یافتن پست: #تازه

bamdad
bamdad
واقعا از رفتارای بعضیا تعجب میکنم!
همش ادعا میکنن ولی موقع عمل که میرسه خبری ازشون نیست!!!!!
تازه وقتی یه نفر دیگه مشکل رو حل میکنه دوباره سروکله شون پیدا میشه و دوباره ادعا های قبلیشون رو تکرار میکنن!!!!
یعنی از این کار به کجا میخوان برسن؟!!!!
شایدم گفته هاشون واقعی نیست ، نمیدونم بخدا{-28-}
Mohammad
Mohammad
رضا
غیبتت داره زیاد میشه :d MONA هم نیست تو لیست حضور و غیاب اسمت رو وارد کنه :d
√√★nima★√√
√√★nima★√√
زدﺳﺖ "ﻻﯾﻦ"و"واﯾﺒﺮ"ﻫﺮدو ﻓﺮﯾﺎد ﮐﻪ ﻣﺎرا ﺑﺪرﻗﻢ ﮐﺮدن ﻣﻌﺘﺎد

"اﻣﺎن از "واﺗﺲ اپ"و "ﺑﯿﺘﺎک"و "ﺗﺎﻧﮕﻮ اﯾﻨﺴﺘﺎﮔﺮام"ﮐﻪ دﯾﮕﺮ ﮐﺮدﻩ ﺑﯿﺪاد"

ﭼﻨﺎن درﮔﯿﺮ دﻧﯿﺎی ﻣﺠﺎزﯾﻢ ﮐﻪ دﻧﯿﺎی ﺣﻘﯿﻘﯽ رﻓﺖ از ﯾﺎد

ﭼﻪ ﺷﺪ ان ﮔﻮﺷﯿﺎی ﺳﺎدﻩ ﻗﺒﻞ ارﯾﮑﺴﻮن"،"ﻣﻮﺗﻮرﻻ" روﺣﺘﺎن ﺷﺎد"

"ز"ﻧﻮﮐﯿﺎ" ان " ﯾﺎزدﻩ دوﺻﻔﺮش "ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺗﺎ ﺑﻪ "ﺷﺼﺖ و ﺷﯿﺶ و ﻫﺸﺘﺎد

ﭼﻮ اﻣﺪ"اﻧﺪروﯾﺪ" "ﺳﯿﻢ ﺑﯽ ان" رﻓﺖ ﺑﺮﻓﺖ از دﺳﺖ دﯾﮕﺮ،وﻗﺖ ازاد

"ﭼﻨﺎن درﮔﯿﺮ "اﺳﺘﺎﺗﻮس"و "ﭘﺴﺘﯿﻢ ﮐﻪ در" ﭘﯿﺲ" و " ﮐﭙﯽ" ﮔﺸﺘﯿﻢ اﺳﺘﺎد

ﻣﺪﯾﺮ ﺧﺎﻧﻪ و ﺷﻐﻠﻢ ﮐﻤﻢ ﺑﻮد !!!!!ﻣﺪﯾﺮ اﯾﻦ "ﮔﺮوﻫﻢ" ﮔﺸﺖ ﻣﺎزاد

از ان روزی ﮐﻪ ﮔﻮﺷﯽ ﮔﺸﺖ ﺗﻌﻮﯾﺾ ﺷﺪم ﺑﻨﺪﻩ ﭘﻨﯿﺮو ﻫﻤﺴﺮم ﮐﺎرد

اﮔﺮﭼﻪ ﺻﺪ ﻓﺮﻧﺪ "اد ﮐﺮدﻩ" ﻣﺎرا ...ﺑﻼک "زﻧﺪﮔﯿﻢ ﮔﺸﺘﯿﻢ ای داد"

ﺧﻮدم داﻧﻢ ﮐﻪ ﻧﺼﯿﺤﺖ ﮐﺎر ﻣﻦ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺧﺮﻣﺎ ﺧﻮردﻩ را ﻣﻨﻊ اﺳﺖ اﯾﺮاد

ﺗﻠﻒ ﮐﺮدم ﻫﻤﻪ وﻗﺘﻢ ﺑﻪ اﯾﻦ ﺷﻌﺮ ﮔﺮوﭘﯽ" ﺗﺎزﻩ ان ﺳﻮ ﮔﺸﺖ اﯾﺠﺎد"

ﻫﺰاران "ﭘﯽ ام "ﻧﺎﺧﻮاﻧﺪﻩ را ﻣﻦ "ﮐﻨﻮن ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺨﻮاﻧﻢ""اوﻩ ﻣﺎی ﮔﺎد{-15-}
دیدگاه · 1393/10/20 - 13:55 ·
2
bamdad
bamdad
از یارو میپرسن : تو از زنت میترسی؟
میگه :چرا باید بترسم؟
لباسارو شستم . . . اتو کردم
غذامو پختم . . . ظرفامو شستم . . . شیشه هارو تمیز کردم زیر بچه رو هم عوض کردم!
اونی که کاراش مونده باید بترسه . . . !!!

{-7-}

رونوشت برای Mohammad
{-1-}{-1-}
zahra
zahra
من سکوت خویش را گم کرده ام
لاجرم در این هیاهو گم شدم
من که خود افسانه می پرداختم
عاقبت افسانه مردم شدم
ای سکوت ای مادر فریاد ها
ساز جانم از تو پر آوازه بود
تا در آغوش تو ، راهی داشتم
چون شراب کهنه شعرم تازه بود
در پناهت برگ و بار من شکفت
تو مرا بردی به شهر یاد ها
من ندیدم خوشتر از جادوی تو
ای سکوت ای مادر فریاد ها
گم شدم در این هیاهو گم شدم
تو کجایی تا بگیری داد من
گر سکوت خویش را می داشتم
زندگی پر بود از فریاد من
فریدون مشیری
... ادامه
دیدگاه · 1393/10/10 - 09:53 ·
3
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
صبرت که تمام شد ، نرو !
معرفت تازه از آن لحظه آغاز میشود .
دیدگاه · 1393/10/9 - 16:21 در دوستها ·
7
zahra
zahra
دنبال یه شعر یا یه مطلب تازه بودم که رنجم رو دردم رو عشقم رو به تصویر بکشم چیزی که یه کم آرومم کنه چیزیکه حرف دلم باشه توی ادبیات ما پره از این اشعار انگار هرکسی یکبار زهر عشق رو چشیده و به دنبال اون زهر بیوفایی و اینکه کسی قلبش رو لگد کنه انگار من تنها نیستم اما این بازهم دردی از من درمان نمیکنه بغض به سختی گلوی من رو میفشاره چشمهام داره میباره اما بغضم خالی نمیشه قلبم انگار زیر لگدهای تو به خاک و خون کشیده شده چه درد عجیبی چه درد وحشتناکی در قلبم احساس میکنم. منکه بچه نیستم منکه سالها زیستمو احساسم رو به هیچکس ارزانی نداشتم و تو وتو وتو ای کاش هیچگاه تو رو نمیدیدم ای کاش هرگز ملکه ای نبودم که تو سرسپهدار فدائیان من باشی ای کاش هنوز همون سرسخت با اراده دیروز بودم که قلبم فقط در تسخیر آرزوهای بلندم بود. من و عشق و درد بیوفایی و رسوایی؟ اینها کی و کجا کنار هم جمع شدند که حالا دارند ذره ذره وجود من رو نابود میکنند. ای خدا قلب آزاد من کو؟ ای خدا زهرای تو چه شد؟ ای خدا التیام من تو بودی درد من تو و درمان من تو بودی پس چطور به این رنج مبتلا شدم؟ خدایا این از حد طاقت من فراتررفته تو بگو چه کنم.
متین (میراثدار مجنون)
رضا
رضا
باید اینقدر پیشرفت کنه که برای ورود به سایتهای مختلف فقط به وبکم کنار مونیتور نگاه کنیم از مردمک چشم اسکن بگیره تایید کنه وارد سایت بشیم . فضایی 2050
... ادامه
مرجان بانو :)
1419149104773.jpg مرجان بانو :)
باج به استاد راهنما!{-7-}
از نوع صنایع دستی!!!
(سفارش دادم یکی دو روز دیگه از اصفهون می رسه)
مبلغ 54000 هزار تومان وجه نقد!
حرومش بشه ایشالا
bamdad
bamdad
در امتداد قصه ام، در اضطراب یک سفر
و از غروب جمعه ای رسیده ام به این گذر

به فکر با تو بودنم به شرط جاودانگی
بگو به رسم کودکی که تا همیشه غصه پر

دوباره بی مقدمه مرا به خلسه برده ای
به صرف نور و روشنی، به لحظه های تازه تر

به استناد چشم تو غزل گل از گلش شکفت
دِرام رنگ عشق شد و آفریده شد هنر

من اعتراف می کنم به حس دلسپردگی
به اینکه با تو زندگی دمی نمی شود هدر

نشان به آن نشان که شب دلیل یک دسیسه است
قصیده نذر می دهم به یمن رستن از خطر

کسی دسیسه می کند که ردپایش آشناست
به قصد انقراض گل؛ به حکم وحشت از تبر

به فکر با تو بودنم فقط به قدرعافیت
در این شب کلیشه ای، دقیقه های دربدر

“پوریا بیگی”

{-35-}
صوفياجون
عکس۰۲۳۹.jpg صوفياجون
تو حیاط خونه خواهرم ماه های رو فراموش کرده بجای اینکه پرتقالاش رسیده باشه تازه زده اصن یه بوی خوبی میده وقتی پا میزاری تو حیاط :) :) {-7-}{-7-}{-45-}
1 دیدگاه · 1393/09/26 - 19:31 توسط Mobile ·
2
Mohammad
Mohammad
دیشب ماشین دختره خراب شده بود

در یک حرکت خیرخواهانه با دوستام رفتیم هلش بدیم,,,

روشنش که نکرد هیچ,

تازه چرخ ماشینم انداخت تو جوب

بعدش پیاده شده طلبکارانه میگه شما کج هل دادید….{-7-}
دیدگاه · 1393/09/26 - 11:26 ·
5
bamdad
bamdad
گاهی وقتا به یه چیزایی که آرزوشو داری میرسی



بعد تازه می فهمی که چقدر آرزوش از داشتنش قشنگ تره



کلا بعضی چیزا وبعضی آدما فقط از دور قشنگن

{-3-}
دیدگاه · 1393/09/20 - 12:15 ·
5
✔♥Дℓɨ♥✔
timthumb.php.jpg ✔♥Дℓɨ♥✔
رضا
رضا
یکی از بزرگترین دلایل رشد اپلیکیشنهایی مثل و و اینه که برای ثبت نام نیاز به ایمیل نداره . جز یک تعدادی که کاربر دائمی اینترنت هستن و از این اپ ها استفاده میکنن جمعیت بیشتری از استفاده کننده های این برنامه ها کاربر اینترنت و یا کامپیوتر هم نبودن و بخاطر ثبت نام راحت بوسیله شماره موبایل سریع جذب این برنامه ها شدن .
اگر ثبت نام این برنامه ها کمی سخت تر بود (برای کاربران عادی موبایل ) سرعت رشد کندتری پیدا میکردن .
bamdad
bamdad
در نداشتن آرامشی هست که در داشتن نیست. داشتن همیشه با هزار و یک جور اضطراب همراه است؛ ترسِ از دست دادن، ترسِ نبودن. تازه همۀ این ها کنارِ بیشتر و بیشتر خواستن قرار میگیرند. بدتر از همه ابتذالی ست که همیشه داشتن را تهدید میکند. بنابراین فقط داشتن است که زمینه را برای بزرگ شدن فراهم میکند. در نداشتن آرامشی هست قرینِ حقارت، بزدلی و بی عرضگی.

بعضی اخلاق مداری ها مرا یادِ این نداشتن می اندازند. بعضی متواضع بودن ها، بعضی متّقی بودن ها، بعضی قانع بودن ها. این چیزها را نمیشود همه جا گفت؛ ولی آن هایی که میگویند «نباید» گفت، مرا یادِ این نداشتن می اندازند.

{-15-}
1 دیدگاه · 1393/09/12 - 20:12 در Lawless ·
11
Mohammad
Mohammad
ıllı YAŁĐA ıllı

خاطرات یه مشهدی در روز عاشورا (طنز) :d :d
ﺭﻭﺯ ﻋﺎﺷﻮﺭﺍ ﭼﯿﮑﺎﺭ ﮐِﺮﺩﯼ ﯾَﺮﻩ ؟
ﻫﯿﭽﯽ… ﺻُﺒﺶ ﺟﺎﺕ ﺧﺎﻟﯽ ﺗﻮ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﺍَﺑﮑﻮﻩ
ﯾﮏ ﺧﯿﻤﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﻟﻮﺑﯿﺎ ﻣِﺪﺍﺩ
ﺩﻭﺗﺎ ﮐﺎﺳﻪ ﻟﻮﺑﯿﺎ ﺑﺎ ﻧﻮﻥ ﺯﺩﻡ ﺗﻮ ﺭﮒ!
ﺑﻌﺪﺵ ﻫﻤﻮﺟﻮﺭ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺭَﻓﺘﻢ ﻓﻠﮑﻪ ﺩﺭﻭﺍﺯﻩ ﻗﻮﭼﺎﻥ
ﺩﯾﺪُﻡ ﺍﯾﻄﺮﻑ ﺩﺭَﻥ ﭼﺎﯾﯽ ﻣﺪَﻥ ، ﺍﻭﻃﺮﻑ ﺷﯿﺮﮐﺎﮐﻮ!
ﺍﻭﻝ ﺭﻓﺘﻢ ﺷﯿﺮﮐﺎﮐﻮ ﺭﻩ ﺧﻮﺭﺩُﻡ ﺟﺎﺕ ﺧﺎﻟﯽ…
ﺑﻌﺪﺷﻢ ﺍﻣﺪﻡ ﭼﺎﯾﯽ ﺑﺨﻮُﺭﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﺭﻭ ﺷﯿﺮﮐﺎﮐﻮ ﺣﺎﻝ ﻧِﻤﺪﻩ !
ﻣِﺰﻩ ﺷﯿﺮﮐﺎﮐﻮ ﺭﻩ ﻣُﺒﺮﻩ ! ﻧِﺨﻮﺭﺩُﻡ !
ﺍﻣﺪُﻡ ﺑﺮُﻡ ﻃِﺮﻑ ﺣَﺮَﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﯾَﮏ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻭﺍﺳﺘﺎﺩ ﺍﺯ ﺻﻨﺪﻭﻕ ﻋﻘﺒﺶ ﺷﻠﻪ ﺯَﺭﺩ ﺩﺭﺍﻭﺭﺩ
ﺯﻭﺩ ﺩﻭﯾﺪُﻡ ﯾﺎ ﻋﻠﯽ ! ﯾَﮏ ﺷﻠﻪ ﺯﺭﺩ ﮔﺮﯾﻔﺘﻢ
ﺩﻭﺗﺎ ﻗﺎﺷﻖ ﺧﻮﺭﺩُﻡ ﺩﯾﺪُﻡ ﻣِﺰﻩ ﺍﺏ ﻣِﺪﻩ ... ﺍِﻧﺪﺍﺧﺘﻢ ﺗﻮ ﺟﻮﺏ !
ﻧﺰﺩﯾﮏ ﻣﯿﺪﻭﻥ ﺷﻬﺪﺍ ﮐﻪ ﺭﺳﯿﺪُﻡ ﺩﯾﺪُﻡ ﯾﮏ ﯾﺎﺭﻭ ﺩﺭﻩ ﺳﺎﻧﺪﻭﯾﭻ ﺗﺨﻢ ﻣﺮﻍ ﻣِﺪﻩ
ﺭﻓﺘﻢ ﯾﮏ ﺳﺎﻧﺪﻭﯾﭻ ﮔﺮﯾﻔﺘﻢ ﺧﻮﺭﺩُﻡ
ﮔﻠﻮﻡ ﮔﯿﺮﯾﻔﺖ. ﺭﻓﺘﻢ ﺟﻠﻮﺗﺮ ﯾﮏ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﭼﺎﯾﯽ ﺧﻮﺭﺩُﻡ ﺗﺎ ﺭﺳﯿﺪُﻡ ﺣﺮﻡ !
ﯾَﮏ ﺳِﻼﻡ ﻣَﺸﺪﯼ ﺩﺍﺩُﻡ ﺑﻪ ﺍﻗﺎ ﮔﻔﺘﻢ ﻧﻮﮐﺮﺗﻢ ﺭﻓﺘﻢ ﺗﻮ ﺣَﺮﻡ!
ﺗﻮ ﺣَﺮﻡ ﯾَﮑﻢ ﺳﯿﻨﻪ ﺯﺩُﻡ ﺧﯿﻠﯽ ﺣﺎﻝ ﺩﺍﺩ
ﯾَﮏ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺗﻮ ﮐﻮﮎ ﺳﯿﻨﻪ ﺯﺩﻥ ﻣﺎ!
ﻣﺎﯾَﻢ ﺷﻮﺭ ﺣﺴﯿﻨﯽ ﮔﺮﯾﻔﺘِﻤﺎ ﺑﺰﻥ ﮐﻪ ﻣِﺰﻧﯽ
ﺍﻻﻥ ﺍﯼ ﻗﻔﺴﻪ ﺳﯿﻨَﻢ ﺩﺭﺩ ﻣُﮑﻨﻪ ﺑَﺪﺟﻮﺭ!
ﻧﻮﺣﻪ ﮐﻪ ﺗﻤﻮﻡ ﺭَﻓﺖ ﺍﻣﺪُﻡ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺗﻠﯿﻔﻮﻥ
ﺑﺪُﻡ ﺑﻬﺶ ﻧﻤﺪﻧﻢ ﮐﺠﺎ ﺭَﻓﺖ
الانم اسهال رفتوم
Mohammad
Mohammad
قدیما پسرا از مدرسه فرار میکردن میرفتن جبهه..خواب رو به دشمن حرام کرده بودن.. مرد بودن به مولا
.
.
.
.
.
.
.
حالا پسره از مدرسه فرار میکنه باید جلو مدرسه دخترونه پیداش کنی..تازه 90% با موتور میخورن زمین|:
... ادامه
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
دوستان سلام
حلالم کنید 12 این برج میرم کربلا
Majid
سهم اون.jpg Majid
سهم اون یه عشق تازه سهم تو طناب داره ...!
دیدگاه · 1393/09/6 - 15:18 ·
6
Mohammad
Mohammad
امام حسین علیه السلام


شکر نعمت های گذشته موجب می شود

که خدای متعال نعمت های تازه ای به انسان لطف کند
دیدگاه · 1393/09/1 - 15:59 در حسینیه ·
9
رضا
رضا
Mostafa تازه یادم اومد آواتارت ترسناکه {-7-}
مرجان بانو :)
555555.png مرجان بانو :)
سپاسگذارم؟ یا سپاسگزارم؟ مسئله اینست....
Biskivit
Biskivit
چه بلایی سره راز سرخ اومد ؟؟ تازه بهش عادت کرده بودیم .. با بچه هاش اشنا شده بودیم :|:|:|
Mohammad
1393933060560480_large.jpg Mohammad
iman
تولدت مبارک داش انشاالله به تمام آرزوهای خوبت برسی :) {-107-}
صفحات: 5 6 7 8 9

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ