یافتن پست: #تابلو

مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
کسی میدونه این تابلو هایی که پروانه خشک شده رو قاب کردن و شده تابلو تزئینی کجا میشه تهیه کرد؟
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
کسی میدونه این تابلو هایی که پروانه خشک شده رو قاب کردن و شده تابلو تزئینی کجا میشه تهیه کرد؟
دیدگاه · 1393/08/26 - 16:11 ·
3
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
ﺍﺯ ﻋﺰﯾﺰﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﻓﺘﻮﺷﺎﭖ ﺑﻠﺪﻥ ﺗﻘﺎﺿﺎ ﺩﺍﺭﯾﻢ
ﺗﻮ ﻋﮑﺴﺎﯼ ِ ﺩﺳﺘﻪ ﺟﻤﻌﯿﺸﺎﻥ ﻓﻘﻂ ﺻﻮﺭﺕ ﺧﻮﺩﺷﻮﻧﻮ
ﺭﻭﺗﻮﺵ ﻧﮑﻨﻦ ﻭ ﯾﻪ ﺩﺳﺘﯽ ﺍﻡ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺑﻘﯿﻪ
ﺑﮑِﺸَﻦ !
ﻫﻢ ﺛﻮﺍﺏ ﺍُﺧﺮﻭﯼ ﺩﺍﺭﻩ ,
ﻫﻢ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺗﺎﺑﻠﻮ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﭼﻘﺪﺭ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﺣﺎﻝ
ﺩﺍﺩﯼ .... ﻭﺍﻻ {-7-}
Majid
123.jpg Majid
کاندیدا رأی آورد!

تابلو، نقاش را ثروتمند کرد!

شعر شاعر، به چند زبان ترجمه شد!

کارگردان، جایزه ها را درو کرد!

و هنوز ...

سر همان چهار راه

واکس می زند...

کودکی که همیشه بهترین "سوژه" است...!!
... ادامه
دیدگاه · 1393/07/27 - 15:57 ·
4
bamdad
bamdad
صوفياجون
آدم های ساده را دوست دارم

همان ها که بدی هیچکس را باور ندارند

همان ها که برای همه لبخند دارند

همان ها که همیشه هستند ، برای همه هستند

آدمهای ساده را باید مثل یک تابلوی نقاشی ساعتها تماشا کرد

عمرشان کوتاه است بس که هر کسی از راه می رسد

یا ازشان سو استفاده می کند یا زمینشان میزند یا درس ساده نبودن بهشان می دهد

آدم های ساده را دوست دارم چون بوی ناب “آدم” میدهند !

:(
ıllı YAŁĐA ıllı
36314291_orig.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
امشب را در اختیار قلم موی من باش .....

تابلو که آماده شد......

بر دیوار راه روی چشمانم آویز می کنم....
bamdad
index.jpg bamdad
میخواهم تمام سیگارهای دنیا را زیر تابلوی

"سیگارممنوع"

دود کنم،تا باطل کنم

قانونی که معنای درد را نمیفهمد
دیدگاه · 1393/06/4 - 22:10 ·
3
متین (میراثدار مجنون)
123.jpg متین (میراثدار مجنون)
"کانديدا" رأي آورد

تابلو، "نقاش" را ثروتمند کرد

شعر "شاعر" به چند زبان ترجمه شد

"کارگردان" جايزه ها را درو کرد

و هنوز

سر همان چهار راه

واکس مي زند

کودکي که هميشه بهترين "سوژه" اس
... ادامه
دیدگاه · 1393/05/20 - 19:55 ·
7
رضا
رضا
اونهایی که این چند روز نبودن کم کاری کردن برای تنبیه باید جبران کنن .
bamdad
bamdad
کاش جایی برویم...!



تابلویی داشته باشد



که رویش خدا نوشته باشد:



پایان همه دلتنگی ها....

:(
دیدگاه · 1393/05/3 - 20:58 ·
9
ıllı YAŁĐA ıllı
ıllı YAŁĐA ıllı
من وختی تو رشت دارم با خودم حرف میزنم : {-77-}

من اگــر شــانــس داشـتـیـمی از اولــش بــه دنـیـــآ نــامـوبـیـــــــــــم! {-201-}
رضا
رضا
من برم و دیرتر میام کل سایت شخم بخوره :)
صوفياجون
صوفياجون

1. ویریس: پاشو
2. زواله : آفتاب نیم روز
3. وآز: پرش
4. مال: گاو
5. شوُن : رفتن
6. شیت: مسخره
7. لابدون: عنکبوت
8. داز: داس
9. حاج حاجی: پرستو
10. لانتی: مار
11. پُورد:پل
12. پیتار: مورچه
13. تام بزن: ساکت شو
14. تی تی : شکوفه
15.تی تیل : سنجاقک
16. تور: دیوانه . خل
17. پسا پسا : عقب عقب
18. روخونه : جویبار
19. موجما: سینی بزرگ مسی
20. وامج: پیدا کن
21. شال: شغال
22. بخوس: بخواب
23. خوس: سرفه
24. لُوچ: کج
25. داشگاه: فرغون
26. خوس: سرفه
27. ایزیی: یه کم
28. پیر : پدر
29: لوچن: چپ چپ نگاه کردن
30. ورزا: گاو نر
31. لیشه : گاو ماده
32. منده : گوساله
{-7-}{-7-}{-7-}{-7-}
6 دیدگاه · 1393/04/19 - 14:45 در گیلک ·
10
صوفياجون
صوفياجون
اشتب: مخفف اشتباه
افتض: مخفف افتضاح
افقی شدن: مردن
اوت: پرت
با اتیکت: باشخصیت
باتری قلمی: لاغر مردنی
باحال: بامعرفت با مرام
با دنده سنگین رفتن: عجله نداشتن آرام و با طمانینه راه رفتن
بچه راکفلر: بچه پولدار
بچه مثبت: آدم سر به راه!
بچه پاستوریزه: بسیار تمیز و مرتب
بروبچ: مخفف برو بچه ها
پسی: پسر
دخی: دختر
بیلبورد: نهایت تابلو شدن
پاچه خوار: چاپلوسی!
پارازیت: اختلال مزاحمت
تگری شکوفه: حالت تهوع بالا آوردن
پایه: اهلش هست همراهی میکند
اینو گذاشتم که اگه فردا بچه هاتون باهاتون صحبت کردند حداقل متوجه بشید چی دارن میگن والاااا{-7-}{-7-}{-18-}
ıllı YAŁĐA ıllı
ت6036د0913_orig.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
باقر صحرارودی بازیگر تلویزیون ایران در گذشت {-60-}
صوفياجون
عکس۰۹۸۲.jpg صوفياجون
{-7-}{-57-} عکس عمادووو از تو آینه معلومه {-7-}
... ادامه
5 دیدگاه · 1393/04/7 - 20:14 در طبيعت ·
5
صوفياجون
9©3ðùøõ.jpg صوفياجون
... ادامه
4 دیدگاه · 1393/04/6 - 20:07 توسط Mobile ·
3
zoolal
zoolal
آدمهای ساده
آدمهای ساده را دوست دارم.
همان ها که بدی هیچ کس را باور ندارند.
همان ها که برای همه لبخند دارند.
همان ها که همیشه هستند،
برای همه هستند.
آدمهای ساده را
باید مثل یک تابلوی نقاشی
ساعتها تماشا کرد؛
عمرشان کوتاه است.
بس که هر کسی از راه می رسد
یا ازشان سوء استفاده می کند یا
زمینشان میزند
یا درس ساده نبودن بهشان می دهد.
آدم های ساده را دوست دارم.
بوی ناب “آدم” می دهند . . .
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/28 - 18:06 ·
5
ıllı YAŁĐA ıllı
ıllı YAŁĐA ıllı
zoolal
zoolal
کــــاش جایــــی برویــــم …!
تابلویــــی داشـتــــه باشـــــد ..
کــــه رویــــش خـــــدا نـوشتــــه باشـــد :
پــــــایــــــان تمــــــــام دلتنگـــی هــــــا …………!
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/9 - 15:40 ·
4
Majid
438892_lyJtgSOD.jpg Majid
مردی جوان در راهروی بیمارستان ایستاده، نگران و مضطرب.


در انتهای کادر در بزرگی دیده می شود با تابلوی "اتاق عمل".


چند لحظه بعد در اتاق باز و دکتر جراح با لباس سبز رنگ از آن خارج می شود.


مرد نفسش را در سینه حبس می کند.


دکتر به سمت او می رود.


مرد با چهره ای آشفته به او نگاه می کند.


دکتر: واقعاً متاسفم، ما تمام تلاش خودمون رو کردیم تا همسرتون رو نجات بدیم.


اما به علت شدت ضربه نخاع قطع شده و همسرتون برای همیشه فلج شده.


ما ناچار شدیم هر دو پا رو قطع کنیم، چشم چپ رو هم تخلیه کردیم ...


باید تا آخر عمر ازش پرستاری کنی، با لوله مخصوص بهش غذا بدی


روی تخت جابجاش کنی، حمومش کنی، زیرش رو تمیز کنی و باهاش صحبت کنی ...


اون حتی نمی تونه حرف بزنه، چون حنجره اش آسیب دیده ...


با شنیدن صحبت های دکتر به تدریج بدن مرد شل می شود، به دیوار تکیه می دهد.


سرش گیج می رود و چشمانش سیاهی می رود.


با دیدن این عکس العمل، دکتر لبخندی می زند و دستش را روی شانه مرد می گذارد.


دکتر: هه ! شوخی کردم ... زنت همون اولش مُرد !!!!!
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:17 ·
Majid
e765242afd8968518117029907616bd4.jpeg Majid
روزی مرد کوری روی پله های ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار

داده بود؛روی تابلو خوانده می شد:

«من کور هستم،لطفا کمک کنید.»


روزنامه نگارخلاقی از کنار او می گذشت،

نگاهی به او انداخت فقط چند سکه در داخل کلاه بود.

او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اینکه از مرد کور اجازه بگیرد تابلوی او را برداشت

آن رو برگرداند و اعلان دیگری را روی آن نوشت

و تابلو را کنار پای او انداخت و آن جا را ترک کرد.


عصر آن روز روزنامه نگار به آن محل برگشت و متوجه شد که کلاه مرد کور پر از سکه و

اسکناس شده است.مرد کور از صدای قدم های او خبرنگار را شناخت و خواست اگر او

همان کسی است که آن تابلو را نوشته،بگوید بر روی آن چه نوشته است؟


روزنامه نگار جواب داد:چیز خاص و مهمی نبود،من فقط نوشته شما را به شکل دیگری

نوشتم و لبخندی زد و به راه خود ادامه داد...


مرد کور هیچ وقت ندانست که او چه نوشته است ولی روی تابلوی او خوانده میشد:






امروز بهار است ولی من نمیتوانم آن را ببینم!!


نتیجه:


وقتی کارتان را نمی توانید پیش ببرید،استراتژی خود را تغییر بدهید خواهید

دید بهترین ها ممکن خواهد شد.


باور داشته باشید هرتغییر،بهترین چیز برای زندگی است.


«حتی برای کوچکترین اعمالتان از دل،فکر،هوش و روحتان مایه بگذارید این رمز موفقیت

است...لبخند بزنید!»لبخند
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:06 ·
zahra
zahra
zahra
zahra
دیدگاه · 1393/01/30 - 15:40 ·
5
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ