صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست/بیار نفحهای از گیسوی معنبر دوست
به جان او که به شکرانه جان برافشانم/اگر به سوی من آری پیامی از بر دوست
و گر چنان که در آن حضرتت نباشد بار/برای دیده بیاور غباری از در دوست
من گدا و تمنای وصل او هیهات/مگر به خواب ببینم خیال منظر دوست
دل صنوبریم همچو بید لرزان است/ز حسرت قد و بالای چون صنوبر دوست
اگر چه دوست به چیزی نمیخرد ما را/به عالمی نفروشیم مویی از سر دوست
چه باشد ار شود از بند غم دلش آزاد/چو هست حافظ مسکین غلام و چاکر دوست
#حافظ
غزل شماره ۶۱
البته کسی رومیشناسم گرافیسته خیلی تمرکزروکاراش میکنه حالایادم اومداونم به نوعی توخواب وبیداری دنبال طرح جدیده...
1391/10/6 - 01:44 توسط Mobileالبته کسی رومیشناسم گرافیسته خیلی تمرکزروکاراش میکنه حالایادم اومداونم به نوعی توخواب وبیداری دنبال طرح جدیده...
1391/10/6 - 01:46 توسط Mobileجالبه .
1391/10/6 - 01:47یه بارسوئیتش دعوت بودیم به صرف شام شب موندیم,نصف شب هراسون بلندشدچراغ مطالعه روروشن کردشروع کردبه نوشتن.فرداش که ازش
1391/10/6 - 01:52 توسط Mobileمثل من . همیشه کنار دستم کاغذ و خودکار برای یادداشت هست حتی وقت خواب
1391/10/6 - 01:53پرسیدم گغت:باورنمیکنی ولی من اکثرطرح هامو توخواب تکمیل میکنم
1391/10/6 - 01:53 توسط Mobileآقارضااین موضوع درموردخودمن هم صدق میکنه البته توزمینه شعرسرودن
1391/10/6 - 01:57 توسط Mobileاگه چه توخواب وچه بیداری شعری بهم الهام شدبایدسریع
یه جایادداشت کنم وگرنه سریع ازذهنم میپره
1391/10/6 - 01:58 توسط Mobileخیلی خوبه نیما حان پس منتظر شعرهای شما هم باید باشیم .
1391/10/6 - 02:04مادرخدمتیم آقارضا.سعادتی ست در رکاب حضرت دوست بودن وغزل سرودن.
1391/10/6 - 02:09 توسط Mobile