كرم خداوند زمانیکه نمرود ملعون،آن آتش مشهور را برای حضرت ابراهیم (ع) افروخت ، غلامی از دربار وی متهم به دزدیدن گوهری گردید . خواستند که وی را قبل از حضرت ابراهیم در آتش بیاندازند .غلام هر چه جزع کرد و به بت ها متوسل شد فایده ای ندید تا آنکه از سوز جگر گفت :یا الله .خداوند خطاب به جبرئیل نمود که : دریاب بنده ی مارا.جبرئیل عرض کرد:خدایا میدانی که کافر است.خداوند فرمود:هر چند کافر است.ولیکن چون مارا به نام خداوند می خواند،از کرم ما نمی سزد که به فریادش نرسیم....
... ادامه
به امید ظهور هرچه نزدیک ترش
1390/07/14 - 23:34به قول یارو:
شاید آن روز که سهراب نوشت :تاشقایق هست زندگی باید کرد
.خبری از دل پردرد گل یاس نداشت
...باید اینطور نوشت:چه شقایق باشد،چه گل پیچک و یاس،جای یگ گل خالیست،تا نیاید مهدی زندگی دشوار است