سلام ای کهنه عشق من که یاد تو چه پابرجاست
سلام بر روی ماه تو عزیز دل سلام ازماست
تو یه رؤیای کوتاهی دعای هر سحرگاهی
شدم خواب عشقت چون مرا این گونه می خواهی
من آن خاموش خاموشم که با شادی نمی جوشم
ندارم هیچ گناهی چون که از تو چشم نمی پوشم
تو غم در شکل آوازی شکوه اوج پروازی
نداری هیچ گناهی جز که بر من دل نمی بازی
مرا دیوانه می خواهی زخود بیگانه می خواهی
مرا دل باخته چون مجنون ز من افسانه می خواهی
شدم بیگانه با هستی ز خود بی خودتر از مستی
نگاهم کن شدم هر آنچه می خواستی
سلام ای کهنه عشق من که یاد تو چه پابرجاست
سلام بر روی ماه تو عزیز دل سلام ازماست
بکش دل را شهامت کن مرا از غصه راحت کن
شدم انگشت نمای خلق مرا تو درس عبرت کن
بکن حرف مرا باور نیابی از من عاشقتر
نمی ترسم من از اقرار گذشت آب از سرم دیگر
سلام ای کهنه عشق من که یاد تو چه پابرجاست
سلام بر روی ماه تو عزیز دل سلام ازماست
#ســتار
اینجوری خواستی حال همه رو بگیری من تکذیب میکنم
1392/03/4 - 22:32راستی چرا واسه من خطاب (منشن) زدی
1392/03/4 - 22:34ای وایییییییییییییییییییییییییییییی داداش رضا بابا بیا کمک کن یه شب بترسن تا شب های بعدی زوذ بیان
1392/03/4 - 22:34اینها خودشون صاحب خونه هستن میان . خیالت جمع باشه ./
1392/03/4 - 22:35کی میان من از بس انتظارشون رو کشیدم حوصلم سر رفت
1392/03/4 - 22:36دیلنگ دیلنگ ویلینگ من اووووومدم یوووهوووووو
1392/03/4 - 22:39سلام ابجی بابا کجایین شما من حسابی تنهایی حوصلم سر رفت
1392/03/4 - 22:47