یافتن پست: #باغ

soheil
soheil
باغی که در آن آب هوا روشن نیست
هرگز گل یکرنگ در آن گلشن نیست
هر دوست که راستگوی و یکرو نبود
در عالم دوستی کم از دشمن نیست
دیدگاه · 1393/01/3 - 21:30 ·
4
حمید
یاس3.jpg حمید
میگی بازم کنار همدیگه واژه بچین
راجب چی…. باشه بشین
چشاتو باز کن..یه لحظه مال من باش
یه لحظه بیا توی حس و حال من باش

پس میکروفونو به دست من تو بده بگم
از این زمونه و از دلی که تکه تکه است
هر آهنگ منم مساوی ذکر یک درد
جز اینم ندارم یه فکر بهتر
از جومونگی بگم که شده سمبل رشادت
ایران براش شده مثل صندوق تجارت
پس هنرمند وطن الان کجاس؟نیس؟
اون تو زیرزمین می خونه چون که مجاز نیس

از چی بگم برات
انتظار داری چه چیزی از جیب من دراد
به جز کاغذ سفید پاره
خب آره رفیق
حرف توشه ، ولی با خودکاره سفید
تو هم مثل منی ، تو هم کم درد نداری
درد اصلیت اینه که تو هم درد نداری
من کسی نیستم با این زخما دردم بگیره
ولی این اشک ها رو کی می خواد گردن بگیره

از چی بگم
خدا از این بنده های خسته
از این همه درد تموم دنده هام شکسته
خنده هامو نبین، این خنده هام یه چسبه رو لبم
این منم با یه رد پای خسته

از چی بگم
بگو از یه روح زخمی
که باید یه تنه بره تو قلب کوه سختی
از روزهایی که خط خوردن توی تقویم
خبر میدن از یه اجتماع رو به تخریب

از چی بگم
از بچه های پایین شهر
که غذا واسه خوردن دارن ماهی یه شب
اون که تنها دلیل خوابش به عشق فرداست
تنها پاتوق عشق و حالش بهشت زهراست
یا که بگم از اون رفقای کاخ نشین
که هستن تو واردات کالای ساخت چین
تو به من اینو بگو ، من از چی بگم خب
ما گفتیم و تموم دردا ریشه کن شد؟

از چی بگم برات
شاید قصه دوست داری
مثل قصه ی اون هم کلاسیان روستایی
اگه قصه تلخه ، گناه واقعیت
داستان نرگس و گلای باغ میهن
که نشستن با صد چرا و افسوس کاشکی
یه بخاری جای چراغ نفت سوز داشتیم
چراغ افتاد توی کلاس و گر گرفت
آتشی که پوست بچه ها رو مثل گرگ گرفت
یه طفل معصوم با داد و فریاد گفت
زود بدویین سمت در، ولی درم قفل بود
چشام خشک شد یکم بهم اشک بده، ایزد!
این بچه ها با کدوم دست مشق بنویسن
کودکی مرد در راه کلاسی که
سوخت و منتظر یه جراح پلاستیکه
یاس نمی خواد ته قصه رو هرگز ببنده
چون باز دلش می خواد که نرگس بخنده

از چی بگم
که صبح نشده غروب زد
تو قلب بچه های مدرسه ی درودزن
غصه نخور صدامو بشنو از زیرخونت
من صداتو به گوش همه می رسونم

از چی بگم
از دلی که فقط اسمش دله
یا عمری که نصفش اشکه نصفش گله
یا از روح توی زندون که جسمش وله
آدم مجبوره که با شرایط وفقش بده

از چی بگم
بگو از یک روح زخمی
که باید یک تنه بره توی قلب
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/1 - 22:09 ·
6
bamdad
is.jpeg bamdad
بوی عیدی، بوی توت، بوی کاغذرنگی،
بوی تند ماهی‌دودی وسط سفره‌ی نو،
بوی یاس جانماز ترمه‌ی مادربزرگ،

با اینا زمستونو سر می‌کنم،
با اینا خسته‌گی‌مو در می‌کنم!

شادی شکستن قلک پول،
وحشت کم شدن سکه‌ی عیدی از شمردن زیاد،
بوی اسکناس تانخورده‌ی لای کتاب،

با اینا زمستونو سر می‌کنم،
با اینا خسته‌گی‌مو در می‌کنم!


فکر قاشق زدن یه دختر چادرسیا،
شوق یک خیز بلند از روی بته‌های نور،
برق کفش جف‌شده تو گنجه‌ها،

با اینا زمستونو سر می‌کنم،
با اینا خسته‌گی‌مو در می‌کنم!


عشق یک ستاره ساختن با دولک،
ترس ناتموم گذاشتن جریمه‌های عید مدرسه،
بوی گل محمدی که خشک شده لای کتاب،

با اینا زمستونو سر می‌کنم،
با اینا خسته‌گی‌مو در می‌کنم!


بوی باغ‌چه، بوی حوض، عطر خوب نذری،
شب جمعه پی فانوس توی کوچه گم شدن،
توی جوی لاجوردی هوس یه آب‌تنی،

با اینا زمستونو سر می‌کنم،
با اینا خسته‌گی‌مو در می‌کنم!
{-41-}
bamdad
bamdad
قصد جان میکند این عید و بهارم بی تو

این چه عیدی و بهاری است که دارم بی تو

گیرم این باغ گلا گل بشکوفد رنگین

به چه کار آیدم ای گل به چه کارم بی تو؟
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/1 - 10:44 ·
4
raha
raha
مثل لحظه ای که باغ, در ترنم ترانه شکوفا میشود, غرق در شکوفه میشود روزگارتان بهـار
لحظه هایتان پر از شکوفـه باد.یشاپیش سال نـو مبــــــــــارک
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/29 - 11:00 ·
5
bamdad
bamdad
متن ترانه آهنگ بوی عیدی:

بوی عیدی، بوی توپ، بوی کاغذرنگی،
بوی تند ماهی‌دودی وسط سفره‌ی نو،
بوی یاس جانماز ترمه‌ی مادربزرگ،

با اینا زمستونو سر می‌کنم ،
با اینا خسته‌گی‌مو در می‌کنم!
شادی شکستن قلک پول،
وحشت کم شدن سکه‌ی عیدی از شمردن زیاد،
بوی اسکناس تانخورده‌ی لای کتاب،

با اینا زمستونو سر می‌کنم،
با اینا خسته‌گی‌مو در می‌کنم!

فکر قاشق زدن یه دختر چادرسیا،
شوق یک خیز بلند از روی بته‌های نور،
برق کفش جف‌شده تو گنجه‌ها،

با اینا زمستونو سر می‌کنم ،
با اینا خسته‌گی‌مو در می‌کنم!

عشق یک ستاره ساختن با دولک،
ترس ناتموم گذاشتن جریمه‌های عید مدرسه،
بوی گل محمدی که خشک شده لای کتاب،

با اینا زمستونو سر می‌کنم ،
با اینا خسته‌گی‌مو در می‌کنم!
بوی باغ‌چه، بوی حوض، عطر خوب نذری،
شب جمعه پی فانوس توی کوچه گم شدن،
توی جوی لاجوردی هوس یه آب‌تنی،

با اینا زمستونو سر می‌کنم ،
با اینا خسته‌گی‌مو در می‌کنم!
... ادامه
متین (میراثدار مجنون)
11.jpg متین (میراثدار مجنون)
با تو غزل ستاره ها نورانی ست

دل در قفس نگاه تو زندانی ست

نگذر زبهار کوچه باغ احساس

چون بی تو تمام لحظه ها بارانی ست
...
...
@bamdad
وقتی نیستی خونمون
بامن غریبی میکنه...
دل اگه میگه""صبورم""
خودفریبی میکنه..
وقتی نیستی
گلای باغچه نگاهم میکنند
بازبون بسته محکوم به گناهم میکنند..!
گلامیگن:که باداشتن یه دنیاخاطره
چرادیوونگی کردی و
گذاشتی که بره...!!
روزبرام هفته میشه
هفته برام ماه میشه
نفسم بیادتویکی یکی آه میشه..
وقتی نیستی...
وقتی نی.س..ت..ی...
.....
.معین..
... ادامه
حمید
حمید
پشت هر کوه بلند...سبزه زاری است پر از یاد خدا

و در ان باغ کسی میخواندکه خدا هست

دگر غصه چراااا؟؟؟
دیدگاه · 1392/12/23 - 23:18 ·
9
ıllı YAŁĐA ıllı
x1tvgpa99auqvgdmg5jm.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
صوفياجون
صوفياجون
دیدگاه · 1392/12/18 - 23:38 در ویدئو ·
7
شهرزاد
62115841671849037948.gif شهرزاد
خدایا دلی آفتابی بده که از باغ گل ها حمایت کنیم ...
hastii
94808d6a31c655bc8c695c28b8ca9522_1024.jpg hastii
خودتون بگید چه باید گفت{-33-}
bamdad
bamdad
برای دلم، گاهی مادری مهربان میشوم


دست نوازش بر سرش میکشم میگویم:


«غصه نخور، میگذرد …»

برای دلم، گاهی پدر میشوم


خشمگین میگویم: «بس کن دیگر بزرگ شدی ….»


گاهی هم دوستی میشوم مهربان


دستش را میگیرم میبرمش به باغ رویا …


دلم از دست من خسته استــ.....
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/16 - 09:37 ·
9
✔♥Дℓɨ♥✔
83063161287187508765.jpg ✔♥Дℓɨ♥✔
هرچــنـــــב می‌گویــنـــــב

آבҐ بـہ جــــرҐ פֿـــــورבטּ سیــــبــــــــ بهشـــــتے

رانــ ــــــבـہ شـــ ــב از جــــــنّتــــــ الـــمـــــأوا

و ســــال‌ها בر شــــرح ایـــــטּ موضــــوع בـعــــوا بـــوב؛

اما تـــــטּ ارבیبهـــــشتے تو ثابـتـــــ ڪــــرב:

سیــــبے ڪـــہ آבҐ گاز زב

از باغ פــــ ـوّا بوב!
... ادامه
صوفياجون
AksTubeCom_b29878165071dcee548536d24d3be7ef58b1d7d0.jpg صوفياجون
hamed
hamed
با داداشم دعوام شد و بزن بزن …

چنگ انداختم تو صورتش یه دفه داد زد مامااااان این وحشیو از کجا آوردین؟؟؟

مامانمم گفت به بابات گفتم برو پرورشگاه بچه بیار رفت باغ وحش اینو آورد!!!

من:|
من:|
من:|
خانواده

و همچنان من:|
bamdad
bamdad
هنگام گذر از باغ گل سرخ، گل سرخی را به شدت غمگین دیدم،
علت را پرسیدم. ؟

گفت: دلم گرفته...
گفتم: از چه کسی؟
گفت: از یک دوست...
گفتم: کدام دوست؟
گفت: گل نیلوفر را می گویم...
کمی با دقت نگریستم و ساقه رونده نیلوفر را به دور ساقه آن دیدم.گفتم: چون نیلوفر به دور

ساقه ات پیچیده و بالا رفته ناراحتی؟
گفت: نه، من خودم دستش را گرفتم تا بالا بیاید. اما همینکه قدش از من بلندتر شد، نرده های

آهنی باغ را به من ترجیح داد و به دور آنها پیچید...
خیلی عصبانی شدم، چقدر از نیلوفر بدم آمده بود، ناخودآگاه کمر خم کردم تا نیلوفر قدرناشناس را

از ریشه در بیاورم،..
اما ناگهان گل سرخ خاری به شدت در دستانم فرو کرد و گفت: شرط مهمان نوازی نبود، اما به هر

حال نیلوفر دوست من است...!!
... ادامه
حامد دراگون
حامد دراگون
وقتی بچه بودم پسر همسایمون تنهایی توی باغچه شون ماشین بازی می کرد ، منم اونور با دخترا دکتر بازی می کردم حالا که بزرگ شدیم اون دکتر شده داره دخترا رو معاینه میکنه ، منم اینور تنهایی با یه ماشین مسافر کشی می کنم..فک کنم اشتباه شغلی رخ داده... :| :|
ოօհʂεղ
ოօհʂεղ
مهربانی باغ سبزی است که از روزنه پنجره ها باید دید
مهربانم مگذار لحظه ای روزنه پنجره ها بسته شود
دیدگاه · 1392/12/11 - 22:36 ·
3
...
romantic_pictures_with_text_98love.ir__(5).jpg ...
خدایا!
عاشقان راباغم عشق آشناکن...##
دیدگاه · 1392/12/10 - 02:28 ·
3
صفحات: 6 7 8 9 10

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ