Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210
شبکه اجتماعی نمیدونم - جستجو در پست ها

 

یافتن پست: #خودش

viz viz
viz viz
تو اتاق من کسی جرأت نداره چیزی رو از رو زمین برداره ... آخه وختی سوسک میبینم نمیکشمش ! بزرگترین چیزی که دم دستم باشه میذارم روش تا اون زیر با خودش خلوت کنه و تو سکوت بمیره ... مچین آدمی هستم من !
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/20 - 19:49 ·
2
Mostafa
Mostafa
بعضی ها می روند که بروند ... نه ردی نه
نه خاطره ای نه یادی !
بعضی ها میروند واز خودشان زخم کاری بجای
میگذارند زخمت را می خراشی مشت مشت نمک
به روی زخمت می پاشی که مبادا یادت برود که
با تو چه کرد ! اما نفر سومی هم هست بنام
گوشه نگاه خدا وقتی که هست باران وقتی که
می رود ردش رنگین کمان است !!
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/19 - 21:30 ·
2
Mostafa
Mostafa
خیلی دلم میخواد بدونم اولین نفری که کشف کرد تخم مرغ خوردنیه ، پیش خودش چی فکر میکرد ....
.
.
.
.
.
.
.
.

" هی ، یه چیزی از ماتحت مرغ افتاد ... به نظر خوشمزه میاد ... بیا بخوریم
... ادامه
Mostafa
Mostafa
قهوه‌ی مبادا...
با یکی از دوستانم وارد قهوه‌خانه‌‌ای کوچک شدیم و سفارش‌ دادیم...
بسمت میزمان می‌رفتیم که دو نفر دیگر وارد قهوه‌خانه شدند...
و سفارش دادند: پنج‌تا قهوه لطفا... دوتا برای ما و سه تا هم قهوه مبادا... سفارش‌شان را حساب کردند،
و دوتا قهوه‌شان را برداشتند و رفتند...
از دوستم پرسیدم: ماجرای این قهوه‌های مبادا چی بود؟
دوستم گفت: اگه کمی صبر کنی بزودی تا چند لحظه دیگه حقیقت رو می‌فهمی..
آدم‌های دیگری وارد کافه شدند... دو تا دختر آمدند، نفری یک قهوه سفارش دادند، پرداخت کردند و رفتند...
سفارش بعدی هفت‌تا قهوه بود از طرف سه تا وکیل... سه تا قهوه برای خودشان و چهارتا قهوه مبادا...
همان‌طور که به ماجرای قهوه‌های مبادا فکر می‌کردم و از هوای آفتابی و منظره‌ی زیبای میدان روبروی کافه لذت می‌بردم،
مردی با لباس‌های مندرس وارد کافه شد که بیشتر به گداها شباهت داشت... با مهربانی از قهوه‌چی پرسید: قهوه‌ی مبادا دارید؟
خیلی ساده‌ ست! مردم به جای کسانی که نمی‌توانند پول قهوه و نوشیدنی گرم بدهند، به حساب خودشان قهوه مبادا می‌خرند..
... ادامه
Mostafa
8.jpg Mostafa
امروز آرزویم را در گوش قاصدک خواندم
به باد سپردم
قبل از اینکه چون قبلی ها
خودش بر باد روند ..
دیدگاه · 1392/02/18 - 18:56 ·
3
صوفياجون
www.picpack.ir_206.jpg صوفياجون
{-35-}
این داستان برگرفته از رمان The Abbess Of Castroاست که شاهین و کبوتر داستانی رمانتیک و عذاب آور
النا کمپیریلی یه دختر معصوم و حساس از خانواده ای ثروتمنده وGiulioBranciforte پسر یه راهزنه که تو نوانخانه بزرگ شده و کاپیتان کاردینال پومپئو کولونا و از قضا دشمن خونی خانواده کمپیرالی میشه.جیولیو و النا نمیتونن بیش از این با هم فرق داشتهباشن : هم از جهت ثروت، تفاوت قابل توجه کلاس اجتماعیشون و همینطور سرنوشت کاملا متضادشون که از قبل تعیین شده.

ولی با این وجود این دو عاشق هم میشن.
اما عشق اونا محکوم به قراردادهای اجتماعی و فرصت های سیاسی است.
ناگهان هر دو خودشون رو در قلب جریانی که سرنوشت اروپا را رقم میزنه میابند : چون هم فرانسه و هم اسپانیا در طلب کنترل حکومت پاپ ها هستن…
این فیلم خیلی دوست داشتم {-35-}{-35-}
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥


بخشی از شخصیت شما در رگهایتان جاریست آیا گروهای خونی می توانند باعث ایجاد یک خصوصیت یا عادت شخصی شوند؟
شاید بله…شاید هم نه…برای نزدیک شدن به پاسخ این مقاله را بخوانید.اما فراموش نکنید که اتکا به یک مقوله یا دلیل برای قضاوت در مورد اشخاص تنها نوعی ساده لوحی است.
... ادامه
♥هـــُدا♥
جــدایی (14).gif ♥هـــُدا♥
اِمـــروز از کسے شنـــیدم که با / او / بودے

راســت و دروغــش پاے خودش

اما خودمانیم...

از / خیانت / خَسته نَشدے ..؟!!!
دیدگاه · 1392/02/17 - 12:15 ·
2
Mostafa
Mostafa
فقط ما میتونیم.....
از دزدگیر ماشین برای یافتن صاحب خودرویی که بد جایی پارک کرده استفاده کنیم...
LeilA
Untitled.png LeilA
باورتون میشه این نقاشی برادزادمه ک هفت سالشه؟{-15-}
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
parisa1370_ashpazonline_weblog_1340738042.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
حرفش را ساده گفت:
من لایق تو نیستم...
اما نمیدانم!!!!
خواست لیاقتم را ثابت کند.....
یا خیانت خودش را توجیه!!!!!
دیدگاه · 1392/02/16 - 00:13 ·
3
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
5889jdnofej0f077jgq.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
ازیه جایی به بعد...

به همه چیز وهمه کس بی اعتنامیشی

نه ازکسی میرنجی نه به عشق کسی دل میبندی...

از یه جایی به بعد....

دیگه دوست نداری هیچ کسی روبه خلوت خودت راه بدی

حتی اگه تنهایی ودلتگی کلافه ات کرده باشه..!!!

ازیه جایی به بعد...

باورمیکنی کسی برای تنهانموندن تونمیاد

اگه کسی میادبرای تنهانبودن خودشه..
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/15 - 23:47 ·
3
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
اين ليــلي ،

گدا نبود ... که شانه ای ، آغوشی ،

از کسی گدائی کند ...

اين ليلی ،

شانه ی مجنون ِ خودش را ميخواست .

مجنــــون ِ خودش !!!!
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/14 - 23:30 ·
5
Mostafa
Mostafa
طنز طرز تهیه حلیم سلطان ، نه حریم سلطان!
Mostafa
Mostafa
گل اگر چشم خودش باز کند خواهد مرد / ماه در اوج غرورش به زمین خواهد خورد

چون به زیبایی تو حسرت ، عالم خوردند / برق چشمان تو روح از تنشان خواهد برد . . .
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/14 - 22:08 ·
3
نگار
نگار
چقدر سخت است همرنگ جماعت شدن وقتی جماعت خودش هزار رنگ است .
دیدگاه · 1392/02/14 - 17:03 ·
1
♥هـــُدا♥
78696241151446063313.jpg ♥هـــُدا♥
دوست داری همین الان کی پیشت باشه؟! {-35-}
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
44783171138344680006.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
بترس .... از آدم هايي که

ميخوان مال اونا باشي

اما

خودشون مال تو نيستن ... !!!
دیدگاه · 1392/02/14 - 01:00 ·
3
رضا
رضا
دوستان تو ارسال عکس ها و مطالب دقت کنید یک سری رو خودم حذف میکنم مثلا گذاشتن عکس از خانواده پهلوی و ....
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
به بعضیا باید بگی :

عزیزم حتی اگه “خدا” خودش بیاد پایین واسه تضمینت یا شیطانو بفرسته واسه به گردن گرفتن تقصیرت ، دیگه فایده نداره !

“خراب شد تصویرت”
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/13 - 23:33 ·
4
Mostafa
Mostafa
همه جای دنیا پسر ها و دختر ها در روز نیم ساعت با هم هستند و بیست و سه ساعت و نیم دیگه رو به کارهای عادی زندگی خودشون مشغولن(خوردن ? خوابیدن? مطالعه? درس خوندن? کار کردن و..) اما تو ایران دختر ها و پسر ها بیست و سه ساعت و نیم به این فکر می کنن که چطوری میشه نیم ساعت با هم باشن
... ادامه
♥هـــُدا♥
fu2947.jpg ♥هـــُدا♥
ﻧﺎﻣﻪ ﯾﻪ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺑﻪ ﻣﺎﺩﺭﺵ{-5-}
Mostafa
Mostafa
انسان های ساده را احمق فرض نکنید ؛

باور کنید آنها خودشان نخواستند که “هفت خط” باشند …
دیدگاه · 1392/02/13 - 15:32 ·
3
ebrahim
21200_359901764112030_1713359928_n.jpg ebrahim
بلوتوث (مهران مدیری) :یک نفر صد سکه دارد یکی نفر دیگه یک سکه.

شما از کدام یک از اینها سکه میگیرید ؟

قبله ی عالم(محمدرضا هدایتی) : خوب از اونی که یک سکه دارد ... !

چون اونی که صد سکه داره به هر حال قدرتی برای خودش داره چهار تا آدم دور برش جمع شدن نمیشه رفت طرفش که.

ولی اونی که یک سکه داره خوب کسی رو نداره ، تو سرشم میزنیم ، سکشو میگیریم ، دو تا اردنگی هم بهش می زنیم . یه کم منطقی باش .....!

قهوه ی تلخ-مهران مدیری
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/13 - 13:56 ·
1
Mohammad
1367527545725441_thumb.jpg Mohammad
آقای مجری: واسه چی در ُ باز گذاشتی؟


فامیل دور: واسه بهار.

از در بسته دزد رد می شه ولی از در باز رد نمی شه.


وقتی یه در ُ باز بذاری که دزد نمیاد توش. فکر می کنه یکی هست که در ُ باز

گذاشتی دیگه. ولی وقتی در بسته باشه، فکر می کنه کسی نیست ُ یه عالمه

چیز خوب اون تو هست ُ می ره سراغشون دیگه.

در باز ُ کسی نمی زنه. ولی در بسته رو همه می زنند. خود شما به خاطر این که

بدونی توی این پسته دربسته چی ئه، می شکنیدش. شکسته می شه اون در.

دل آدم هم مثل همین پسته می مونه.

یه سری از دل ها درشون باز ئه. می فهمی تو دلش چی ئه. ولی یه سری از دل ها

هست که درش بسته اس. اینقدر بسته نگه اش می دارند که بالاخره یه روز مجبور

میشند بشکنند و همه چی خراب می شه.

آقای مجری: در دل آدم چه جوری باز می شه؟


فامیل دور: در دل آدم با درد دل ئه که باز می شه.
... ادامه
صفحات: 94 95 96 97 98

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ