش

گفت ای شه یک هنر کان کهترست

باز گویم گفت کوته بهترست

گفت بر گو تا کدامست آن هنر

گفت من آنگه که باشم اوج بر

بنگرم از اوج با چشم یقین

من ببینم آب در قعر زمین

تا کجایست و چه عمقستش چه رنگ

از چه می‌جوشد ز خاکی یا ز سنگ

ای سلیمان بهر لشگرگاه را

در سفر می‌دار این آگاه را

پس سلیمان گفت ای نیکو رفیق

در بیابانهای بی آب عمیق
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/5 - 21:25 ·
3
bamdad
79.jpg bamdad
بعضی وقتا تو اوج دلتنگی

دلم فقط یه زره...

بچگی

می خواد...
دیدگاه · 1392/12/24 - 22:25 ·
6
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
در اوج تو را خواستن ، بی نیاز از همه کس و نیاز دارم به کسی که همه کس من است
در شور و شوق عشقم و در خیال کسی که بی خیالش نمیشوم
و این عاشقانه ترین لحظه ی زندگی من است ، که در آغوش توام و تسلیم هیچ حس دیگری نمیشوم
... ادامه
bamdad
bamdad
تـــا آســــمان خــیــــال ِ تـــو


چقــــدر راه اســــت ؟



دو بـــال بـــرایــــم کافــیـــســــت ؟



مـــی خواهـــــم به هــــوای تــــو در


هــــوای تـــــو اوج بگیــــرم !



منــتــــظــــرم مـــی مــــانـــــــی ؟ ؟ ؟
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/16 - 09:35 ·
8
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
@bamy گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
bamdad
bamdad
هیس... !



ساکت... !


آهسته بروید... !


آهسته بیایید... !

اینجاوجدان ها خوابند...
دیدگاه · 1392/12/10 - 21:00 ·
5
bamdad
bamdad
ﭼﻘﺪﺭ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﻨـﺪ ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ که می گوﯾﻨﺪ :
ﻣﺮﺩ ﺑـﺎﯾﺪ ﻗﺪ ﺑﻠﻨﺪ ﺑـﺎﺷﺪ ...
ﭼﺸﻤـﻭ ﺍﺑـﺮﻭ ﻣﺸﮑﯽ ﺑـﺎﺷﺪ ...
ته ریش داشته ﺑـﺎﺷﺪ ...
ﻭ ...!!
ﻣﻦ ﻣﯿﮕﻮﻡ :
ﻣﺮﺩ ﺑﺍﯾﺪ ﺑﺎﻭﺟــﻮﺩ ﺗﻤﺎم ﻏﺮﻭﺭﺵ - ﻣﻬﺮﺑـﺎن ﺑﺎﺷﺪ ...
ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ تمام ﻟﺠﺒﺎﺯﯾﻬﺎیش - ﻭﻓﺎﺩﺍﺭ ﺑﺎﺷﺪ ....
ﺑــﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺗﻤﺎم خستگی ﻫﺎﯾﺶ - ﺻﺒـﻮﺭ ﺑﺎﺷﺪ ...
ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺗﻤﺎم ﺳﺨﺘﯽ ﻫﺎﯾﺶ - ﻋﺎﺷﻖ ﺑﺎﺷﺪ ...
ﻣﺮﺩ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﺤﮑﻢ ﺑﺎﺷﺪ .
... ادامه
Morteza
Morteza
مرد یعنی بی کس و تنها شدن
مرد یعنی خردشدن ساکت شدن
مرد یعنی زندگی ها در قفس
مرد یعنی بی پناه بی هم نفس
مرد یعنی سالها زجر سکوت
مرد یعنی نون بیار چیزی نگو
مرد یعنی پول بده حرفی نزن
مردیعنی فحش خور هرروز زن
مردیعنی یک تنه درعمق کوه
مرد یعنی غیرت وناموس روح
مرد یعنی ناله ازشب تا سحر
مرد یعنی گشنه ماندن تا ابد
مرد یعنی مردی و مردانگی
مردیعنی کارگری و بیچارگی
مرد یعنی رفتگر در زیر باران
مردیعنی شانه هرچشم گریان
مرد یعنی رهگذر زیر نگاهت
مرد یعنی آن پدر زیر لگامت
مرد یعنی کودکی سیلی مادر
مرد یعنی نوجوانی خشم خواهر
مرد یعنی عشق دراوج نداری
مرد یعنی گریه دراوج جوانی
مرد یعنی شانه ی گریان چشمت
مرد یعنی روزوشب مشتاق مهرت
مرد یعنی پیری و موهای برفی
مرد یعنی بی کسی درسالمندی
مرد یعنی رفتم ای دار و ندارم
مرد یعنی جزتو من چیزی ندارم
مرد یعنی طعنه ی آن خنده هایت
مرد یعنی دفن شدن زیر نگاهت
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/6 - 14:44 ·
6
شهرزاد
normal_عکس-عاشقانه-66-500x500.jpg شهرزاد
خیــــــــلی بـــــــَده تو اوجِ تنفر،یــــهو دلــــــت واســــَش تنـــــگ بشـــــــه . . . .
دیدگاه · 1392/11/28 - 23:45 ·
6
MahnaZ
MahnaZ
دخدر:سلا عجيجم خوفي؟
پسر:سلام خوشگلم خوبم تو خوبي؟
دخدر :عاره خوفم,كجايي؟
پسر: خونه تنهام
دخدر:منم با دوستام اومدم كافي شاپ
پسر:اااا منم خونه تنهام

دخدر:جات خالي عسيسم...

پسر:واغـــن منم كه خونه تنهام...

دخدر: كاش ميتونستي بياي

پسر:عاره ولي حيف كه خونه تنهام

دخدر:باوجه عسيسم مزاحمت نميشم

پسر:نه فدات شم مراحمي تنها تو خونه نيشستم

دخدر:مواظب خودت باش,دوشت دالم باي هاني:*

پسر: من خونه تنهام :|
صفحات: 3 4 5 6 7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ