یلدا کامل گفت .
قرار نیست من همه مطالب رو لایک بزنم منم مثل کاربرهای دیگه از مطلبی خوشم بیاد لایک میزنم یا نظر می نویسم .
در ضمن از مطالب کپی خوشم نمیاد .
من نمیدونم کدوم مطالبم کپی هست یانه؟
ولی مطلبی از تو این سایت کپی نکردم.
اینا در جواب شما یلدا جان بود,
فکر کنم هرچی بذارم قبلا کاربراتون گذاشتن,
شرمنده تو این مدت مطالب تکراری منو خوندین.
ببخشید
آقا متین؛
من هرزمان بیام پاسخ میدم اگرم ندادم شرمنده ببخشید داداش حواسم نبوده.
@, , , ,aghar daste man bood ...tamame shabhaye sal ra be namat mazadam...na yekshab ra........yadesh bekheyr, , , ,ki bood akhe be in hame khatere gand zad....dishab khabeto didam ke kheyli narahat boodi...emshab in posto be eshghe khodet gozashtam...rasti akset basi ziba bood...hamchon perances hakoli nagofte tome ke nemitonam begam...faghat toye ye jomle kholasash konam...★kheyli delam barat tang shode★. Taghdim be toee ke nashnakhtamat..
سر خاک من...!! اونی که بیشتر اذیتم کرد بیشتر گریه میکنه...!! اونی که نخواست مارو ببینه بالاخره میاد دیدنم...!! اونی که حتی نیومد تولدم زیر تابوتمو میگیره...!! اونی که سلام نمی کرد میاد برای خداحافظی...!! چه روزقشنگیه اون روز همه هستن...!! حیف که خودم نیستم...!
!...او ﻫﻢ ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﯾﺶ در آﻏﻮش دﯾﮕﺮی، ﻣﺮا از ﯾﺎد ﻣﯽ ﺑﺮد
!...ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﺗﻨﻬﺎ ﮔﻮرﮐﻨﯽ را ﺧﺴﺘﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
و ﻣﺪاﺣﯽ ﮐﻪ اﻟﮑﯽ از ﺧﻮﺑﯽ ﻫﺎی ﻧﺪاﺷﺘﻪ ام ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ !!!... و اﺷﮏ ﺗﻤﺴﺎح ﻣﯿﺮﯾﺰد و در آﺧﺮ ﻣﻦ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﻢ و ﮔﻮرﺳﺘﺎن ﺳﺮد و ﺗﺎرﯾﮏ !!!...و ﻏﻢ ﻫﻤﯿﺸﮕﯽ ام ﮐﻪ ﻫﻤﺮاﻫﻢ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﺪ
خدایا...
ميشه اين شيطان رو ببخشي و باهاش آشتي كني كه دست از سر ما
وردااااااااااااااااااااره؟
تو که همه رو میبخشی ...
اینم اشتباه کرد به ما سجده نکرد ..ما بخشیدیم تو هم
ببخش...داره اذیت میکنه ...پیشنهادهای خوب میده ..نمیشه رد کرد
شهرزاد به به ببین تولد کیه ! #شهرزاد نازنین کاربر ساکت و آروم و دوست داشتنی من تا حالا این همه وقت اینا بودم ازت بدی ندیدم همیشه دوستت داشتم سنگین بودنت رفتارت رو خیلی میپسندم تو از اون دسته از کاربرایی که آدم دلش میخواد 10 تا مثل تو تویِ شبکه باشه دیگه هیچی صدات زدم بهت بگم #تولدت_متولد#شهرزاد خانمی گل البته به خاطر تاخیر منو ببخش به خاطر کند شدن سرعت ِ سایت بود نتونستم دیروز پست بذارم و امیدوارم همیشه برقرار باشی و شاد
سلامتی با منی؟ من؟ #رشت چه خبر؟ امروز تو راه حرم در واقع بیرون صحن بود دوتا دسته دیدیم یه پرچم داشتن و یه جمع زنجیر میزدن ، آشنامون گفت بعد اذان خیلی شلوغ میشه ، یه #عزاداری#واقعی بود
خوبی همشهری؟
ازت ممنونم که منو یادت نرفت
بازم واسم دعا کن
قول بده هر وقت رفتی حرم اسم منو به امام رضا بگی
بهش یاداوری کن
بگو چند بار تا حالا چند نفر اومدن پیشت و اسم بامداد رو آوردن ، کمکش کن ، بگو خیلی به کمکت احتیاج داره و چشم امیدش به توئه
مرسی...
راستی پرسیدی رشت چه خبر
دیروز یه بارونی اومد که نگو ، اصن سیل بود ، تمام خیابونا رو آب گرفته بود
ولی امروز بارون نبود ، درواقع افتاب بیرون اومده بود ، ولی خب هوا سرده ها
دیگه زمستون اومده
ولی آفتابی بود امروز
آسمان حال تو و حال دلم یک جور است.
تو چرا تیره شدی؟
نکند تنهایی؟
آسمان حال که اینگونه شدی،
عاشقان میگویند:که هواجفت شده!
آخ ببخشید غلط شد سخنم، یعنی امروز نباید تک بود.
هم قدم باید داشت زیر این بارش تو،دو نفر باید بود ، زیر یک چتر سیاه به تماشای تو و گریه تو!
آسمان حال تو و حال دلم یک جور است نگران از چه شدی؟
من هم امروز تک و تنهایم...
آسمان حال تو را میفهمم.
زندگی،
زنجیره ای از آغازهاست…
تا به رویاهایمان رنگ واقعیت ببخشیم.
امیدوارم تمامی آغازهای تو،
از نیزه های آفتاب پر فروغ گردند.
و تمامی رویاهای تو،
گرمی پیروزی را نوید دهند
تولدت مبارک آبجی خانوم، انشاالله به تمام آرزوهای خوبت برسی
جشن بمونه واسه بعد ماه محرم اصن خدا رو چه دیدی یهو میبینی بعد ماه محرم و صفر عروس میشی ما رو هم دعوت میکنی واسه عروسیت
هوا بدجورى طوفانى بود و آن پسر و دختر کوچولو حسابى از سرما مچاله شده بودند...
هر دو لباسهاى کهنه و گشادى به تن داشتند و پشت در خانه مىلرزیدند
پسرک پرسید: «ببخشین خانم! کاغذ باطله دارین» کاغذ باطله نداشتم و وضع مالى خودمان هم چنگى به دل نمى زد و نمى توانستم به آن ها کمکی کنم.
مىخواستم یک جورى از سر خودم بازشان کنم که چشمم به پاهاى کوچک آن ها افتاد که توى دمپایىهاى کهنه کوچکشان قرمز شده بود.
گفتم: بیایین تو یه فنجون شیرکاکائوى گرم براتون درست کنم.
آن ها را داخل آشپزخانه بردم و کنار بخارى نشاندم تا پاهای شان را گرم کنند، بعد یک فنجان شیرکاکائو و کمى نان برشته و مربا به آن ها دادم و مشغول کار خودم شدم.
زیر چشمى دیدم که دختر کوچولو فنجان خالى را در دستش گرفت و خیره به آن نگاه کرد، بعد پرسید: ببخشین خانم! شما پولدارین؟
نگاهى به روکش نخ نماى مبل هایمان انداختم و گفتم: من اوه نه!
دختر کوچولو فنجان را با احتیاط روى نعلبکى گذاشت و گفت: آخه رنگ فنجون و نعلبکىاش به هم مى خوره.
آن ها درحالى که بستههاى کاغذى را جلوى صورتشان گرفته بودند تا باران به صورتشان شلاق نزند، رفتند ...
فنجان هاى سفالى آبى رنگ را برداشتم و براى اولین بار در عمرم به رنگ آنها دقت کردم،
بعد سیب زمینى ها را داخل آبگوشت ریختم و هم زدم.
سیب زمینى، آبگوشت، سقفى بالاى سرم، همسرم، یک شغل خوب و دائمى، همه این ها به هم مى آمدند.
صندلى ها را از جلوى بخارى برداشتم و سرجایشان گذاشتم و اتاق نشیمن کوچک خانه مان را مرتب کردم، لکه هاى کوچک دمپایى را از کنار بخارى، پاک نکردم.
مى خواهم همیشه آن ها را همان جا نگه دارم که هیچ وقت یادم نرود چه آدم ثروتمندى هستم.
*
*
با دلبستن به دلخوشی های زندگی، می توان برای فردای بهتر تلاش کرد
ıllı YAŁĐA ıllı یلدا خانم کاربر پر شور و شلوغ و دوست داشتنی تولدت مبارک امیدوارم همیشه شاد و سلامت در کنار مادر مهربونت زندگی خوبی داشته باشی و به همه آرزوهات برسی
کدوم مبلغ؟!
8میلیون تومن خیلی زیاده؟!!!!
این پول رو گذاشتم که تتمه ی پول خونه رو بدم
5تومن دیگه بدهکارم که بعد از سند خوردن باید بهش بدم
یکی دو تومنشم واسه هزینه ی محضر و بنگاه و سنده
تازه ببخشیدا من باید به شما توضیح بدم که برنامه ی زندگیم چیه؟! iman تحویل بگیر
این رفیقتون ما رو دروغگو فرض کرده
پس چرا سوال پرسیدی ازم؟!
دیگه هیچ وقت تو پستای اینجوری که آدمایی میان که طرفیت ندارن نظر نمیذارم
ببخش
1393/09/15 - 12:51نتونستم پيام دادم كه حلال نكردم وعده ما بين الحرمين ياد منو و تو و حضرت عباس
1393/09/17 - 11:26