Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210
شبکه اجتماعی نمیدونم - جستجو در پست ها

 

یافتن پست: #باور

Majid
e765242afd8968518117029907616bd4.jpeg Majid
روزی مرد کوری روی پله های ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار

داده بود؛روی تابلو خوانده می شد:

«من کور هستم،لطفا کمک کنید.»


روزنامه نگارخلاقی از کنار او می گذشت،

نگاهی به او انداخت فقط چند سکه در داخل کلاه بود.

او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اینکه از مرد کور اجازه بگیرد تابلوی او را برداشت

آن رو برگرداند و اعلان دیگری را روی آن نوشت

و تابلو را کنار پای او انداخت و آن جا را ترک کرد.


عصر آن روز روزنامه نگار به آن محل برگشت و متوجه شد که کلاه مرد کور پر از سکه و

اسکناس شده است.مرد کور از صدای قدم های او خبرنگار را شناخت و خواست اگر او

همان کسی است که آن تابلو را نوشته،بگوید بر روی آن چه نوشته است؟


روزنامه نگار جواب داد:چیز خاص و مهمی نبود،من فقط نوشته شما را به شکل دیگری

نوشتم و لبخندی زد و به راه خود ادامه داد...


مرد کور هیچ وقت ندانست که او چه نوشته است ولی روی تابلوی او خوانده میشد:






امروز بهار است ولی من نمیتوانم آن را ببینم!!


نتیجه:


وقتی کارتان را نمی توانید پیش ببرید،استراتژی خود را تغییر بدهید خواهید

دید بهترین ها ممکن خواهد شد.


باور داشته باشید هرتغییر،بهترین چیز برای زندگی است.


«حتی برای کوچکترین اعمالتان از دل،فکر،هوش و روحتان مایه بگذارید این رمز موفقیت

است...لبخند بزنید!»لبخند
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:06 ·
Majid
438892_TFlM9Thn.jpg Majid
با اصرار از شوهرش می خواهد که طلاقش دهد.


شوهرش می گوید چرا؟ ما که زندگی خوبی داریم.

از زن اصرار و از شوهر انکار.

در نهایت شوهر با سرسختی زیاد می پذیرد، به شرط و شروط ها.

زن مشتاقانه انتظار می کشد شرح شروط را.

تمام 1364 سکه بهار آزادی مهریه آت را می باید ببخشی .

زن با کمال میل می پذیرد.

در دفترخانه مرد رو به زن کرده و می گوید حال که جدا شدیم

. لیکن تنها به یک سوالم جواب بده .

زن می پذیرد.

چه چیز باعث شد اصرار بر جدایی داشته باشی و به خاطر آن حاضر


شوی قید مهریه ات که با آن دشواری حین بله برون پدر و مادرت به گردنم


انداختن را بزنی .



زن با لبخندی شیطنت آمیز جواب داد :طاقت شنیدن داری؟

مرد با آرامی گفت :آری .

زن با اعتماد به نفس گفت: 2 ماه پیش با مردی آشنا شدم که از هر لحاظ


نسبت به تو سر بود.از اینجا یک راست میرم محضری که وعده دارم با او ،


تا زندگی واقعی در ناز و نعمت را تجربه کنم.



مرد بیچاره هاج و واج رفتن همسر سابقش را به تماشا نشست.

زن از محضر طلاق بیرون آمد و تاکسی گرفت. وقتی به مقصد رسید


کیفش را گشود تا کرایه را بپردازد.نامه ای در کیفش بود . با تعجب بازش کرد .



خط همسر سابقش بود.نوشته بود: فکر می کردم احمق باشی ولی نه اینقدر.

نامه را با پوزخند پاره کرد و به محضر ازدواجی که با همسر جدیدش وعده

کرده بود رفت .منتظر بود که تلفنش زنگ زد.


برق شادی در چشمانش قابل دیدن بود.شماره همسر جدیدش بود.

تماس را پاسخ گفت: سلام کجایی پس چرا دیر کردی.

پاسخ آنطرف خط تمام عالم را بر سرش ویران کرد.

صدا، صدای همسر سابقش بود که می گفت : باور نکردی؟، گفتم فکر




نمی کردم اینقدر احمق باشی . این روزها میتوان با 1 میلیون تومان مردی

ثروتمند کرایه کرد تا مردان گرفتار از شر زنان با مهریه های سنگینشان

نجات یابند!{#emotions_dlg.e4}
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:02 ·
Majid
s80bex0hvyjryjw73ejx.jpeg Majid
تو خیابون یه مرد میانسالی جلومو گرفت , گفت :


آقا ببخشید, مادر من تو اون آسایشگاه روبرو نگهداری میشه,

من روم نمیشه چشم تو چشمش بشم چون زنم مجبورم کرد ببرمش اونجا,

این امانتی رو اگه از قول من بهش بدید خیلی لطف کردید.


قبول کردم و کلی هم نصیحتش کردم که مادرته بابا,

اونم ابراز پشیمونی کرد و رفتم داخل آسایشگاه, پیر زن رو پیدا کردم,

گفتم این امانتی مال شماس, گفت حامد پسرم تویی؟


گفتم نه مادر, دیدم دوباره گفت حامد تویی مادر؟


دلم نیومد این سری بگم نه , گفتم آره, پیرزنه داد زن میدونستم منو تنها نمی ذاری,


شروع کرد با ذوق به صدا کردن پرستار که دیدی پسر من نامهربون نیست؟


پرستاره تا اومد گفت شما پسرشون هستید؟


تا گفتم آره دستمو گرفت, گفت ۴ ماه هزینه ی نگهداری مادرتون عقب افتاده ,

باید تسویه کنید


حالا از من هی غلط کردم واینکه من پسرش نیستم ولی دیگه باور نمی کردن


آخر چک و نوشتم دادم دستش,

ولی ته دلم راضی بود که باز این پیر زن و خوشحال کردم ,

هر چند که پسرش خیلی … بود.


اومدم از پیرزنه خدافظی کنم تا منو دید گفت دستت درد نکنه ,

رفتی بیرون به پسرم حامد بگو پرداخت شد ,

بیا تو مادر!! خنده
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:02 ·
Mohammad
images Mohammad

بهش گفتم: امام زمان (عج) رو دوست داری؟
گفت: آره ! خیلی دوسش دارم.
گفتم: امام زمان حجاب رو دوست داره یا نه؟
گفت: آره!
گفتم : پس چرا کاری که آقا دوست داره انجام نمیدی؟
گفت: خب چیزه!…. ولی دوست داشتن امام زمان (عج) به ظاهر نیست ، به دله
گفتم: از این حرف که میگن به ظاهر نیست ، به دله بدم میاد.
گفت: چرا؟
براش یه مثال زدم:
گفتم: فرض کن یه نفر بهت خبر بده که شوهرت با یه دختر خانوم دوست شده و الان توی یه رستوران داره باهاش شام می خوره. تو هم سراسیمه میری و می بینی بله!!!!! آقا نشسته و داره به دختره دل میده و قلوه می گیره.عصبانی میشی و بهش میگی: ای نامرد! بهم خیانت کردی؟ بعد شوهرت بلند میشه و بهت میگه : عزیزم! من فقط تو رو دوست دارم. بعد تو بهش میگی: اگه منو دوست داری این دختره کیه؟ چرا باهاش دوست شدی؟ چرا آوردیش رستوران؟ اونم بر می گرده میگه: عزیزم ظاهر رو نبین! مهم دلمه! دوست داشتن به دله…

دیدم حالتش عوض شده.

بهش گفتم: تو این لحظه به شوهرت نمیگی: مرده شور دلت رو ببرن؟ تو نشستی با یه دختره عشقبازی می کنی بعد میگی من تو دلم تو رو دوست دارم؟ حرف شوهرت رو باور می کنی؟

گفت: معلومه که نه! دارم می بینم که خیانت می کنه ، چطور باور کنم؟ معلومه که دروغ میگه.

گفتم: پس حجابت....
اشک تو چشاش جمع شده بود.
روسری اش رو کشید جلو.

با صدای لرزونش گفت: من جونم رو فدای امام زمانم می کنم ، حجاب که قابلش رو نداره.

... ادامه
sam
sam
بازم عشق اول امیرتتلو با اهنگ فوق العادش:
مرسی ، وقتی که نداشتم به خیلیا حسّی ، انرژیا رسید
مرسی ، حتی از گِلِگیا مرسی ، ممنون
مرسی ، وقتی که نداشتم به خیلیا حسّی ، انرژیا رسید
مرسی ، حتی از گِلِگیا مرسی ، هرچی از دلت میاد بده بیاد انرژیات رسید

هه ، باورم نمیشه همه باهام خوبن ، منی که یه سربار واسه بابام بودم
باورم نمیشه باهام عکس میندازن هی ، همه جا آهنگا که من میسازمه
من ، همیشه تنها بودم ، همیشه استرس داشتم همه جا حتی اونور
همیشه ، نگرانِ کارا و حرفامونم ، همیشه ، به دور از همه جمعا موندم
دعوا اونقد داشتیم اونقد بد راه اومد این روزِگار با ما ، ما موندیم سرپا اونوقت
همیشه چشا قرمز دستامون یخ ، اَه ، وقتامون کم میومد درسامون سخت
همیشه حواسم به خرج کردنم بوده امید دارم حتی وقتی فقط چند برگ ازم مونده
همیشه گفتم واسه برگشتنم زوده ما تا تَش هستیم دستِ حق هم بدرقم بوده ، با اینکه مسیرامون بد بدرقم بوده
همیشه آماده ، نگران مضطرب ، حواس جمع ، با همه راه اومدم
اما بازم اونا که دوسَم داشتن ، آخرش واسه گنده شدن تو محل ، منو با چاقو زدن ، آدما چه بد بار اومدن
همیشه آماده بودم ، که هرچی دارم و آنن یه جا باهم بدم ، من یه عالَم گِلَم ، یه عالم حرفم بذا بازم بگم
همیشه تَشو دیدم ، نمونده هیچ چیزی که بخوان یادم بدن ، نمونده حتی واسم دلم ، دیگه نمیشه گفت آدم به من

اما مرسی ، وقتی که نداشتم به خیلیا حسّی ، انرژیا رسید
مرسی ، حتی از گِلِگیا مرسی ، حتی از گِلِگیات مرسی به من انرژیات رسید

یادمه که انقدِ بد بودش همه چی ، مادرم هَمَش عینه یه مَرد کار میکرد
جُفت چشامم تا حدِ مرگ خار دیدن که میشینم اینجوری شعرای درددار میگم
از بچگی میگفتم که حالا چی تو راهته ، میفهمیدم بابام ۲ ساعت واس چی توالته
میدونستم رویاهام بعیدن با این پول ، بچه بودم ، ولی بد حالیم بود
پدرم اما خدایی مَرد بود ، واسه ما بد بود ، ولی تو محل بهترین آدم بود
بینِ همسایه ها محبوب ، یه مَردِ واقعاً خوب
هرچند نذاشته واسم پول و نمونده هیچ چیزِ خاص از اون ، ولی خُب بازم بود
میزد از خوراکِ خودمون از شیکم میکم و راحت ، از خیلی از چیزای دیگَم میکَند
خودمون نون نداشتیم نگرانِ این و اون بود ، اون موقع ما نمیفهمیدیم داشت چی جمع میکرد
خلاصه نه پولِ کسی رو خورد نه ، سَرِ سفره نفرین و نحسی آورد
هرچیَم داشت حال به این و اون میداد ، آخ
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/12 - 18:40 ·
3
zoolal
zoolal
روزگارا ،
که چنین سخت به من میگیـــری!
باخبـــر باش که پژمـــردن من آســـان نیســت.
گرچه دل گیــرتـر از دیروزم,
گرچه فردای غـم انگیز مـرا می خوانـد
لیــک باور دارم
دلخوشــــی ها کـــم نیســـت...
زندگــــی بایــد کــــــرد.............!
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/8 - 23:52 ·
5
zoolal
zoolal
به خدا گفتم تو که میدونستی میزاره میره
پس چرا گذاشتی بیاد تو زندگیم؟
خدا گفت: اون جور که اون گفت عاشقتم منم باورم شد....!!!
{-12-}{-12-}{-12-}{-12-}
دیدگاه · 1393/02/8 - 23:43 ·
5
LeilA
LeilA
واااااااااااااااااااب چقد دلم براتون تنگ شده بود واااااااااااای{-52-}{-52-}
Noosha
فاحشه Noosha
ﯾﮑﯽ ﻫﺴﺖ ﺩﺭ ﻣﺤﻠﻪ ﻣا....
ﻫﻤﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﮏ ﺷﺐ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ ..
ﺣﺘﯽ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺁﺵ ﻧﺬﺭﯼ ﻫﻢ ﻧﻤﯿﺒﺮﻧﺪ ﺍﻭ ﺑﺎ ﮐﺴﯽ
ﮐﺎﺭﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﻣﯿﻔﺮﻭﺷﺪ ﻭ ﻧﺎﻥ ﺷﺒﺶ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﺮﺩ
ﺣﺎﺝ ﺁﻗﺎ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﻣﺤﻠﻪ ﺑﺮﻭﺩ ﭼﻮﻥ ﻫﻤﻪ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﻣﺴﺠﺪﯼ
ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﺑﻪ ﺩﺭ ﮐﺮﺩﻩ ﻭﻟﯽ ﭼﺮﺍ ﻣﺴﺠﺪﯼ ﻫﺎ ﺑﺎ ﯾﮏ ﻓﺎﺣﺸﻪ ﺍﺯ
ﺭﺍﻩ ﺑﻪ ﺩﺭ ﺷﺪﻧﺪ ﻭﻟﯽ ﻓﺎﺣﺸﻪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻣﺴﺠﺪﯼ ﺑﻪ
ﺭﺍﻩ ﺭﺍﺳﺖ ﻫﺪﺍﯾﺖ ﻧﺸﺪ
ﺷﺎﯾﺪ ﻓﺎﺣﺸﻪ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﺵ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ
ﻭ ﻣﺴﺠﺪﯼ ﻫﺎ ﻧﻪ
باورت نمیشود اما دیشب خواب دیدم فاحشه محله ما به بهشت می رود ....
... ادامه
1 دیدگاه · 1393/02/6 - 00:53 در Lawless ·
12
bamdad
bamdad
به هرکسی که می رسی ، می گوید :

آدم فقط یکبار عاشق می شود ..

دروغ است …

تو باور نکن …

مثلاً خود من ، هرروز ، دوباره ، عاشقت می شوم …
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/5 - 18:38 ·
5
صوفياجون
صوفياجون

Warning: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 677
صوفياجون
صوفياجون

{-41-}{-41-}{-35-}{-35-}
تو دوری و من ناگزیر با یاد تو سر می کنم
ناباورانه دوری رو دور از تو باور می کنم
دور از تو باور می کنم تنهایی از من دور نیست
محکوم بیداری شدم اینجا که حتی نور نیست
***
تو دوری و امروز من با یاد دیروزم گذشت
امروز باور می کنم دیروز رفت و برنگشت
تو دوری و امروز من با یاد دیروزم گذشت
امروز باور می کنم دیروز رفت و برنگشت
***
من ناگزیر بودنم جایی که شکله رفتنه
دور از تو باور می کنم دوریت پایان منه
نزدیک تنهایی نبود جایی که از من رد شدی
جایی که جاری بودم و روی غرورم سد شدی
***
تو دوری و امروز من با یاد دیروزم گذشت
امروز باور می کنم دیروز رفت و برنگشت
تو دوری و امروز من با یاد دیروزم گذشت
امروز باور می کنم دیروز رفت و برنگشت
صوفياجون
Untitled-asasas.jpg صوفياجون

Warning: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 677
دیدگاه · 1393/02/5 - 15:28 در ویدئو ·
9
ParNiyA
hhe1268.jpg ParNiyA

Warning: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 677
عسل
عسل
اگه نخوام باور کنم چی؟{-31-}
اگه نخوام باور کنم داری میری؟
نخوام باور کنم خاطره هامو میبری؟
چرا بخوام باور کنم ازم ساده میگذری؟{-30-}
چرا باورم بشه منو از یادت میبری؟{-36-}
اگه میخوای بری بی خبر برو
میگن آدما تا چیزیو نبینن باور نمیکنن{-36-}
نذار رفتنتو ببینم{-59-}
نمیخوام صدای پاهاتو بشنوم{-58-}
تو لحظه های آخر آغوشتو ازم بگیر{-60-}{-23-}
اگه عطر تنتو رو تک تک سلولام حس کنم
حس میکنم اینجایی{-3-}
حتی تو لحظه های آخرم
برو{-55-}
ولی بدون بچه گونه منتظرتو میمونم{-17-}{-17-}
از فاطمه دهقانی
bamdad
bamdad
خدایا دلم زنگ تفریح می خواهد ...

باورکن خسته شده ام ...

از این کلاس رقصیدن به ساز دنیا....
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/4 - 13:34 ·
4
zahra
zahra
ای نا رفیق.. به کدامین گناه ناکرده.. تازیانه می زنی بر اعتمادم
زیر پایم را زود خالی کردی . سلام پر مهرت را باور کنم.یا پاشیدن زهر نا مرديت را

خنجری از پشت در قلبم فرو رفت پشت سرم را نگاه کردم .. کسی جز تو نبود
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/4 - 10:23 ·
4
zoolal
zoolal
دلم را هيچکس باور نداشت
هيچکس کاري به کار من نداشت
بنويسيد بعد مرگم روي سنگ
با خطوطي نرم و زيبا و قشنگ
او که خوابيده است در اين گور
بودنش را هيچکس باور نکرد
*********************
هيچکس با من در اين دنيا نبود
هيچکس مانند من تنها نبود
هيچکس دردي زدردم بر نداشت
بلکه دردي نيز بر دردم گذاشت
هيچکس فکر مرا باور نکرد
خطي از شعر مرا از بر نکرد
... ادامه
Morteza
Morteza
(M.H)
یه نصیحت واسه دخترا






هیچ پسری از دختر جلف خوشش نمیاد!
هیچ پسری از خنده های بلند و دلبرانه دختر خوشش نمیاد!
هیچ پسری حاضر نیست با دختری که دوسش داره رابطه داشته باشه .
هیچ پسری به خاطر اهل حال بودنتون نمیاد خواستگاریتون!
هیچ پسری دوس نداره دختری رو بگیره که مثل یه داف تیپ میزنه و آرایش میکنه!
اینو بدونید که:
پسرا عاشق نجابت شما میشن نه لوندیتون
عاشق وقار و غرور شما میشن نه سبک بازیتون
عاشق سر سختی و یگانگی کلامتون میشن نه یه شب با این یه شبم با اون بودنتون
عاشق سادگی شما میشن نه فیس وافاده شما
پس اینو بدونید اگه میخوایید دل یه پسر ببرید باید اینطور باشید
اگرم پسری این ویژگی ها رو نداشت دوروغ میگه و شما رو یه گوشت میبنه که فقط واسه
یه همبستری چن دقیقه ای میخوادتون.
باور کنید این واقعیت ها در مورد تموم پسرا صدق میکنه.پس دوست من خواهر من به فکر خودت باش نه......ياعلي
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/3 - 15:28 ·
6
عسل
این.jpg عسل
همه رفتن کسی دور و ورم نیست

چنین بی کس شدن در باورم نیست

اگر این آخر و این عاقبت بود

که جزء افسوس هوایی در سرم نیست
دیدگاه · 1393/02/2 - 14:16 ·
8
zahra
zahra
به چه میخندی تـــــــــو؟
به مفهوم غم انگیز جدایــــــــــی؟
به چه چیـــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــ ــز؟
به شکست دل من یا پیروزی خویــــــــــــــــش؟
به چه میخنـــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــدی؟
به نگاهم که چه مستانه تو را باور کــــــــــــــــــــــ ـــــــــرد ؟
یا به افسونگری حرفهایت که مرا سوخت و خاکستر کـــــــــــــــــــــرد ؟
به دل سادهی من میخندی که دگرتا ابد نیز به فکر خود نیســــــــــــــــــت ؟
خنده دار است بخنـــ ــــــــــــد ...
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/1 - 11:02 ·
7
bamdad
bamdad
تو رفته ای و من هنوز باورم نمی شود!

و هرچه می کنم که از تو بگذرم نمی شود!

.

.
.
تمام شهر خواستند بشنوم که رفته ای

تمام شهر ... بشنوید ،من کَرَم ..! نمی شنوم !..
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/31 - 21:20 ·
2
متین (میراثدار مجنون)
متین 4.jpg متین (میراثدار مجنون)
من ميروم ......

باور كن ميروم ....

اما ...

دلم براي بجهنم گفتن هايت تنگ ميشود !!!!
zoolal
zoolal
آقا باورتون نمی شه
مورد داشتیم دختره می دونسته چی بپوشه
دیدگاه · 1393/01/31 - 16:27 ·
5
صفحات: 11 12 13 14 15

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ