یاد خودم افتادم 10-11 سال قبل رفتیم یه عروسی محوطه تالارش خیلی پله داشت من رد شدم رفتم پاشنه کفشم اول عروسی کندهشد رو یکی از پله ها پایینی موند
مامانم شروع کرد خندیدن رفتیم تو تالار توی راه پله های تالار یه آقای جوونی صدا زد ببخشید ببخشید یه پاشنه کفش رو پله هاس
آقا پاشنه کفش مامانمم کنده شده بوده
خلاصه زجری کشیدیم ولی خاطره ای شده
#محسن
1396/04/31 - 16:33محسن کیه ؟ عاقا با احساسات من بازی نکنین
1396/04/31 - 16:37محسن بابا
1396/04/31 - 16:44مرجان میشناسه
ازش بپرس
همون که داشت خیلی محاسن
شوالیه دن آلفردو #محسن
1396/04/31 - 16:49یلدا چ زود چسبیدی بابا محسن یکی دیگس اون یکی دیگس
تو دنبال یداله قاسمی باید بگردی ک فراری اش دادی
مرجان
1396/04/31 - 16:50محسن
بامداد
1396/04/31 - 16:52چراااا فراااااار من ب این خوشگلی
1396/04/31 - 16:52یلدا جون الان دیگه زیبایی ملاک نیس
1396/05/1 - 13:09