Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210
شبکه اجتماعی نمیدونم - جستجو در پست ها

 

یافتن پست: #جمعی

Mostafa
Mostafa
سیزده رفتار زشت ایرانی!
MahnaZ
MahnaZ
داستان آموزنده مانع پیشرفت شما کیست؟

وقتى کارمندان به اداره رسیدند ، اطلاعیه بزرگى را در تابلوى اعلانات دیدند که روى آن نوشته شده بود:
دیروز فردى که مانع پیشرفت شما در این اداره بود درگذشت. شما را به شرکت در مراسم تشییع جنازه
که ساعت ۱۰ در سالن اجتماعات برگزار مى‌شود دعوت مى‌کنیم!
در ابتدا ، همه از دریافت خبر مرگ یکى از همکارانشان ناراحت مى‌شدند اما پس از مدتى، کنجکاو مى‌شدند
که بدانند کسى که مانع پیشرفت آن‌ها در اداره مى‌شده چه کسی بوده است!!؟
این کنجکاوى، تقریباً تمام کارمندان را…
ساعت۱۰ به سالن اجتماعات کشاند. رفته رفته که جمعیت زیاد مى‌شد
هیجان هم بالا مى‌رفت. همه پیش خود فکر مى‌کردند:
این فرد چه کسى بود که مانع پیشرفت ما در اداره بود؟ به هر حال خوب شد که مرد!
کارمندان در صفى قرار گرفتند و یکى یکى نزدیک تابوت مى‌رفتند
و وقتى به درون تابوت نگاه مى‌کردند ناگهان خشکشان مى‌زد و زبانشان بند مى‌آمد.
آینه‌اى درون تابوت قرار داده شده بود و هر کس به درون تابوت نگاه مى‌کرد،
تصویر خود را مى‌دید. نوشته‌اى نیز بدین مضمون در کنار آینه بود:
... ادامه
ıllı YAŁĐA ıllı
Baby_Persian-Star.org_40.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
جمعی از ها {-32-}
صوفياجون
صوفياجون
شورای امنیت
“جوراب حیف نون” را در لیست سلاحهای کشتار جمعی قرار داد !{-126-}{-126-}{-18-}{-18-}
ıllı YAŁĐA ıllı
ıllı YAŁĐA ıllı
خدایا...به من توفیق تلاش در زندگی! صبر در نومیدی! رفتن بی همراه! کار بی پاداش! فداکاری در سکوت! عظمت بی نام! خدمت بی نان! ایمان بی ریا! قناغت بی غرور! عشق بی هوس! تنهای درانبوه جمعیت!دوست داشتن بی آنکه دوست بداند!!(روزی کن)
... ادامه
دیدگاه · 1392/03/28 - 17:03 ·
6
MahnaZ
MahnaZ
مسلمان
جوانی با چاقو وارد مسجد شد و گفت : بین شما کسی هست که مسلمان باشد ؟
همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و سکوت در مسجد حکمفرما شد ،
بالاخره پیرمردی با ریش سفید از جا برخواست و گفت : آری من مسلمانم
جوان به پیرمرد نگاهی کرد و گفت با من بیا ، پیرمرد بدنبال جوان براه افتاد و با هم چند قدمی از مسجد دور شدند،
جوان با اشاره به گله گوسفندان به پیرمرد گفت که میخواهد تمام آنها را قربانی کند و بین فقرا پخش کند و به کمک احتیاج دارد،
پیرمرد و جوان مشغول قربانی کردن گوسفندان شدند و پس از مدتی پیرمرد خسته شد و به جوان گفت
که به مسجد بازگردد و شخص دیگری را برای کمک با خود بیاورد
جوان با چاقوی خون آلود به مسجد بازگشت و باز پرسید : آیا مسلمان دیگری در بین شما هست ؟
افراد حاضر در مسجد که گمان کردند جوان پیرمرد را بقتل رسانده نگاهشان را به پیش نماز مسجد دوختند،
پیش نماز رو به جمعیت کرد و گفت : چرا نگاه میکنید ،
به عیسی مسیح قسم که با چند رکعت نماز خواندن کسی مسلمان نمیشود !!!
... ادامه
Reza Babaei
~sical_Emotions__Lust_by_DonBertone.jpg Reza Babaei
یکی از فانتزیام اینه که برم توی عروسی غریبه و موقعی که عروس میخواد بعله رو بگه
یهو از وسط جمعیت داد برن: نهههههههه باهاش ازدواج نکن
من هنوز دوستت دارمممم …
بعد فامیلای دوماد جنازمو ببرن سمت افق!!!


یکی از فانتزیام اینه که یه پیرمرد پولدار تصادف کنه و
من برسونمش بیمارستان و نجاتش بدم
اونم با بچه هاش مشکل داشته باشه و تمام زندگیشو به نام من بزنه و بمیره
وقتی بچه هاش منو پیدا میکنن که پولارو بگیرن
همه پولارو بندازم جلوشون بگم بردارید نامردها
اونی که با ارزش بود پدرتون بود…

یکی از فانتزیام اینه که ازدواج کنم، بچه دار شیم، بچمون دختر باشه
اسمشو بذاریم گیتا، بعد با زنم دعوا کنم و جول و پلاسش رو که
خواست جمع کنه بره خونه باباش بهش بگم:
هرچی میخوای ببری ببر، فقط گیتارو با خودت نبر!!!

یکی از فانتزیای مامانم اینه که بیاد تو اتاقم ببینه همه چی مرتبه …
….
یکی از فانتزیام اینه که توی یک مهمونی یهو وارد بشم و دخترا که
دارن میوه پوست می کنن همه دستاشون رو ببرن!!!
و بعد از اینکه یِکَم نشستم، پاشم حرکت کنم به سمت افق …
... ادامه
ıllı YAŁĐA ıllı
ıllı YAŁĐA ıllı
آیا میدانید که
· اعراب به ما آموختند که آنچه را که میخوریم "غذا" بنامیم و حال آنکه در
· زبان عربی غذا به "پس آب شتر" گفته میشود
· اعراب به ما آموختند که برای شمارش جمعیّتمان کلمۀ "نفر" را استفاده کنیم
· و حال آنکه در زبان عربی حیوان را با این کلمه میشمارند و انسان را با
· کلمۀ "تن" میشمارند؟
·
· اعراب به ما آموختند که "صدای سگ" را"پارس" بگوئیم و حال آنکه این کلمه
· نام کشور عزیزمان میباشد؟
· اعراب به ما آموختند که"شاهنامه آخرش خوش است"
· و حال آنکه فردوسی درانتهای شاهنامه از شکست ایرانیان سخن میگوید.
· حد اقلّ بیائید با یک انقلاب فرهنگی این کلمات و این افکار
· را کنار بگذاریم.
· بجای "غذا" بگوئیم "خوراک"
· بجای "نفر" بگوئیم "تعداد"
· بجای "پارس سگ" بگوئیم "واق زدن سگ"
· بجای " شاهنامه آخرش خوش است " بگوئیم "جوجه را آخر پائیز میشمارند"
... ادامه
MahnaZ
MahnaZ
یه ژاپنی به زنش میگه:
” TiKi Taki ‘
زنش میگه:
” Kua Nini ”
ژاپنی ناراحت میشه میگه:
” taka anji radiyumba yaku ”
زنش گریه میکنه میگه:
” mimi takunı kakabında misamihi ”
یه جوری میخونی انگار سر در میاری با مسائل خانوادگی مردم چیکار داری؟

ساعت شش صبح تو رادیو گفت:
“با هرکی قهرین همین الان بهش زنگ بزنین و آشتی کنین.”
والا با هر کی هم آشتی باشیم اون موقع صبح بهش زنگ بزنیم باهامون قهر می کنه!

همه با هم یک صدا بخونیم
ﺗﺎب ﺗﺎب ﻋﺒﺎﺳﯽ ، اﺳﺘﺎد ﻣﻨﻮ ﻧﻨﺪازی !
“جمعی از دانشجویان مشروط خُل و چِل”

اس ام اس مخاطب خاصم به من :
سلام عزیزم ، از سرکار اومدی ؟ خسته نباشی ، نهارخوردی ؟ نوش جان !
خب من چی بگم الان ؟ خودش میپرسه خودش جواب میده ؛ یعنی خاک بر سر همین کاراشم !

دوست عزیز اگر روزی دیدی دشمن داری ، بدان یک جا یک کرمی ریخته ای ،
یک انگولکی کرده ای ! الزاما دلیل بر موفقیت شما نیست !
قربون اون اعتماد به نفست برم !!! مردم که دیوانه نیستن !
اگر هم روزی ترکت کردن ، حالا نه که حتما لیاقتت رو نداشتن !!!
۲% احتمال بده آدم غیر قابل تحملی بودی !!! هان ؟ نظرت چیه ؟؟؟
... ادامه
Mohammad
Mohammad
اشک من خودتو نگه‌دار نیا پایین منو رسوا می‌کنی

آخه غم تو میون جمعی چـرا تنها منو پیدا می‌کنی

می‌شکنی منو با نگاهی پیش مردم آخه ای چشم سیاه

خون قلب منو هر شب جای بـاده توی مینا می‌کنی

می‌ریزه رو بالش من هرشب این اشکای لرزون

بی‌تو من غمگین و تنها من پریشون دل پریشون

(اکبر گلپایگانی) _
[فایل]
شهرزاد
شهرزاد
برای سفر به اصفهان رفته بودم. کنار سی و سه پل نشسته بودم. نگاهم به دختر بچه سه یا چهار ساله خارجی افتاد که از پدر و مادرش اندکی فاصله گرفته بود و داشت مرا نگاه میکرد . بقدری چهره زیبا و بانمکی داشت که بی اختیار با دستم اشاره کردم به طرفم بیاید اما در حالتی از شک و ترس از جایش تکان نخورد. دو سه بار دیگر هم تکرار کردم اما نیامد . به عادت همیشگی ، دستم را که خا لی بود مشت کردم و به سمتش گرفتم تا احساس کند چیزی برایش دارم. بلافاصله به سویم حـرکت کرد. در همین لحظه پدرش که گویا دورادور مواظبش بود بسرعت به سمت من آمد و یک شکلات را مخفیانه در مشتم قرار داد. بچه آمد و شکلات را گرفت. به پدرش که ایتالیایی بود گفتم من قصد اذیت او را نداشتم. گفت می دانم و مطمئنم که می خواستی با او بازی کنی اما وقتی مشتت را باز می کردی او متوجه می شد که اعتمادش به تو بیهوده بوده است. کار تو باعث می گردید که بچه، دروغ را تجربه کند و دیگر تا آخر عمرش به کسی اعتماد نکند.
...
... ادامه
Mostafa
Mostafa
نکاتـی مهـم برای آمـادگی لازم در برابر زلـزله
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥


بخشی از شخصیت شما در رگهایتان جاریست آیا گروهای خونی می توانند باعث ایجاد یک خصوصیت یا عادت شخصی شوند؟
شاید بله…شاید هم نه…برای نزدیک شدن به پاسخ این مقاله را بخوانید.اما فراموش نکنید که اتکا به یک مقوله یا دلیل برای قضاوت در مورد اشخاص تنها نوعی ساده لوحی است.
... ادامه
Mostafa
Mostafa
طنز طرز تهیه حلیم سلطان ، نه حریم سلطان!
Mostafa
Mostafa
بشنـو این نی چون شکــایت می‌کـــنـد
از جـداییــهـــا حکـــــایت مـــی‌کــــنـد
کــــز نیستـــان تـــا مـــــرا ببریــــده‌انـد
در نفیــــــرم مــــــرد و زن نالیـــــده‌انـد
سینه خواهم شرحـــه شرحـــه از فراق
تـــا بگـــویــم شـــرح درد اشتیـــــاق
هـــر کسی کو دور ماند از اصل خویش
بـــاز جویـــد روزگــــــار وصـــل خـــویش
مــن بــــه هــــر جمعیتی نالان شـــدم
جفــت بــدحالان و خوش‌حالان شـــدم
هــر کســی از ظن خــود شــد یـار من
از درون مـن نجســت اســـرار مــن
ســـر مــن از نالـــه‌ی مـــن دور نیست
لیـک چشم و گوش را آن نور نیست...
مولوی
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/13 - 16:42 ·
2
ebrahim
ebrahim
گرده خونی A از خواص مهم افراد این گروه خونی ان است که سبزی خوار هستند.دارای دستگاه هاضمه بسیار ظربف . سیستم دفاعی انها با محیطی که در لن زندگی میکنند خوب همسانی پیدا میکند. در برابر حوادث روحی مثل استرس،ناراحتی های فکری با ارام کردن درون خود خوب مقاومت می نماید و افرادی فعال و سرزنده به شما میروند.افراد این گروه خونی در معرض ابتلا به استرس ها هستند و بهترین راه درمان استرس در انان استفاده از ورزش یوگاست زیرا درنگ در درمان استرس در این گروه از افراد باعث ابتلای انها به بیماری های قلبی و سرطانی میشود.به طور کلی انجان ورزش های سبک به افراد این گروه توصیه شده،زیرا زیاده روی در انجام ورزش باعث خستکی جسنی و روحی در انها میشود. افراد دارای این گروه خونی می توانند به خوبی در جوامع پر جمعیت و بزرگ زنذگی کنند و با انها همراه و دمساز شوند.این افراد تابع قانون،منظم و شایسته هستند.احترام دیگران را رعایت میکنند و از خود خاطره خوبی را در ذهن دیگران بر جای میگذارند.این افراد با شوق ، باهوش و حساس بوده و قادرند با حوادث پیرامون خود به خوبی مبارزه کنند .در مواقع حساس به خوبی تصمیم بگیرند اما وقتی هیجان
... ادامه
دیدگاه · 1392/01/30 - 01:49 توسط Mobile ·
2
Mohammad
Mohammad
... ادامه
Mohammad
Mohammad
شفای جوان مسیحی مبتلا به سرطان خون

حالشو داشتی بخون قشنگه
نگار
نگار
آیا میدانستی سالانه ۸۶ میلیون نفر به تعداد جمعیت جهان افزوده میشود
دیدگاه · 1392/01/23 - 00:34 ·
7
Noosha
59991_483.jpg Noosha
ديدن تصوير با چشمان گريان پسرش اشكم رو درآورد. دنياي خيلي كوچيكي داريم... كاش يه كم مهربونترو يه كم عاشق بوديم. خوشبخت بودن اصلا كار سختي نيست فقط كافيه عاشق باشي يه عاشق كه بي بهانه عشق ميورزه. وقتي بي بهانه دوست داشته باشي وقتي بي بهانه محبت كني و وقتي بي بهانه ببخشي خوشبخت ترين فرد زميني. كاش همه ما فقط يك بار چنين حسي رو تجربه كنيم ديگه بي شك در وجود ما كينه و نفرت جا نخواهد داشت... بيائيد قدر زندگي و عشق و محبت رو بدونيم و از همين حالا حريص باشيم براي عاشق بودن... مرگ در همين نزديكي هاست و فرصت خيلي كمه براي عاشق بودن! ....
کاش بودین و میدید که چه حاشیه هایی داشت مراسم واقعا ملت عجیبی هستیم از هجوم عکاسان و مردم بر سر بازیگران و هنرمندان و عکاسی و فیلمبرداری با هزاران موبایل تا پا زیر لاستیک رفتن و آویزان شدن به درب اتوبوسهای واحد جهت رفتن به بهشت زهرا و درگیری و بحث بر سر سوار شدن بر اتوبوس ها .خانم بدیعی کاش از این همه جمعیت که امروز آمده بود کسانی باشند که به تو فکر کنند به کار بزرگت به یادداشت اول سالت به صحبتهای پسر فهمیده ات یا اصلا به یاد مرگ بیفتند و بیاندیشند ....
... ادامه
parsa
57944_455120657890742_1964217519_n.jpg parsa
یاد سیزده بدرهای دسته جمعی بخیر
از کوچیک تا بزرگ همه بودن
اون موقع که از صبح زود با زیرانداز و بالش ، قابلمه بزرگ غذا ، جانماز و تخته نرد ، حتی منچ و ورق ، گاز پیک نیکی و کتری رویی ، یه دست لباس اضافی ، آفتابه ، بادبزن ، دمپایی پلاستیکی یا ابری و آهنگ بهار بازم بیا عشقو بیارش مارتیک و بلای اندی و ... می رفتیم اطراف تهران
مامانها غذا درست می کردن برنجشون رو دم می انداختن سالاد درست می کردن
باباهامون مسئول چایی ذغالی می شدن
تاب می بستیم
ما هم اون وسط ، وسطی بازی م یکردیم یا لب رودخونه می پلکیدیم
جک و جونور جمع می کردیم تو آتیش می ریختیم و فرار می کردیم
قایم موشک
بالا بلندی
...
عصر که می شد همه لباسمون بوی چوب و دود می گرفت
شکایت های بچه گونه
قهر و آشتی های 5 دقیقه ای
اصرار واسه اینکه نیم ساعت بیشتر بمونیم
و فردا که مدرسه باز می شد
تمام این سیزده روز رو با خاطرات و عیدی ها و لباس های تازمون واسه دوستامون تعریف می کردیم
توقعمون از زندگی پائین بود و شاد بودیم
ولی حالا یه جورایی این کارها رو بی کلاسی می دونیم
زشت می دونیم
با شلوار راحتی و دمپایی لاستیکی مشکل داریم
رومون نمیشه با قابلمه و گاز
... ادامه
Mohammad
0.0720010013.jpg Mohammad
آیا تا به حال فکر کرده اید در یک دقیقه، در دنیای اینترنت چه اتفاقاتی می افتد؟
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
ﺗﻮ ﯾﻪ ﺟﻤﻌﯽ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺩﻭ ﺗﺎ ﺧﺎﻧﻮﻣﻪ ﺑﺎﺭﺩﺍﺭ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﺑﻮﺩﻥ، ﯾﮑﯿﺸﻮﻥ ﮔﻔﺖ : ﻣﯿﮕﻦ ﺍﮔﻪ ﺯﻧﻪ ﺣﺎﻣﻠﻪ ﺍﻧﺎﺭ ﺑﺨﻮﺭﻩ ﺑﭽﺶ ﺧﻮﺷﮕﻞ ﻣﯽ ﺷﻪ .

ﻣﺎﻣﺎﻧﻪ ﻣﻨﻢ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﮐﺮﺩ ﺳﻤﺘﻪ ﻣﻦ، ﻧﻪ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻧﻪ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ،ﮔﻔﺖ :

ﮐﻮ ؟؟؟ ﺍﯾﻨﺎﻫﺎ، ﻣﻦ ﺳﺮ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺭﺩﻡ ﭼﯽ ﺷﺪﺩﺩﺩﺩﺩ ؟؟؟؟؟ |:
... ادامه
صفحات: 6 7 8 9 10

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ