Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210
شبکه اجتماعی نمیدونم - جستجو در پست ها

 

یافتن پست: #بیک

shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
♥هـــُدا♥ یکتا تستای کنکورم انقد سریع مثل پستات میزدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
MONA
MONA
خوبی مهمون این ِ که قدر ِ روزایی که مهمون نداریو میدونی.. هیچ نکته مثبت دیگه ای رو نمیتونم به مهمون نسبت بدم..{-15-}
Mohammad
beik-tooti01.jpg Mohammad
زنده یادان رضا بیک ایمانوردی و طوطی سلیمی
صوفياجون
صوفياجون
!

یکی مزاحم میشد هی اس هی زنگ…جواب نمیدادم که بیخیال شه…

دیگه تماس نگرفت

بعد چند روز اس داده :

ببخشید من چند روز مزاحمتون نشدم کار داشتم دستم بند بود ، شرمنده،چه خبر؟{-9-}{-9-}{-54-}{-6-}
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
مامانم میگه آب جوش میریزی بسم ا… بگو! ممکنه بریزی روی بچه جِن! میگم:آخه مادر من! مگه جنها بیکارن بچه شونو بیارن تو ظرفشوییه ما؟ میگه: خب بچه ن دیگه ! شیطونن؛ خودشون میان!!{-7-}
parsa
parsa
همه چی آرومه {-54-} / همه چی تأمینه {-7-} این چقدر خوبه که /قیمتا پایینه! همه چی آرومه /مسولا خوابیدن شک نداری دیگه /تو به اوضاع من همه چی آرومه /من چقدر خوشحالم صد تومن تو جیبم /به خودم می بالم! تو داری می میری /ازچشات معلومه من فقط بیکارم {-15-} {-15-}
دیدگاه · 1391/12/19 - 13:05 ·
2
Mohammad
ali-miri6.jpg Mohammad
علی میری و رضا بیک ایمانوردی
Mohammad
ali-miri10.jpg Mohammad
رضا بیک ایمانوردی و علی میری
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
از هر ۲ تا تبلیغ تلیویزیون یکی تبلیغ بانکه ،، ولی مردم هر روز فقیر تر میشند از هر ۲ روز هفته یکیش تعطیله اما باز مردم افسرده تر میشند از هر ۲ نفر توی خیابون یه نفر لیسانس داره اما باز مردم بیکار تر میشند از هر ۲ تا خونه یکیش نوسازه اما مردم باز بی خانمان تر میشند از هر ۲ نفر یکی دماغش رو عمل کرده اما باز قیافه ها زیبا نمیشند …..از هر ۲ نفر یکی حاجی شده اما باز مردم بی خدا تر میشند !{-6-}
Mohammad
beik-imanverdi01.jpg Mohammad
زنده یاد رضا بیک ایمانوردی
Mohammad
Mohammad
خداوندا دستانم خالی و دلم غرق در آرزوست
یا با قدرت بیکرانت دستانم را توانا گردان
یا دلم را از آرزوهای دست نیافتنی خالی کن
رضا
رضا
آخه یکی نیست بگه تو بیکاری میخوای شکلک اضافه کنی؟ :)
دیدگاه · 1391/12/15 - 01:26 ·
نگار
نگار
شما یادتون نمیاد، اون موقعها مچ دستمون رو گاز می گرفتیم، بعد با خودکار بیک روی جای گازمون ساعت می کشیدیم .. مامانمون هم واسه دلخوشیمون ازمون می پرسید ساعت چنده، ذوق مرگ می شدیم{-105-}
نگار
نگار
شما یادتون نمیاد، با آب و مایع ظرفشویی کف درست میکردیم، تو لوله خالی خودکار بیک فوت میکردیم تا حباب درست بشه !
رضا
رضا
وقتی شاغل باشی از شنبه بدت میاد چون باید بری سر کار وقتی هم بیکاری باز بدت میاد چون نمیری سر کار .
دیدگاه · 1391/12/12 - 01:38 ·
Mohammad
faranak-beik01.jpg Mohammad
فرانک میرقهاری و زنده یاد رضا بیک ایمانوردی در فیلم معجزه
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
وقتی که بیکاری ، بی حوصله ای ، تنهایی هیچکی اس نمیده … حالا وقتی که سرت شلوغه ، تصادف کردی ، پشت فرمونی تو حمومی ، داری خرید میکنی هزار تا اس میاد واست ؟؟؟{-7-}
دیدگاه · 1391/12/10 - 00:06 ·
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
1336245207170695_large.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
فقط دهه شصتیا هستن که میتونن رابطه ی عاطفی بین خودکار بیک و نوار کاست رو درک کنن{-15-}
lavani
lavani
از كارم استعفا دادم بيكار شدم دارم افسرده ميشم {-60-}{-60-}
♥هـــُدا♥
عکس_های_عاشقانه_بوسه_(3).jpg ♥هـــُدا♥
به دنیا آمد تا دختر کسی شود
ازدواج کرد تا همدم کسی شود

بچه دار شد تا مــادر کسی شود
برای همه کسی شد،
اما خودش بیکـَس مــانــد ... !

به افتخاره تمام مـــــادران ♥
... ادامه
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
263472_335953203169925_1610880654_n-400x304.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
صوفياجون
a-k-s697-300x200.jpg صوفياجون
زیبا-دل سوختن عزرائیل
روزی رسول خدا (ص) نشسته بود، عزراییل به زیارت آن حضرت آمد. پیامبر(ص) از او پرسید: ای برادر! چندین هزار سال است که تو مأمور قبض روح انسان ها هستی، آیا در هنگام جان کندن آنها دلت برای کسی سوخته است؟

عزارییل گفت در این مدت دلم برای دو نفر سوخت:



۱- روزی دریایی طوفانی شد و امواج سهمگین آن یک کشتی را در هم شکست همه سر نشینان کشتی غرق شدند، تنها یک زن حامله نجات یافت او سوار بر پاره تخته کشتی شد و امواج ملایم دریا او را به ساحل آورد و در جزیره ای افکند و در همین هنگام فارغ شد و پسری از وی متولد شد، من مأمور شدم که جان آن زن را بگیرم، دلم به حال آن پسر سوخت.

۲- هنگامی که شداد بن عاد سالها به ساختن باغ بزرگ و بی نظیر خود پرداخت و همه توان و امکانات و ثروت خود را در ساختن آن صرف کرد و خروارها طلا و جواهرات برای ستونها و سایر زرق و برق آن خرج نمود تا تکمیل نمود. وقتی خواست به دیدن باغ برود همین که خواست از اسب پیاده شود و پای راست از رکاب به زمین نهد، هنوز پای چپش بر رکاب بود که فرمان از سوی خدا آمد که جان او را بگیرم
... ادامه
صفحات: 12 13 14 15 16

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ