یافتن پست: #خاطرات

متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
می آیی . . .

عاشق می کنی . . .

محو میشوی . . .

تا فراموشت می کنم ، دوباره می آیی . . .

تازه می کنی خاطراتت را . . .

محو میشوی . . . .
... ادامه
bamdad
bamdad
کجایی تا ببینی،

شبها خوابت را می بینم،

روز ها با خاطراتت عشق می کنم و در

حسرت می گذرانم،

با توأم، تویی که میگفتی عادی میشود

این جدایی،

برای من خیلی خاص شده است!‏
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/15 - 16:57 ·
6
bamdad
bamdad
توپــم را پـس بدهید ...

دیگر در دنـيای شما بازی نمیکنم...

در دنيا شما چيزي جز دروغ و دو رويي نديدم...

در دنياي شما جايي براي لبخند نيست...

ساده بودن را بلد نيستيد...

دنيايتان را پيله اي كرده ايد به دور خودتان...

حتي آرزو كردن هم يادتان رفته...

خيال ميكنيد زندگي همين است....

شوق تماشاي رودخــــانه...

هيجان گوش كردن به ضربـان چـشـمه...

اين ها را فراموش كرده ايد...

آهاي آدم بزرگ ها....

توپــم را پس بدهيد....

خاطرات اين دنياي لعنتي را هم نميخواهم همه اش براي خودتان....

فقط توپم را پس بدهيد....ميخواهم به دنيــاي خودم برگردم....

میخواهم برگردم به دنيــاي زيبــاي كـودكـي ...

{-38-}
دیدگاه · 1393/01/9 - 19:06 ·
4
soheil
soheil
مانده ام در خلوت تاریک دیواری بلند
بردلم پر می زند یاد سپیداری بلند

می شود یک بار دیگر بشنوی حرف مرا ؟

بنگری آیینه حیران افکاری بلند ؟

روزها پیوسته تکرار سکوت کوچه ام

شب اسیر لحظه های خواب و بیداری بلند

بیکران تا ساحل سبز نگاهت میدوم

تا بخوانم قصه های تلخ تکراری بلند

نبض درد آلود چشمانم گواهی خسته اند

بر نبود لحظه های خوب دیداری بلند

خاطراتم حرمت خورشید در خاکسترند

مانده در د امان سرد باغ اسراری بلند

باز هم گم می شوم در ماجرای سایه ها

تا ببینم سایه ی سبز سپیداری بلند
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/8 - 14:10 ·
6
bamdad
bamdad
مثل یک جنگل سوخته پر از خاکسترِ خاطراتم



تنم گورستان درختانیست که دیگر هراسی از آمدن زمستان ندارند



پشت پرده های شب دیگر انتظارِ هیچ بهاری را نخواهم کشید



باران ببارد یا نه فرقی ندارد



برای من



دیگر این خاک بوی زندگی نمیدهد...
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/7 - 22:01 ·
7
bamdad
bamdad
عادت به مسواک زدن ،


دندانها را سپید میکند
و تکرار هر شب خاطرات ، موها را . . .
{-60-}
دیدگاه · 1393/01/7 - 12:54 ·
8
متین (میراثدار مجنون)
6.jpg متین (میراثدار مجنون)
بلا خره شکست

این هم اخرین شیشه عمرم بود

که در تاقچه خاطرات باتو بودن گذاشته بدم
دیدگاه · 1393/01/6 - 13:07 در دوستها ·
9
soheil
08.jpg soheil
الهـــــــــي

با خوشتــــرين خاطرات ديروزم

تلخترين لحظات امروزم را گذراندم

انچــــه ديروز بود امــــروز نيست

وانچه امروز هست فردا نخواهد بود

ديروزم به فكر امـــــــروزم سرشد

وقطعا قرباني فردايم امروزم خواهد بود

قسمتي از خوشبخي را در ديروز جا گذاشتم

و به دنبــــال قسمت ديگــــــرش در فرداگشتم

خدايا من قادر به جمع روزهايم

براي درك خوشبختي نيستم

هميشه چيزي كم بود

هميشه چيزي كم هست

خدايا در گذر عمر به دنبال چه هستيم

الهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي

كمكمان كن درك كنيم خوشبختي در چيست

كمكمان كن ارامش حقيقي را حس كنيم

دستمان را بگير بدانيم ارامش درهمين نزديكيست

نزديكتــــــــــر............

نحن اقرب اليه من حبل الوريد
... ادامه
bamdad
bamdad
اگر "تو" را امتحان میگرفتند،

بی شک من

رتبه اول میشدم...

بس که تکرار کردم

نامت را در مرور خاطرات!
دیدگاه · 1392/12/28 - 17:58 ·
6
bamdad
bamdad
ﮔــــــــــریــــــــﺴﺘــــﻢ
ﺑـــــــــــــــﺮﺍﯼ ﺍﻭ ...
ﺍﺯ ﺗـــــــــــــﻪ ﺩﻝ !
ﺍﻣــﺎ ...!
ﺗــــﻮ هم ﺑــــــــــــــــﺎﻭﺭﻡ نکردی...
ﺧــــــــــﺪﺍﯾــــــــﺎ ...
کاش به او میگفتی ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻤـــــــــــــﺶ ...
ﺣﺘـــﯽ ﺍﮔﺮ ﺑﻮﺩﻧﺶ ﻓﻘﻂ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﺍﯼ ﺑود...
ﺣﺘﯽ ﺑﺎ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﻪ ﺑﺪ که با او همه چیز خوب بود
ﺣﺘـــــﯽ ﺍﮔﺮ ندانسته ﺑﺪﻯ ﮐــــــــﺭﺩ
ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﮕﻮ...

میگفتی ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻤــــــــــــﺶ !...
ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﭼﻪ ﮔﺬﺷــــــــــــﺖ ..
ﻣﻬﻢ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ مـن فقط ﺑﺎ ﺍﻭ ﺷﺎﺩﻡ...
بگو ﺑـــــــــﻤـــــــــاند!!!
بخواه ﺑــــــــــــــــاشد!!!
ﮔــﺬﺷﺘـــــــــــﻪﻣﻬــــــــﻢ ﻧﯿـــﺴﺖ
ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻤش خدایا ...
خـــــدایا می شنوی
اگـر تو بخواهی همه چیز حل می شـود!!!!
همـــــه چیـــــز ...
بخـواه،...
من او را دوسـت دارم می شنوی؟

خدایا حرف دلم را میشنوی...

از ته دل دارم میگویم...

خودت گفته ای که !!!!

هر کس خالصانه از ته قلبش چیزی بخواهد...

او را پشیمان باز نمیگردانی...

خدایا صدایم میآید...؟؟
خسته ام ....
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/27 - 19:43 ·
5
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
تو می رفتی زیر بارش تند باران و من خود در حال بارشی دیگر بودم
بارش اشک هایی که از هوای ابری چشمانم جاری بود
چرا هیچ گاه روزگار نخواست با دل بی گناه ما راه بیاید؟!
چرا هیچ گاه هیچ کس نخواست حال مارا درک کند؟!
*** *** *** *** ***
حالا به غیر از بوی عطر، گل رز سرخ و هوای بهاری
باران هم که می بارد تمام خاطراتت را در ذهن کوچک
و درگیر من زنده می شود تا شروع کند به آب کردن روح و روانم
... ادامه
bamdad
bamdad
برای تو...

روزها در پی هم می آیند و می روند...

و من هنوزهم خاطرات عشق یکطرفه ام را مرور می کنم...

چه شد که من عاشقت شدم؟؟؟

کدام لبخند تو مرا رسوای عالم کرد؟؟؟

کدام نگاه گرمت به دلم چسبید؟؟؟

چه شد که حس خواستن تو در من زنده شد؟؟؟

چه شد که با خود فکر کردم به من نه نخواهی گفت؟؟؟

هرجا هستی باش...

روزگارت شاد شاد...

اما من عجیب دلتنگم...

باورم کن...
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/24 - 20:04 ·
8
bamdad
bamdad
ورق ورق کن "خاطرات"خاک گرقته را...




شاید غبارش "احساست"را به سرفه بیاندازد...
دیدگاه · 1392/12/23 - 18:21 ·
7
bamdad
bamdad
خاطرات آدم مثل یه تیغ کند میمونه که رو رگت بکشی
نمیبره ولی تا میتونه زخمیت میکنه...
{-60-}
محسن
محسن
دیروز به مخاطب خاصم اس دادم که عزیزم من رسیدم جلو خونتون !
بعد دیدم هیچی جواب نداد ! کمی منتظر موندم باز جواب نداد !
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
خواستم دوباره اس بدم یهو دیدم تو اس قبلیم « س » کلمه رسیدن رو نذاشتم
هیچی دیگه الان تک و تنها نشستم خاطراتمونو مرور میکنم{-15-}{-15-}{-15-}
دیدگاه · 1392/12/22 - 15:32 ·
3
حمید
حمید
همه ی جوان ها بالاخره یک روز عاشق میشوند ولی همه ی زندگی به همان عشق اول ختم نمیشود ... معمولا ادم با عشق اولش ازدواج نمیکند, حتی گاهی با او حرف هم نمیزند! اما احساس قشنگی است که همیشه خاطرات آدم را شیرین میکند!
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/19 - 22:18 ·
6
bamdad
bamdad
خاطرات نه سر دارند و نه ته

بی هوا می آیند تا خفه ات کنند

می رسند گاهی وسط یک فکر

گاهی وسط یک خیابان

سردت می کنند

داغت می کنند

رگ خوابت را میدانند

زمینت می زنند

خاطرات تمام نمی شوند

تمامت می کنند
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/19 - 21:01 ·
7
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
هر کسی برای خودش خیابانی دارد…
کوچه ای…
کافی شاپی..
و شاید عطری…
که بعد از سالها… خاطراتش گلویش را چنگ میزند
...
12086293206.jpg ...
Noosha
باتولدمرگ غم آغازشد
شادی وبزم وطرب دمسازشد
روزمولودنداآمدزره
مرغک دل عاشق پروازشد
عاشقان احرام بندیدهرزمان
کعبه آمال دل پررازشد
آخرآمدقافیه شعرم بپایانش رسید
سربه مهررازدلم سربازشد
شعرازنیما
تقدیم به ندا
نداجان:
امیدکه درچنین روزی باشکوه
لحظه هایت به بزم وشادی وطرب وپایکوبی طی شده..
وخاطره ای بس گران برجای ماند...
تاکه باشد
سالیان سال ازچنین روزی یادکرده
وبگویی:
""یادش بخیر""
وآلبوم خاطراتت راورق زده و
عکسهایی که ازاین روزبرجای مانده
رانگریسته
و
خنده ای هرچندکوتاه
برلبانت نشسته
و
خاطرت شادگردد...
دوستدارهمیشگی شما:
تقدیم به خواهرگلم؛
ندای عزیز
دیدگاه · 1392/12/19 - 14:16 ·
8
صفحات: 5 6 7 8 9

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ