شبکه اجتماعی نمیدونم - جستجو در پست ها

mostafa AZ

ندا وشقایق این کودک درون کدومتونه

15 دیدگاه · 1392/10/18 - 00:31 ·

8

آخرین 10 دیدگاه · نمایش همه »

mostafa AZ

Warning: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_postcomment.php on line 102

1392/10/18 - 00:53

shaghayegh(پارتی_السلطنه)

{-105-} ندا نکنه منو تو کوکامون خواهران غریبن

1392/10/18 - 00:53

mostafa AZ

Warning: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_postcomment.php on line 102

1392/10/18 - 00:55

Noosha

اون از من که شقایق و چسبوندم به کودک...اینم از شقایق که هل شده نوشته کوکامون {-105-}

1392/10/18 - 00:57

shaghayegh(پارتی_السلطنه)

اثرات خستگیه خو {-105-}

1392/10/18 - 00:58

mostafa AZ

Warning: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_postcomment.php on line 102

1392/10/18 - 00:59

Noosha

شقایقم حق داری گلم.هر چی دوست داری بنویس {-171-}

1392/10/18 - 01:03

shaghayegh(پارتی_السلطنه)

{-128-} {-171-}

1392/10/18 - 01:06

Noosha

شبیه کودک درون شادیه تو سریال مرحمته.خواهر نارین {-32-}

1392/10/19 - 10:01

shaghayegh(پارتی_السلطنه)

{-14-}

1392/10/19 - 12:53

Noosha

سلااااااااااااااااااام به همه.شبتون بخیر.من اومدم م م م {-41-}

12 دیدگاه · 1392/10/18 - 00:21 ·

7

آخرین 10 دیدگاه · نمایش همه »

حامد@ پسر تنها

سلام خوش اومد بيا كه شقيق خودشو كشت

1392/10/18 - 00:25

shaghayegh(پارتی_السلطنه)

{-139-} این مهمونا چرا 6 غروب نمیان که اخرش 10 شب برن....برا شما باز رحمت داشت برا ما دیشب تا 4 صب نشستن اخرش من تیکه انداختم بزارین جا بزارم دور هم بخوابیم خجالت کشیدن رفتن {-11-}

1392/10/18 - 00:25

mostafa AZ

Warning: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_postcomment.php on line 102

1392/10/18 - 00:26

Noosha

حامد جان سلام گلم. قربونت. {-154-}

1392/10/18 - 00:27

Noosha

شقایق نرفتن که هنوز...انقدر رو دارن نشستن دارن فیلم نگاه میکنن دور هم تخمه میشکنن {-167-}

1392/10/18 - 00:28

Noosha

مصطفی شماره 2 سلااااااااااااااام.رو آب بخندی گلم. {-105-}

1392/10/18 - 00:28

رضا

سلام

1392/10/18 - 00:29

shaghayegh(پارتی_السلطنه)

{-202-} خوب پس اینا هم از نسل مهمونای مان...برو رختخواب ببر بنداز تو سالن بگو دیگه زحمتش با شما من خوابم میاد میخوام بخوابم {-77-}

1392/10/18 - 00:30

Noosha

سلام رضای عزیز.شبت بخیر.

1392/10/18 - 00:30

mostafa AZ

Warning: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_postcomment.php on line 102

1392/10/18 - 00:31

حامد@ پسر تنها

رضا

Mostafa اينم كود ك درون رضا و مصطفي

5 دیدگاه · 1392/10/17 - 22:59 ·

6

bamdad

فـــــــــــــــردا

را

در کــــــــــــدام راه

بنویســــــــــم

تا

به تـــــــــــــــــو

برســــــــــــــــــــــــــم

من؟

... ادامه

دیدگاه · 1392/10/17 - 21:26 ·

6

bamdad

خوبی بادبادک اینه که
می‌دونه زندگیش فقط به یک نخ نازک بنده
ولی بازم تو آسمون می‌رقصه و می‌خنده . .

2 دیدگاه · 1392/10/17 - 19:29 ·

7

...

مدتهابودکه میخواستم رازی راکه درسینه دارم رابتوبگویم...ولی نتوانستم؛
داشتم هنگامی که ازکنارم میگذشتی
این رازرادرچشمان عاشقم بخوانی
ولی
تو
بابی اعتنایی میگذشتی
تااینکه امروزقلم برداشتم
تا
از
بی مهریت بنویسم
وقتی که
قلم را
ازروی کاغذبرداشتم
دیدم
نوشته ام:
""دوستت دارم""
{-41-}

دیدگاه · 1392/10/17 - 17:55 ·

2

ıllı YAŁĐA ıllı

#اولین #چیزی #که #بزودی #میخوای #بخری #چیه ؟ {-29-}

5 دیدگاه · 1392/10/17 - 17:27 در نظرشماچیه... ·

11

Noosha

هیچ می دانید که آخرین زنگ دنیا کی می خورد؟

خدا می داند، ولی ...

آن روز که آخرین زنگ دنیا می خورد دیگر نه می شود تقلب کرد

و نه می شود سر شخصی را کلاه گذاشت.

آن روز تازه می فهمیم دنیا با همه بزرگی اش

از یک جلسه امتحان مدرسه هم کوچکتر بود.

و آنروز تازه می فهمیم که زندگی عجب سوال سختی بود!

سوالی که بیش از یک بار نمی توان به آن پاسخ داد.

خدا کند آنروز که آخرین زنگ دنیا می خورد،

روی تخته سیاه قیامت اسم ما را جزء خوبها بنویسند.

خدا کند حواسمان بوده باشد و زنگهای تفریح آنقدر در حیاط نمانده باشیم

که حیات را از یاد برده باشیم.

خدا کند که دفتر زندگیمان را زیبا جلد کرده باشیم

و سعی ما بر این بوده باشد که نیکی ها و خوبی ها را در آن نقاشی کنیم

و بدانیم که دفتر دنیا؛ چرک نویسی بیش نیست

چرا که ترسیم عشق حقیقی در دفتری دیگر است...

... ادامه

1 دیدگاه · 1392/10/17 - 15:20 ·

7

Morteza

وقتی به یه دختر تو هوای بارونی تیکه بندازی نتیجه اش همین میشه...

دیدگاه · 1392/10/17 - 14:40 ·

9

♥هـــُدا♥

خدایا!!

این بند دل آدم کجاست؟

که گاهی با

یک اسم

یا حضور یک نفر

و یا با یک لبخند "پـــاره" میشود...

... ادامه

دیدگاه · 1392/10/17 - 11:28 ·

7

ParNiyA

یادمان باشد پیمانى راکه در طوفان با خدا مى بندیم

در آرامش فراموش نکنیم . . .

3 دیدگاه · 1392/10/17 - 02:52 ·

7

MONA

1 دیدگاه · 1392/10/17 - 01:46 ·

12

bamdad

همــــه ماهــــر شــــده انــــد ...
یــــک نفــــر هــــزاران نفــــر را ,
بــــا هــــم دوســــت دارد ...!
امــــا مــــن !
نــــاشیانــــه بــــه یــــک نفــــر ,
دل میبنــــدم هـــــــــــــــزاران بــــار!!!

... ادامه

7 دیدگاه · 1392/10/16 - 21:09 ·

10

دیدگاه

اینجا ایران

داداش میمیرم واسه احساستااااااااااااا

1392/10/16 - 21:57

bamdad

1392/10/16 - 22:18

حامد@ پسر تنها

سلام داداش خوندم خيليا شو حتما بيشتر ميخونم ميبينم من خودم در حدي نميبينم كه بخوام جسارت كنم نظز بدم داداش اونجا همه استادين من كي باشم عالي بود و پر احساسا

1392/10/16 - 22:22

bamdad

سلام رفیق
این چه حرفیه؟!
استاد کیه؟
بقیه رو نمیدونم ولی من که یه شاگرد کوچیک بیشتر نیستم
در ضمن چیزایی که مینویسم رو هیچ وقت اسم شعر روشون نمیزارم ، چون اصلأ در حد شعر نیستن
فقط واسه خاطر اینکه احساسات درونیم رو منعکس کنم یه چیزایی میگم
از تو هم ممنونم واسه وقتی که برای خوندن نوشته هام گذاشتی
مرسی دوست خوب من...
{-35-}

1392/10/16 - 22:26

حامد@ پسر تنها

همين كه احساستو مينويسي بهترينه الان شاپرك منو بخون نظرتو بگو

1392/10/16 - 22:30

Noosha

#لایک

1392/10/17 - 04:09

bamdad

{-35-}

1392/10/17 - 19:18

NEGAR

فرق تقلب کردن پسرا و دخترا:

1_ پسرا:
(بغل دستی): پس احمد اینم کتاب صفخه 240 جوابش نیست که لامصب!!! اون برگه آچاری که بهت دادم از گلوت پایین نره ایشاله . مرضو ننوشتم سریع جزوتو ببین پیدا میکنی جوابشو فقط سریعا بچه ها منتظرن
(پشت سری): مهدی جواب سوال 4رو ته کفشم نوشتم ، گرفتم بالا زود بنویس داداش اگرم خواستی درش بیار نوبتی بده بره!!!!

2_دخترا:
الههههههههههههه ه ه ه ... الههههههههه ه ه ه ...
(الهه در حال نوشتن به طرز وحشیانه ای همراه با یک لبخند ملیح !!!)
مهشییییییییددددد مهشیییییییییییییییدددد توروخدا مهشییییییییییدددد
(مهشید: ننوشتم بابا برگم سفیده اه . دو دقیقه بعد: استاد برگه هامون تموم شد یه برگه میدید؟!!!!!!)

... ادامه

دیدگاه · 1392/10/16 - 16:14 ·

12

darya

گاهی خدا درها را میبندد و پنجره ها را قفل میکند ، چه زیباست فکرکنیم شاید بیرون طوفان می آید

1 دیدگاه · 1392/10/16 - 15:01 ·

8

darya

روی پـــــرده کعــبه این آیه حک شده اســت: نَبِّئْ عِبَادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُــورُ الرَّحِـــیمُ و مـــن . . . هنــــوز و تا همیشــه به همین یک آیــه دلخــوشــــم: ” بندگانم را آگاه کن که من بخشنده‌ی مهــــربانم ! “

... ادامه

دیدگاه · 1392/10/16 - 14:42 ·

11

darya

خدایا ! اگر روزی فراموش کردم خدای بزرگی دارم . . . تو فراموش نکن بنده ی کوچیکی داری . . . با نوازشی و یا تلنگری آرام وجودت را . . . همراهیت را . . . مهربانی و بزرگیت را . . . برایم یادآوری کن …

... ادامه

دیدگاه · 1392/10/16 - 14:37 ·

7

mostafa AZ

ﻗﺎﺿﻲ ﺑﻪ طرف میگه : ﭼﺮﺍ 8 ﻧﻔﺮ ﺭﻭ ﺑﺎ ﻣﺎﺷﻴﻦ ﺯﻳﺮ ﮔﺮﻓﺘﻲ ﻛﺸﺘﻲ ؟ طرف : ﻭﺍﻟﻠﻪ ﺍﻗﺎﻱ ﻗﺎﺿﻲ ﺗﻮ ﺳﺮﺍﺯﻳﺮﻱ ﺑﺎ 150 ﺗﺎ ﺳﺮﻋﺖ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻣﻴﺮﻓﺘﻢ ﻳﻬﻮ ﺩﻳﺪﻡ ﺭﻭﺑﺮﻭﻡ ﺑﻦ ﺑﺴﺘﻪ ، ﺳﻤﺖ ﭼﭗ 1 ﻧﻔﺮ ﻭﺍﻳﺴﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ ، ﺳﻤﺖ ﺭﺍﺳﺖ 7 ﻧﻔﺮ ، ﮔﻔﺘﻢ ﺟﻬﻨﻢ ﻣﺎﺷﻴﻦ ﺭﻭ ﺑﮕﻴﺮﻡ ﺳﻤﺖ ﭼﭗ ﺑﺎﺯ ﻳﻪ ﻧﻔﺮﻭ ﺯﻳﺮ ﺑﮕﻴﺮﻡ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ 7 ﻧﻔﺮﻩ ، ﺍﻗﺎ ﻣﻦ ﻣﺎﺷﻴﻨﻮ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺳﻤﺖ ﺍﻭﻥ ﻳﻪ ﻧﻔﺮ ، ﺍﻭﻧﻢ ﻓﺮﺍﺭ ﻛﺮﺩ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ 7 ﻧﻔﺮ، ﻣﻨﻢ ﺩﻧﺒﺎﻟﺶ {-29-}