این گل به خانواده گل های شیپوری تعلق دارد. گل شیپوری که جلوه بسیار زیبایی دارد، بومی مناطق خنک مثل نیمکره شمالی، اروپای مرکزی، شمالی و شزقی( فرانسه و نروژ)، آسیای شمالی و شمال آمریکای شمالی می باشد.
توی این فیلما و سریالای خارجیا
همه به هم خیانت کنن ، هیچیشون نمیشه!
ولی اگه بچهشون مسابقه داشته باشه
پدر خانواده نره مسابقهشو ببینه؛ بنیان خانوادشون به باد میره !
قیمت کالاها در هشت سال هفت برابر شد، دلواپس نشدیم، ارزش پول ایران در هشت سال به یک چهارم رسید دلواپس نشدیم، تعداد بیکاران چهار برابر شد اصلا دلواپس نشدیم، صد میلیارد پول نفت گم شد و هفتصد میلیارد به باد رفت کسی دلواپس نشد، پنج هزار نفر مخالف بازداشت شدند و صد تا کشته شدند و صد هزار فراری شدند دلواپس نشدند، سن فحشا به سیزده سال رسید و بیست درصد فاحشه های کشور شدند زنهای شوهردار یکی از این ناموس پرست ها دلواپس نشد، کشور تا پای جنگ رفت و هر جوجه حاکمی در منطقه به ایران و ایرانیت توهین کرد یک نفر از این آقایان دلواپس نشد. وزیر خارجه در قبرس چند ساعت مثل دزدها در فرودگاه بازداشت شد، یک نفر دلواپس نشد، به رئیس جمهور معجزه هزاره سوم در نیویورک گفتند دیکتاتور حقیر و یک تکه گه کسی دلواپس عزت اسلامی نشد، هشت سال مردم بخاطر هوای آلوده خفه شدند و سن زندگی پائین آمد و طلاق چند برابر شد و این همه خانواده متلاشی شد، یک نفر از این جماعت دلواپس نشدند. حالا که کشور دور از چشم شیطان و گوش شیطان کر و زبانش لال احتمالا ممکن است که از این وضع کثافت دربیاید، جماعت کنگره دلواپس ها را تشکیل دادند. انجمن دلواپس ها شامل « کوچک زاده، الهام، رامین، آقا تهرانی، یامین پور، قاسم روانبخش، کوثری، محمود نبویان، محصولی، قدیانی، عباسعلی کدخدایی، زهره طبیب زاده، مهرداد بذرپاش، جواد کریمی قدوسی» تشکیل جلسه داد و دلواپسی خودش را از اینکه مملکت ممکن است از رنگ قهوه ای به رنگ دیگری تبدیل شود نگرانی خودشان را ابراز کردند.
یکمم بره سر از دیونه خونه در میارم
دیگه نمیکشه
اجاره شرکت
دوتا منشی
خرج خونه
زن داداشت
بابام اینا
چکام
قسط بانک
دارم دیونه میشم
امسال عید زهر مار شده بود برام
دوتا از راننده هام تصادف کردن خونه نشین شدن من موندمو خانواده اونا
اه
سلااااااااااام نداجان...
حالت خوبه؟
کم سعادتی ازمابوده..
سال نوشماهم مبارک...
ایشالا سالی خوب همراه باسلامتی باشه برای شماوخانواده گرامی...
نداجان..
یه مدت شمال بودم...
نجار
نجار پیری بود که می خواست بازنشسته شود. او به کار فرمایش گفت که می خواهد ساختن خانه را رها کند و از زندگی بی دغدغه در کنار همسر و خانواده اش لذت ببرد.
کار فرما از اینکه دید کارگر خوبش می خواهد کار را ترک کند، ناراحت شد. او از نجار پیرخواست که به عنوان آخرین کار، تنها یک خانه دیگر بسازد. نجار پیر قبول کرد، اما کاملا مشخص بود که دلش به این کار راضی نیست. او برای ساختن این خانه، از مصالح بسیار نا مرغوبی استفاده کرد و با بی حوصلگی، به ساختن خانه ادامه داد.
وقتی کار به پایان رسید، کارفرما برای وارسی خانه آمد. او کلید خانه را به نجار داد و گفت: این خانه متعلق به توست. این هدیه ای است از طرف من برای تو.
نجار یکه خورد. مایه تاسف بود! اگر می دانست که خانه ای برای خودش می سازد. حتما کارش را به گونه ای دیگر انجام می داد.....
مادر داماد : ببخشین ، کبریت دارین؟
خانواده عروس : کبریت ؟! کبریت برای چی!؟سوال
مادر داماد : والا پسرم می خواست سیگار بکشه...از خود راضی
خانواده عروس : پس داماد سیگاریه....!؟متفکر
مادر داماد : سیگاری که نه.. والا مشروب خورده ، بعد از مشروب سیگار می چسبه...
خانواده عروس : پس الکلی هم هست..!؟تعجب
مادر داماد : الکلی که نه... والا قمار بازی کرده و باخته ! ما هم مشروب دادیم بهش که یادش برهچشمک
خانواده عروس : پس قمارم بازی می کنه...!؟آخ
مادر داماد : آره... دوستاش توی زندان بهش یاد دادن...
خانواده عروس : پس زندانم بوده...!؟ناراحت
مادر داماد : زندان که نه... والا معتاد بوده ، گرفتنش یه کمی بازداشتش کردن...
خانواده عروس : پس معتادم بوده...!؟سوال
مادر داماد : آره... معتاد بود ، بعد زنش لوش داد...نیشخند
خانواده ی عروس : زنش !!!؟؟؟عصبانی
نتیجه اخلاقی : همیشه موقع خواستگاری رفتن کبریت همراهتون داشته باشیننیشخند
اگه یه روز خواستید حقایقی رو درباره زندگیتون بدونید کافیست یک بار با دوستان آشنایان یا خانواده ارجمندتان دعوا کنید تا دانستنیهای زندگیتان کاملا وبدون کم وکاستی برملا شود
.
.
.
این روش 100% تست شده است وقابل اعتماد است
هیس دختر ها فریاد نمیزنند! هیس دخترها بلند نمیخندند! هیس دخترها حقی ندارند! هیس دخترها باید ارام زندگی کنند! هیس دخترها باید درد را تحمل کنند! هیس دخترها باید بسوزندو بسازند! هیس دخترها باید ظلم و حرف زور را قبول کنند! "فقط به جرم دختر بودنشون!! هیس دخترها باید تحمل کنند و اعتراض نکنندهیس دخترها حتی حق اینو ندارن که عکسشون روی اگهیه ترحیمشون چاپ بشه! هیس دخترها باید ارام بمیرند!! و این داستان ادامه خواهد داشت... . . حق حضانت برای تو درد زایمان برای من، نام خانوادگی برای تو، زحمت خانواده برای من ، چهار عقد برای تو، حسرت عشق برای من، هزار صیغه برای تو، حکم سنگسار برای من، هوس برای تو، عفاف برای من این بود ازادی و برابری حقوق برای زن و مرد. . . هيس دخترها حق اعتراض ندارند. . .!!