یافتن پست: #خاطرات

مائده
images.jpg مائده
کجاست خیال های رنگ رنگی ام؟
پشت کدامین لحظه از زمان گم کردم دنیای ساده ی کودکی ام را؟
کجاست ردپای خاطرات شیرین من بر ذهن تاریک زمان؟
من خویشتن را گم کرده ام....
کسی مرا در لابلای لحظه ای از زمان ندیده است؟
کجاست خنده های از ته دلم؟
من گم شده ام یا زمان ایستاده است؟
کجای زندگی ایستاده ام که روح سرگردانم
در دست های لرزان خیال می لغزد
کجای زندگی ایستاده ام ؟
که راه پس و پیش را نمی دانم؟
احساس غریبی دارم.... احساس خط خوردن...
احساس گم شدن و محو شدن... خدایا... نگاهم کن...
دست های خالی ام را ببین...
لرزش نگاهم را که دلواپسی در آن موج می زند، را نظاره کن...
خدایا... راهم را نمی یابم...
چشم هایم را روشنی ده تا ببینم و احساس کنم...
... ادامه
ParNiyA
mizekar_ashpazonline_weblog_1354655992.jpg ParNiyA
کاش دفتر خاطراتم
چراغ جادو بود
تا هر وقت از سرِ دلتنگی
به رویش دست میکشیدم
تو از درونش
با آرزوی من بیرون می آمدی...
شهرزاد
m9376_d8113_527834_4446235.jpg شهرزاد
...
شهرزاد
1360997189850011_large.jpg شهرزاد
خاطرات خیلی عجیبن
گاهی اوقات می خندیم
به روزایی که گریه می کردیم
گاهی گریه می کنیم به
یاد روز هایی که می خندیدیم…
شهرزاد
62300793629930112912.jpg شهرزاد
میگفتند :سختی ها نمک زندگی است!!
امّا چرا کسی نفهمید!
“نمک”
برای من که خاطراتم زخمی است
شور نیست…
مزه “درد” میدهد…!!…
ParNiyA
pkqqec3x9iqlclvot1pg.jpg ParNiyA
" برگ های پاییـــزی سرشار از شعور درخت اند

و خاطرات سه فصل را ب دوش میکشند آرام قدم بـــگذار…

بر چهره ی تکیده ی آنها؛ این برگها حرمت دارند…….

درد پاییز درد دانستـــ ـن استــــ ... ! "
... ادامه
bamdad
bamdad
به خاطراتت بگو اینقدر توی دست و پای من نپیچند...

امروز جلوی همان نیکمت همیشگی زمین خوردم...
محسن
محسن
مرا ...


محکم تر در آغوش بگیر !


من هنوز نمیخواهم


تو را به دست خاطرات


لعنتی بسپارم . . .{-60-}
دیدگاه · 1392/09/11 - 22:46 ·
6
bamdad
bamdad
یکی بیاید دست این خاطره ها را بگیرد ببرد گردش . . .

کلافه کرده اند مرا !! بس که نق می زنند به جانم . . .

من خودت راميخواهم دركنارم

نه خاطراتت را
... ادامه
2 دیدگاه · 1392/09/11 - 21:52 در Lawless ·
13
bamdad
bamdad
مهم نیست اكنون زندگی ام چگونه میگذرد ،
عاشق آن خاطراتی هستم که تصادفی از ذهنم عبور میکنند و باعث لبخندم میشوند !
shahin(غیرت_السلطان)
shahin(غیرت_السلطان)
زیر سیگاریم را خالی نکن! اینهایی که می بینی ته سیگار نیستند!! لحظه لحظه خاطراتم را برایشان تعریف کرده ام... اینها خط به خط برگهای دفترچه ی خاطرات نحس من است..
... ادامه
دیدگاه · 1392/09/11 - 13:17 ·
7
ıllı YAŁĐA ıllı
442287_ZXZhbyWF.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
چشمای منتظر به پیچ جاده
دلهره های دل پاک و ساده
پنجره ی باز و غروب پاییز
نم نم بارون تو خیابون خیس

یاد تو هر تنگ غروب تو قلب من می کوبه
سهم من از با تو بودن غم تلخ غروبه
غروب همیشه واسه من نشونی از تو بوده
برام یه یادگاریه جز اون چیزی نمونده

چشمای منتظر به پیچ جاده
دلهره های دل پاک وساده
پنجره ی باز و غروب پاییز
نم نم بارون تو خیابون خیس

یاد تو هر تنگ غروب تو قلب من می کوبه
سهم من از با تو بودن غم تلخ غروبه
غروب همیشه واسه من نشونی از تو بوده
برام یه یادگاریه جز اون چیزی نمونده

تو ذهن کوچه های آشنایی
پر شده از پاییز تن طلائی
تو نیستی و وجودم و گرفته
شاخهء خشک پیچک تنهایی

یاد تو هر تنگ غروب تو قلب من می کوبه
سهم من از با تو بودن غم تلخ غروبه
غروب همیشه واسه من نشونی از تو بوده
برام یه یادگاریه جزءاون چیزی نمونده

{-35-}
✔♥Дℓɨ♥✔
1460287_264396737046704_1772807134_n.jpg ✔♥Дℓɨ♥✔
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)


شبهای ِ من اینجوری صبح میشه عکساتو میچکم روی ِ تختم

اصلا مهم نیست چی میگن مردم

با خاطراتت خیلی خوشبختم

شبهای ِ من اینجوری صبح میشه با شک و لبخند و در و دیوار

آهنگی که دوست داشتی رو تکرار

سیگار و هی سیگارو هی سیگار

شبهای ِ من اینجوری صبح میشه با شک و لبخند و در و دیوار

آهنگی که دوست داشتی رو تکرار

سیگار و هی سیگارو هی سیگار

♫♫♫
عکساتو میچینم روی ِ تختم هی با خودم حرف میزنم ازتو

تو بعضی عکسها عاشقت میشم

تو بعضیا دل میکنم از تو

یخ میکنه دستام یه وقتایی.بعضی شبا آغوشم آتیش ِ

من با لباست قصه ها دارم

شبهای ِ من اینجوری صبح میشه

شبهای ِ من اینجوری صبح میشه با شک و لبخند و در و دیوار

آهنگی که دوست داشتی رو تکرار

سیگار و هی سیگارو هی سیگار

شبهای ِ من اینجوری صبح میشه با شک و لبخند و در و دیوار

آهنگی که دوست داشتی رو تکرار

سیگار و هی سیگارو هی سیگار
... ادامه
bamdad
bamdad
از اتاق خاطراتم بوی حلوابلنده

آرام فاتحه بخوان

خداگذشته ام را بیامرزد....
دیدگاه · 1392/09/8 - 20:30 ·
8
bamdad
bamdad
"دلـــــــم تــــــنــــــگ شـــــــــده"

برای عکس هایی که پاره کردم و سوزانـدمشان...

برای دفتر خاطراتم که مدتهاست دیگر چیزی در آن نمی نویسم...

حــتــی برای آدمهای حسودی که دورو برم می چرخیدند و خــیــلــی دیــــــر شناختمشان...!

برای بـی خـیـالــی و آرامشی که مدتهاست که دیگر ندارمش...

برای کســی که این روز هــا عجـــیب نبــودش را حــــس میکـنم...

خنده هایی که دارم فراموششان می کنم

و برای خــــــودم که حالا دیگـر خیلی عوض شده ام !!!
... ادامه
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
آقای شهردار !لطفا بگویید اینقدر عوض نکنند رنگ و روی این شهرِ لعنتی را !این پیاده رو ها میدان ها، ...رنگِ این دیوارها ...خاطراتم دارند از بین میروند{-60-}
صفحات: 12 13 14 15 16

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ