نه آخه دنبالش کردن مامانم خیلی عجوله همش میخواد تند تند کاراشو بکنه من سرم داره منفجر میشه الان کلا من به بوها حساسیت شدید دارم بنزین . رنگ . سیگار. ادکلن تند . بوی گاز. بعضی اوقات مامانم حواسش نیست گازو باز میذاره من اگه خواب باشم بیدار میشم میرم گازو میبندم. فک کن تا اتاقم 16 تا پله میخوره من پا میشم داد میزنم ماااااااااااااااااماااااااااااااااان شعله گاز بازه ببند اگه شنید که هیچی نشنید خودم باید برم ببندمش. به صداها هم حساسیت دارم باید همه جا ساکت باشه بخوابم وگرنه خوابم نمیبره یا هیچ نوری به غیر از چراغ خواب نباشه
منم ب بوی سیر و نعنا داغ و کله پاچه با کاهی شور حساسم حالم بد میشه...خونه باید کلا تاریک باشه تا خوابم ببره اصن نمیتونم با نور بخوابم
1393/01/26 - 00:16
ناراحَت نباش اگه بعد از 20 سال زندگی .. مثل مَن پیر شدی .شکستی .م3 بعد مث قبلَنا نَمیشینه خنده رو لبت ..اگه حالا جای برچسب آدامس خرسی زخمه رو تَنت ..اگه پی عشق هَدر رفتی الکی ساختی پاش ..اگه پره حرفه دلتو لباتو به هم دوخته داش ...ناراحَتی نداره مشتی ...
درَخت پیر باغچه ام حتی ..
داره نفس میکشه به امید بهار بعدی ...
بسم الله نور دل دوستان است و آیینه ی جان عارفان، بسم الله چراغ سینه ی موحدان است و آسایش دل مقربان
فاطمه جان
امشب از حسرت رویت دگر آرامم نیست
دلم آرام نگیرد که دلارامم نیست
گردش باغ نخواهم نروم طرف چمن
روی گلزار نجویم که گل اندامم نیست
سلام ما بر نمونه ی بارز تقوا و فضیلت، نشانه ی کامل حقیقت، افتخار دنیای تشیع و انسانیت، ستاره ی درخشان ملک و مملکت، شمع دل افروز طالبان سعادت و نمونه ی بارز صیانت، حضرت صدیقه ی کبری، فاطمه ی زهرا ( س ) و سلام بر شما عزاداران گریان آن بانوی همام.
عرض خیرمقدم و تسلیت دارم محضر شما بانوان مکرمه، عاشقان زهرای مرضیه و رهروان شیفته ی حوریه ی انسیه.
با امید به اینکه رهرو راه آن طاهره ی مطهره باشیم، مراسم پر سوز و گدازی را جهت بزرگداشت خصایل و فضایل فاطمه ی زهرا ( س ) مهیا نموده ایم تا در سوگش خالصانه زار بگرییم. پس در این فضای آکنده از غم و اندوه که یادش حزن انگیز است و وصفش غم انگیز ما را صفای جان باشید و تسلا بخش روح و روان.
شهادت حضرت فاطمه (ص)بر عزیزان گرامی وارجمند تسلیت باد.
حيدربابا ، سنوْن گؤيلوْن شاد اوْلسون
دوْنيا وارکن ، آغزون دوْلى داد اوْلسون
سنَّن گئچن تانيش اوْلسون ، ياد اوْلسون
دينه منيم شاعر اوْغلوم شهريار
بير عمر دوْر غم اوْستوْنه غم قالار
(٧٦)
حيدربابا ، دلِ تو چو باغِ تو شاد باد !
شَهد و شکر به کام تو ، عمرت زياد باد !
وين قصّه از حديث من و تو به ياد باد !
گو شاعرِ سخنورِ من ، شهريارِ من
عمرى است مانده در غم و دور از ديارِ من
(٥)
حيدربابا ، هميشه سر تو بلند باد
از باغ و چشمه دامن تو فرّه مند باد
از بعدِ ما وجود تو دور از گزند باد
دنيا همه قضا و قدر ، مرگ ومير شد
اين زال کى ز کُشتنِ فرزند سير شد ؟
(١)
حيدربابا چو ابر شَخَد ، غُرّد آسمان
سيلابهاى تُند و خروشان شود روان
صف بسته دختران به تماشايش آن زمان
بر شوکت و تبار تو بادا سلام من
گاهى رَوَد مگر به زبان تو نام من
خاک ایران یکسر از دکتر پر است
هرکه دکتر نیست نانش آجر است
ملک ایران سرزمین دکتران
اینقدر دکتر نباشد در جهان
شهر دکتر، کوچه دکتر، باغ دک
کبک دکتر، فنچ دکتر، زاغ دک
عابران هر خیابان دکترند
دانههای برف و باران دکترند
هم وزیران هم مدیران دکترند
بیشتر از نصف ایران دکترند
هرکه پستی دارد اینجا دکتر است
دیپلم ردیست، اما دکتر است
هرکه شد محبوب از ما بهتران
هرکه شد منصوب بالا دکتر است
هرکه رد شد از در دانشکده
یا گرفته دکتری، یا دکتر است
شعر نو مدیون دکترها بوَد
تو ندانستی که نیما دکتر است؟
شاعر تیتراژهامان دکتر است
مجری اخبار سیما دکتر است
آنکه مثل آفتاب نیمهشب
سر زد از صندوق آرا دکتر است
شاد باش ای دکتر آرای ما
دکترای جمله دانشهای ما
ای تو افلاطون و جالینوس ما
دکترایت نخوت و ناموس ما
در جهانی که پر است از نابغه
دکتری چندان ندارد سابقه
بیسبب افسردهای، غم میخوری
سرزمین ماست مهد دکتری
خطمان وقتی شبیه میخ بود
ایبسا دکتر در آن تاریخ بود
اینهمه آدم که در عالم نبود
آدمی کم بود و دکتر کم نبود
من نگویم، شاعران فرمودهاند
رخش و رستم هردو دکتر بودهاند
گرچه باشد قصهها پشت سرش
دکتری دارند ملا و خرش
شاعران از رودکی تا عنصری
بیگمان دارند هریک دکتری
شعلههای عشق چون گر میگرفت
آتشی در خیل دکتر میگرفت
عشق با دکتر نظامی قصهگو
عشق با دکتر سنایی رازجو
عارف شوریده دکتر مولوی
نام پایاننامه او مثنوی
حافظ و سعدی و خواجو دکترند
سروقدان لب جو دکترند
وحشی و اهلی و صائب دکترند
تاجر و دهقان و کاسب دکترند
عالمان را خود حدیثی دیگر است
حجتالاسلام دکتر بهتر است
بحثهای جعل مدرک نانبریست
بهترین سرگرمی ما دکتریست
عدهای مشغول دکترسازیاند
عدهای سرگرم دکتربازیاند
خانه ی دوست کجاست؟
در فلق بود که پرسید سوار
اسمان مکثی کرد
رهگذر شاخه ی نوری که به لب داشت به تاریکی شن ها بخشید
وبه انگشت نشان داد سپیداری و گفت
نرسیده به درخت
کوچه باغی است که از خواب خدا سبز از تر است
ودر آن عشق به اندازه ی پرهای صداقت ابی است
می روی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ ،سربه در می ارد
پس به سمت گل تنهایی می پیچی
دو قدم مانده به گل
پای فواره ی جاوید اساطیر زمین می مانی
وترا ترسی شفاف فرا می گیرد
در صمیمیت سیال فضا، خش خشی می شنوی
کودکی می بینی
رفته از کاج بلندی بالا،جوجه بردارد از لانه ی نور
واز او می پرسی
خانه ی دوست کجاست
وای خیلی بد بوی سیر...خوب میذاشت صب سرخ میکرد
1393/01/26 - 00:02نه آخه دنبالش کردن مامانم خیلی عجوله همش میخواد تند تند کاراشو بکنه من سرم داره منفجر میشه الان کلا من به بوها حساسیت شدید دارم بنزین . رنگ . سیگار. ادکلن تند . بوی گاز. بعضی اوقات مامانم حواسش نیست گازو باز میذاره من اگه خواب باشم بیدار میشم میرم گازو میبندم. فک کن تا اتاقم 16 تا پله میخوره من پا میشم داد میزنم ماااااااااااااااااماااااااااااااااان شعله گاز بازه ببند اگه شنید که هیچی نشنید خودم باید برم ببندمش. به صداها هم حساسیت دارم باید همه جا ساکت باشه بخوابم وگرنه خوابم نمیبره یا هیچ نوری به غیر از چراغ خواب نباشه
1393/01/26 - 00:07منم ب بوی سیر و نعنا داغ و کله پاچه با کاهی شور حساسم حالم بد میشه...خونه باید کلا تاریک باشه تا خوابم ببره اصن نمیتونم با نور بخوابم
1393/01/26 - 00:16